«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
جنایت با ادعای آزار شیطانی همسر برادر
متهم به قتل مدعی است دوستش به زن برادرش تعرض کرده بود و او به همین دلیل دست به جنایت زد.
مرد جوان ادعا میکند وقتی فهمید به همسر برادرش تعرض شده است سراغ متجاوز رفت و او را با ضربات پیدرپی به قتل رساند. این مرد ۱۲ سال بعد دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، این مرد با ترفندی خاص سراغ مقتول رفت و با وارد کردن ضربات چوب و چاقو او را در همان مکانی که مرتکب تعرض شده بود به قتل رساند.
طرح شکایت
۱۳ مرداد سال ۸۹ پدر مردی به نام هرمز با مراجعه به اداره پلیس مدعی شد پسرش گم شده است. او ماموران را از مفقودی پسرش باخبر کرد و در توضیح ماجرا گفت: پسرم روز گذشته سر زمین کشاورزی که در حاشیه شهر داشتیم رفت، اما دیگر به خانه بازنگشت. همسر هرمز به من خبر داد پسرم نه به تلفنش جواب میدهد و نه به خانه آمده است. همان شب سر زمین رفتم اما خبری از او نبود و جواب تلفن همراهش را هم نمیداد. دوستان و اقوام نیز از او اطلاعی ندارند. از پلیس درخواست کمک دارم تا پسرم را پیدا کند.
با اعلام مفقودی، تلاش برای یافتن پسر جوان آغاز شد تا اینکه خبر رسید جسد مردی جوان در یک زمین کشاورزی داخل چالهای قبرمانند افتاده است که نشان میدهد چند روزی از مرگش گذشته است. جسد برای تشخیص هویت به پزشکی قانونی فرستاده شد و خانواده هرمز هویت او را تایید کردند. این در حالی است که پزشکیقانونی تایید کرد هرمز با وارد آمدن ضربات جسم سخت و چاقو کشته شده است.
سرنخی از قاتل
با بررسی فهرست مکالمات تلفن همراه مقتول، مشخص شد یکی از دوستان هرمز آخرین نفری بوده که با مرد جوان تماس تلفنی برقرار کرده است. آن مرد که داود نام داشت همراه همسرش متواری شده بود. با فرار مرد جوان برادر او به نام رامین مورد تحقیق قرار گرفت اما مدعی شد از ماجرای قتل اطلاعی ندارد و خط تلفنی که با مقتول تماس گرفته بود هم متعلق به برادرش بوده و حالا از او بیاطلاع است. او گفت من نمیدانم چه اختلافی میان برادرم و هرمز بود و نمیدانم چرا برادرم و همسرش فرار کردهاند.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه داود شناسایی و بازداشت شد. متهم تحت بازجویی قرار گرفت اما او هم قتل را انکار کرد و گفت: قبول دارم صاحب خط تلفن هستم اما آن روز هیچ تماسی با هرمز نگرفتم و این برادرم بود که به ملاقات او رفته بود.
با ثبت این اظهارات، رامین بار دیگر تحت تعقیب قرار گرفت اما مشخص شد این بار او متواری شده است. تلاشها برای دستگیری متهم ادامه داشت، تا اینکه سرانجام او در مهر سال گذشته شناسایی و بازداشت شد.
اعترافات متهم
متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. مرد جوان در روند بازجوییها بالاخره به قتل با انگیزه ناموسی اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: یک ماه قبل از حادثه سر زمین مشغول کار کشاورزی بودم که زن برادرم را دیدم. او آشفته و وحشتزده بود. نزدیکش رفتم که دیدم لباسهایش پاره شده و وضعیت نامناسبی دارد. از او سوال کردم، چرا اینقدر بههمریخته هستی؟ در جوابم گفت: برادرت مرا سراغ هرمز فرستاد تا از او مواد بخرم؛ اما وقتی سر زمین کشاورزی او رفتم، هرمز مرا داخل چاله انداخت. هرچه التماسش کردم فایده نداشت و به زور مرا آزار داد.
متهم ادامه داد: با شنیدن حرفهای زن برادرم شوکه شدم. هرمز از دوستان قدیمی ما بود و با هم بچه یک محل بودیم. به هر حال از همسر برادرم خواستم در این باره به هیچکس حتی شوهرش حرفی نزند. نگران بودم مبادا داود با مقتول درگیر شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم جواب این خیانت را بدهم. روز حادثه با تلفن برادرم با مقتول تماس گرفتم. او وقتی صدای مرا شنید تعجب کرد. گفتم کار واجبی دارم و باید او را ببینم. هرمز قبول کرد و به محل قرار که سر همان زمین کشاورزی بود رفتم. لحظاتی گذشت، سر صحبت را باز کردم ولی او مدعی شد دروغ میگویم. از شدت عصبانیت روی رفتارم کنترلی نداشتم. همان موقع با چوب و سنگ او را زدم سپس با چاقو چند ضربه زدم و جسد هرمز را داخل همان چالهای که به همسر برادرم تعرض کرده بود انداختم. بعد از قتل به خانه رفتم و ماجرا را برای برادرم تعریف کردم. او بعد از شنیدن حرفهایم از ترس همراه همسرش متواری شد. برادرم به من گفت من نباید تنهایی میرفتم و نباید دخالت میکردم، اما من اصلاً نتوانستم صحنهای را که همسر برادرم را آشفته دیدم فراموش کنم و به همین خاطر انتقام گرفتم.
با ثبت این اظهارات، پرونده بعد از بازسازی صحنه جرم از سوی متهم کامل و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم به زودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.
دیدگاه تان را بنویسید