«اعتمادآنلاین» از اعترافات زنی جنایتکار گزارش میدهد:
شوهرم را کشتم تا با مردی دیگر ازدواج کنم
این زن میانسال بعد از 18 سال زندگی مشترک و با داشتن دو دختر بزرگ به همسرش خیانت کرد.
زن میانسال برای اینکه با مردی دیگر ازدواج کند شوهرش را به قتل رساند. او بعد از ۸ ماه سکوت سرانجام لب به اعتراف گشود و جزییات قتل را شرح داد.
به گزارش اعتمادآنلاین، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال گذشته در پی مرگ مردی مجروح در بیمارستان آغاز شد. در بررسیهای اولیه معلوم شد این مرد همراه همسر و دو دختر جوانش سرایدار یک کارخانه بود.
همسر مقتول وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، مدعی شد دزد به کارخانه آمده بود و شوهرش در درگیری با سارقان زخمی شد، اما تصاویر دوربین مداربسته دروغ این زن میانسال را فاش کرد.
زن میانسال بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار گفت: «چند ماه قبل با دو مرد به نامهای کاظم و فرهاد که یکی نگهبان شیفت صبح و دیگری نگهبان شیفت عصر کارخانه است رابطه دوستانه برقرار کردم. من از اختلافات خودم و همسرم با آنها حرف میزدم تا اینکه کاظم پیشنهاد داد شوهرم را بکشیم و با هم ازدواج کنیم. آن شب کاظم به شوهرم حمله کرد.»
ماموران در گام بعدی کاظم و فرهاد را دستگیر کردند. کاظم منکر قتل شد و گفت با همسر مقتول فقط ارتباط تلفنی داشت. از سویی مدرکی دال بر ارتکاب جنایت توسط این مرد به دست نیامد.
واقعیت فاش شد
در حالی که تحقیقات ادامه داشت همسر مقتول بعد از ۸ ماه بالاخره واقعیت را گفت و توضیح داد کاظم بیگناه است. این زن که بعد از ۱۸ سال زندگی مشترک و با داشتن دو دختر بزرگ به شوهرش خیانت کرده است، گفت: «من فهمیدم فرهاد با همسرش اختلاف دارد و میخواهد از او جدا شود. از طرفی خودم هم با شوهرم اختلاف داشتم. بالاخره قرار شد او زنش را طلاق دهد و با من ازدواج کند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم شوهرم را بکشیم و قرار شد من این کار را انجام بدهم. آن شب وقتی ضربهای به سر همسرم زدم، داد کشید و دخترانم بیدار شدند. من هم به ناچار با صدای بلند داد زدم آی دزد و درخواست کمک کردم تا دخترانم متوجه واقعیت نشوند.»
این زن ادامه داد: «قتل را گردن کاظم انداختم تا بعد از اینکه آزاد شدم بتوانم با فرهاد ازدواج کنم، اما در این مدت عذاب وجدان داشتم به همین دلیل واقعیت را بالاخره فاش کردم.»
او درباره دلیل اختلاف با شوهرش نیز توضیح داد: «من و همسرم مشکلی با هم نداشتیم، اما شوهرم خیلی ساده بود. او همه جزییات زندگی ما را برای فامیلهایش تعریف میکرد و همین باعث میشد دیگران دخترانم را مسخره کنند. این اتفاق باعث اختلاف ما شد و من شروع به درددل با دو نگهبان کارخانه کردم و در نهایت کار به اینجا کشید.»
بنا به این گزارش این زن اکنون در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید