بهاالدین شیخ الاسلامی، سردبیر مجله بیان:
انتشار بیان فضای سیاسی خاصی را در دولت ایجاد کرد
سردبیر مجله بیان نوشت: انتشار بیان فضای سیاسی خاصی ایجاد کرد و موجب بحث و اظهارنظرهایی در محافل سیاسی و میان مقامات دولت گردید
اعتمادآنلاین| بهاالدین شیخ الاسلامی، سردبیر مجله بیان در خصوص نحوه شکلگیری مجله بیان به نوشتن یادداشتی پرداخت.
به گزارش اعتمادآنلاین ، مشروح این یادداشت به شرح زیر است.
سال 1368 بود که بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ بنده با جمعی از دوستان که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بخش «دفتر تحقیقات جنگ» کار میکردیم تصمیم گرفتیم به وزارت کشور برویم و با مرحوم محتشمیپور که وزیر دولت مهندس موسوی بودند کار کنیم. شناخت ما از ایشان از طریق اظهارات و بیان مواضع سیاسی ایشان صورت گرفته بود که آن را منطبق با دیدگاههای خود یافته بودیم. قرار شد جناب محسن محمدی معین که با آقای رحیمی (که در دفتر امام خمینی(س) کار میکردند) آشنائی داشتند صحبت و ما را به جناب محتشمی معرفی کنند.
پس از تماسها و مقدمات به دیدار مرحوم محتشمی رفتیم و ایشان پیشنهاد داد دفتری شبیه دفتر مطالعات وزارت خارجه در وزارت کشور تأسیس کنیم. سپس امور ما را به جناب عطریانفر که در آن زمان سمت مشاور وزیر داشتند سپردند. از آن زمان جمع ما که مرکب بود از بنده و مرحومهادی نخعی و جناب آقایان ظریفیان، طالبزاده و معین با گرفتن مأموریت اداری به وزارت کشور رفتیم و کار خود را با مرحوم محتشمی و زیر نظر شخص ایشان شروع کردیم. جناب سینکی هم بعد از این به ما پیوستند. قرار شد در وهلهٔ اول بولتنی را انتشادر دهیم. هرهفته هم با ایشان جلسه داشتیم. این بولن سیاسی مورد توجه مقامات وقت و محافل سیاسی قرار گرفت و بعضی اوقات هم عکسالعملهائی ایجاد میکرد.
در همان سال رحلت حضرت امام و بعد ریاست جمهوری آقایهاشمی رفسنجانی و تغییر دولت (در 1368) اتفاق افتاد که منجر به خروج آقای محتشمی از وزارت و آمدن آقای عبدالله نوری شد. شمارهٔ آخر بولتن که همزمان با پایان کار جناب محتشمی در وزارت کشور بود سر و صدای زیادی به دلیل مواضع تندی که در آن نسبت به سیاستهای جدید اتخاذ شده بود به راه انداخت! پس چند ماه یک روز بنده به اتفاق جناب ظریفیان به دیدار مرحوم محتشمی در سعدآباد که منزل مسکونی ایشان بود رفتیم و پیشنهاد راهاندازی یک مجله را دادیم. ایشان هم استقبال کرد و در خردادماه 1369 نخستین شمارهٔ آن منتشر گردید.
بنده سمت سردبیری مجله را داشتم و سبک مجله هم سبکی بولتنی بود. جمع ما سابقهٔ کار انتشار بولتن خبری - تحلیلی را از سال 1358 داشتیم. نخستین بار در دفتر سیاسی سپاه بولتنی داخلی به نام «رویدادها» منتشر میکردیم. این بولتن دوسال بیشتر دوام نیاورد و بیشتر دوستان به دودسته تقسیم شدیم و در دو روزنامه آن زمان یعنی کیهان واطلاعات مشغول به کار مطبوعاتی شدیم. پس از مدتی برای دفتر تبلیغات حوزهٔ علمیهٔ قم بولتنی مختص ائمهٔ جمعه راه انداختیم. همانطور که گفته شد کار خود را در وزارت کشور هم با بولتنی سیاسی شروع کردیم.
با توجه به این تجربیات اولین شماره مجلهٔ بیان با مسئولیت مرحوم محتشمی و بخشهای مختلف سیاسی داخلی، سیاسی خارجی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی در خردادماه 1375 منتشر شد. این مجله درواقع از جهاتی پیشتاز دوران جدیدی در مطبوعات کشور هم محسوب میشد. به طوری که بهزودی به یک مجلهٔ پرتیراژ تبدیل گردید. خط مشی اصلی بیان درواقع سیر در «خط امام» محسوب میشد. با توجه به اینکه در آن زمان روزنامهای انتقادی نسبت به سیاستهای جاری وجود نداشت؛ انتشار بیان فضای سیاسی خاصی ایجاد کرد و موجب بحث و اظهارنظرهایی در محافل سیاسی و میان مقامات دولت گردید.
به همین جهت هم یکبار به سبب انتشار یک شعر (که توسط جناب «راغب آملی» سروده شده بود) جناب محتشمی به عنوان مدیر مسئول به دادگاه ویژهٔ روحانیت احضار گردید! پس از انتشار مجلهٔ بیان هم روزنامهٔ سلام با مدیریت آیت الله خوئینیها در بهمن ماه همان سال منتشر شد. درنهایت به دلیل مشکلاتی مجله بیش از 18 شماره دوام نیاورد و در فروردین 71 تعطیل گردید.
البته ما ارتباط خود را با جناب محتشمیپور در طول این سالها از طریق جلسات هفتگی با شرکت دبیران بخشهای مختلف مجله حفظ کردیم. در زمان روی کار آمدن دولت آقای خاتمی در مقطعی ظاهرا ایشان به آقای محتشمی پیشنهاد داده بودند مجله یا روزنامه بیان منتشر شود. بر این اساس آقای محتشمی هم در صدد فراهم آوردن مقدمات کار برآمدند و پیشنهاد سردبیری را هم به بنده دادند و حتی در دیدار با مدیر کل مطبوعات وزارت ارشاد (اگر اشتباه نکرده باشم آقای عیسی سخرخیز ) نام بنده را به عنوان سردبیر ذکر کرده بودند. آقای سحرخیز هم نام بنده را در مصاحبهای برده بودند. البته بنده به دلائلی این مسئولیت را نپذیرفتم؛ هرچند در راهاندازی آن کمک کردم. بعد از آن هم متناوبا با ایشان همراهی و همکاری داشتیم.
خصوصیات مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محتشمیپور
اما در مورد خصوصیات اخلاقی و رفتاری مرحوم آقای محتشمیپور چند نکته مهم را که توسط کسانی که با ایشان آشنائی داشتند هم مطرح شده، بیان میکنم. اولین ویژگی ایشان شیفتگی به امام خمینی(س) بود. من تصور نمیکنم در میان مسئولان کسی تا این نسبت به امام علاقه و شیفتگی داشت. به همین جهت هم سعی میکرد تا انجا که ممکن است روش امام را در مدیریت اتخاذ نماید و در مواضع سیاسی پیرو خطمشی امام باشد.
دومین ویژگی مرحوم محتشمیپور آرمانگرائی او بود. محتشمی اصولا در اندیشه منافع شخصی خود نبود و حاضر نمیشد آنچه را که به عنوان آرمان یافته بود از دست بدهد. به همین جهت هم موقعیتهائی را از دست داد. بودند کسانی که به سبب «پراگماتیست» بودن تن به هرگونه انطباقی برای ماندن در قدرت میدادند؛ اما محتشمی حاضر نمیشد برخلاف آرمان و مبانی اعتقادی خود حرکت کند و تغییری در مبانی ایمانی خود که بر اثر سالها مطالعات دینی و فقهی و آموزشهائی که در مکتب امام خمینی(س) دیده یا به تجربه اندوخته بود را کنار بگذارد. هرچند او بر سر آرمانهای خود معامله نمیکرد ولی در عین حال واقعبینی داشت و مسائل و مصالح کشور و نظام را در نظر میگرفت.
یکی از آرمانهای ایشان آزادی فلسطین محسوب میشد و به همین جهت حتی در زمان تصدی وزارت کشور اغلب دربارهٔ فلسطین سخن میگفت و همین مواضع باعث سد تا برخی از مقامات از اینکه او خارج از وظایف قانونی خود حرکت میکند تذکر بگیرد. بر اساس دلبستگی که به مسئلهٔ فلسطین داشت آن را از زمانی که سفیر ایران در سوریه شده بود بیش از پیش دنبال میکرد. بعد از کنار رفتن از وزارت کشور و در زمان نمایندگی مجلس هم به تشکیل دفتر فلسطین اقدام کرد. در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی ایشان موفق شد گردهائی بزرگ بینالمللی دربارهٔ فلسطین برگزار کند که مقام معظم رهبری هم در افتتاحیهٔ آن شرکت کردند.
سومین ویژگی مرحوم آقای محتشمی دفاع از جایگاه ولایت فقیه و شخص رهبری به شمار میآمد. او معتقد بود باید از این جایگاه همچنان به عنوان رهبر انقلاب نام برد تا کمک به نهضتهای آزادیخواهی در دیگر کشورهای اسلامی و جهان فراموش نشود. محتشمی اگر انتقادی هم به مقامات داشت برای حفظ آنها در تداوم مشی امام خمینی(س) آن را انجام میداد. چهارمین ویژگی مرحوم محتشمی تأکید بر مقابله با مواضع آمریکا و اسرائیل بود. به همین جهت هم ایشان حتی در زمان حملهٔ آمریکا به عراق و افغانستان معتقد بود ما باید به یاری مبت عراق و افغانستان برویم و حاکمیت نباید امکاناتی در اختیار ارتش آمریکا قرار دهد.
از مهمترین ویژگیهای دیگر مرحوم محتشمی قانونگرائی او بود. به همین جهت در زمان تصدی وزارت کشور در زمان برکزاری انتخابات مجلس سپم با شورای نگهبان بر سر چند نفر رد صلاحیت شده درگیر شد تا جائی که شورا را وادار به عقبنشینی کرد. ایشان نقل میکرد در همین زمان اطلاع پیدا کرد فرمانداری یکی از شهرهای کردستان یک نفر را رد صلاحیت کرده. با فرماندار تماس میگیرد و علت آن را سؤال میکند. او میگوید این فرد رئیس دفتر شیخ عزالدین بوده. (شیخ عزالدین یک نفر روحانی اهل سنت بود که در زمان بحران کردستان در اوائل پیروزی انقلاب به گروه کمونستی و تجزیهطلب و تروریستی کومله پیوسته بود و مرتبا علیه نظام مصاحبه میکرد) محتشمی میپرسد در کدام متن قانون نوشته رئیس دفتر فلانی نمیتواند نامزد انتخابات شود؟ فرماندار با تعجب باز بر سابقه او تأکید میکند. محتشمی هم به او اخطار میدهد اگر از تصمیم خود عدول نکند، عزل خواهد شد! بنابراین آن فرماندار به بازگردان آن فرد اقدام میکند.(لازم به توضیح است که رئیس دفتر عزالدین عضو کومله نبوده وگرنه نمیتوانست در ایران بماند چه رسد به اینکه در انتخابات مجلس سوم هم شرکت کند!)
اینها نمونهای بود از ویژگیهای مرحوم محتشمیپور که سالها با اودوستی داشتم. غفرالله له و رحمه الله علیه. خداوند او را با مقتدای خود حضرت امام خمینی(س) و همگی را با ائمهٔ هدی صلوات الله علیهم اجمعین محشور فرماید.
دیدگاه تان را بنویسید