«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
بازگشت قاتل مرد بازاری از پای چوبه دار
متهم مردی بازاری را با شلیک گلوله کشته بود اما توانست در آخرین لحظات از اولیای دم رضایت بگیرد.
اولیای دم مرد بازاری که به دست مردی با شلیک گلوله به قتل رسیده بود از قصاص گذشت کردند و متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه میرود.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که مرد جوانی است مقابل یک بانک مقتول را با شلیک گلوله به قتل رسانده بود.
این قتل خونین را شهروندان به ماموران پلیس گزارش دادند. آنها به پلیس گفتند تیراندازی مقابل یک بانک اتفاق افتاده است. وقتی پلیس به محل رسید مشخص شد مردی از اهالی بازار به نام ایوب به قتل رسیده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات ماموران آغاز و متهم به قتل که جواد نام داشت بازداشت شد. متهم به قتل اعتراف کرد و گفت: من با ایوب مشکلی نداشتم، او مرد خوبی بود. مشکل من با خواهرزاده ایوب بود. خواهرزاده ایوب به من بدهکار بود و بدهی را نمیداد. من چند بار از ایوب کمک خواستم اما کمکم نکرد.
او در توضیح اینکه چرا و چطور به خواهرزاده ایوب پول داده بود گفت: ایوب را میشناختم. او بازاری و دارای اعتبار بود. روزی خواهرزاده او از من مبلغی پول خواست. وقتی موضوع را به ایوب گفتم او واسطه شد و من هم بهخاطر شناختی که از ایوب داشتم آن مبلغ را به خواهرزاده او به نام افشین قرض دادم. قرار بود افشین سر تاریخ مشخصی بدهیاش را بپردازد. موعد پرداخت بدهی رسید ولی از افشین خبری نشد. چند باری هم با او تماس گرفتم اما مدام امروز و فردا میکرد.
متهم ادامه داد: وقتی پیگیریهایم از افشین نتیجه نداد، سراغ دایی او رفتم. به ایوب گفتم به خاطر اعتبار او به افشین پول دادهام، جواب داد این موضوع به او ربطی ندارد و بعد گفت، تو پول را به خواهرزاده من دادهای و باید از خودش پس بگیری. وقتی به او گفتم تو واسطه شده بودی، با عصبانیت دوباره گفت این موضوع ربطی به او ندارد. سپس خواست دیگر سراغش نروم.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: آن زمان شرایط مالی خوبی نداشتم و لازم بود هرچه زودتر پولم را از افشین پس بگیرم. این شد که دوباره سراغ افشین رفتم اما فایده نداشت. خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که احتمالاً صحبت دوباره با دایی افشین مرا به پولم میرساند، چون او وضع مالی خوبی داشت. تصمیم گرفتم به دیدنش بروم تا اینکه در خیابان ۱۵ خرداد او را مقابل بانک صادرات دیدم. همانجا نزدیکش رفتم و دوباره موضوع طلبم را با او مطرح کردم. ایوب وقتی حرفم را شنید بار دیگر با عصبانیت اعتراض کرد. هرچه خواستم او را متقاعد کنم که پیگیری از افشین مرا به پولم نمیرساند، فایدهای نداشت. عصبانی شدم و با اسلحهای که همراهم بود به طرف ایوب شلیک کردم؛ البته من سلاح را بابت قتل نبرده بودم. با خودم گفتم اگر حاضر نشد پول بدهی خواهرزادهاش را بدهد، تهدیدش میکنم و مجبور میشود پول را بدهد. اصلاً نمیدانم چطور سلاح شلیک کرد.
متهم بعد از اقرار به جرمش و بازسازی صحنه قتل راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اولیای دم مقتول در جلسه دادگاه برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم با اقرار به جرمش گفت: وقتی ایوب گفت موضوع بدهی به او ربطی ندارد خیلی ناامید شدم و فکر کردم دیگر نمیتوانم پولم را پس بگیرم. این شد که از شدت عصبانیت دست به اسلحه شدم و شلیک کردم.
او درباره حمل سلاح سکوت کرد و حرفی نزد.
متهم در نهایت با حکم قضایی به قصاص محکوم شد و این حکم با اعتراض وکیل او به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما از سوی قضات تایید شد. در ادامه متهم پای چوبه دار رفت اما توانست از اولیای دم مهلت بگیرد تا رضایت آنها را جلب کند.
به این ترتیب مرد طلبکار با پرداخت دیه توانست از مرگ نجات پیدا کند. این بار از جنبه عمومی جرم به آن شعبه فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه میرود.
دیدگاه تان را بنویسید