«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
آیا زن کینهجو در پشت پرده قتل پزشک سرشناس است؟
قاتل اصلی دکتر باستانی به قصاص محکوم شده اما زنی که متهم به طراحی نقشه کینهجویانه است، در انتظار نظر قضات دیوان عالی کشور به سر میبرد.
پرونده زنی که نقشه قتل مشاور رئیس بیمارستان فیروزگر و همسرش را طراحی کرده بود در دیوان عالی کشور بررسی میشود. این در حالی است که حکم قصاص قاتل اصلی و محکومیت سایر متهمان تایید شده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، طراح نقشه این جنایت زنی است که برای انتقام گرفتن از خواهرشوهرش سه آدمکش را اجیر کرده بود، اما آدمکشهای اجارهای اشتباهی شوهر او یعنی دکتر باستانی را به قتل رساندند.
قتل مشاور رئیس بیمارستان فیروزگر
سال ۹۸ ماموران کلانتری گاندی در جریان تیراندازی مرگباری در خیابان ظفر قرار گرفتند. وقتی ماموران به محل رسیدند متوجه شدند دکتر باستانی مشاور رئیس بیمارستان فیروزگر و یکی از پزشکان معروف تهران جانش را از دست داده است و عاملان قتل دو مرد نقابپوش بودند که ابتدا دکتر باستانی را کتک زدند و سپس به او شلیک کردند. همسر دکتر باستانی که شاهد این اتفاق بود بعد از انتقال جسد شوهرش به پزشکی قانونی تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من و همسرم در خانه تنها بودیم که صدای زنگ در شنیده شد و مردی که لباس آبی بر تن داشت خودش را مامور سازمان آب معرفی کرد. همسرم در را برایش باز کرد اما دو مرد جوان به داخل خانه حملهور شدند و به همسرم شوکر زدند. آنها با همسرم درگیر شدند و همسرم روی مبل افتاد. آنها با تهدید مرا به داخل اتاق بردند و از من خواستند تا جعبه جواهرات را به آنها بدهم. من که ترسیده بودم جواهراتم را به آنها دادم. همان موقع همسرم مقابل در رفت تا از همسایه کمک بگیرد که مردان مسلح با او درگیر شدند و با شلیک گلوله او را در پاگرد ساختمان کشتند.
در بررسیهای بعدی مشخص شد همسر دکتر باستانی از مدتی قبل با عروس خانواده به نام فریبا اختلاف داشتند و فریبا به تازگی از برادرزن دکتر باستانی جدا شده بود.
بازداشت عروس کینهای
با شناسایی فریبا او بازداشت شد. فریبا در بازجوییها به طراحی نقشه قتل اعتراف کرد و گفت: من مدتهاست که با خواهرشوهر و مادرشوهرم مشکل دارم. سالها قبل ازدواج کردم. شوهرم همسن پدرم بود. من او را دوست نداشتم، او بیماری اماس داشت و شرایطش بد بود. اختلافات بین ما آنقدر زیاد بود که در نهایت چند سال قبل از هم جدا شدیم. زندگی مرا مادرشوهر و خواهرشوهرم به هم ریختند و من از این مساله خیلی ناراحت بودم.
این زن ادامه داد: من بعد از جدایی با دختر ۲۳ سالهام زندگی میکردم. زندگیام سخت میگذشت و همه سختیها را نتیجه کارهای خواهرشوهر و مادرشوهرم میدانستم تا اینکه تصمیم گرفتم آنها را بکشم و اینطور انتقام بگیرم. قرار بود سه مرد برای قتل این دو نفر بروند اما آنها به اشتباه دکتر باستانی را به قتل رساندند. من هیچ دشمنیای با دکتر باستانی نداشتم. او مرد خوبی بود و با من هم کاری نداشت.
بعد از اعترافات این زن ماموران سه آدمکش اجارهای را ردیابی و بازداشت کردند. با اعترافات آنها و تکمیل تحقیقات چهار متهم پرونده برای محاکمه به دادگاه معرفی شدند و در شعبه ۴ پای میز محاکمه رفتند.
جلسه دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه، اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند. سپس متهم ردیف اول به نام جمشید ۲۹ساله گفت: من در مترو دستفروش بودم و چند بار فریبا را در مترو دیده بودم. او میدانست شرایط مالی بدی دارم و برای هزینههای بیماری قلبی و کلیوی همسرم نیاز به پول دارم. به همین خاطر به من پیشنهاد داد تا برایش کار کنم. او اولین بار گفت میتوانی درختی قطع کنی؟ منظورش را نفهمیدم. بعد از مدتی تماس گرفت و از من خواست خواهرشوهر و مادرشوهرش را به خاطر اختلافهای خانوادگی بکشم.
او ادامه داد: من ماجرا را با دو نفر از دوستانم به نامهای سعید و ایمان در میان گذاشتم. قرار بود فریبا مبلغ ۳۰ میلیون تومان به ما بدهد. ما با پنج میلیون تومان دو اسلحه برای خودم و سعید خریدیم. قرار بود در این ماجرا ایمان راننده باشد و به او پنج میلیون تومان پول بدهیم. سهم من و سعید هم قرار بود ۱۰ میلیون تومان باشد. فریبا عکس خواهرشوهرش و همسرش دکتر باستانی را از طریق واتساپ برایم ارسال کرده و گفته بود بعد از قتل آنها باید به اکباتان و به خانه مادرشوهرش برویم و او را هم بکشیم تا با ما تسویهحساب کند.
این متهم در ادامه گفت: مدتی قبل فریبا از من خواست نقشه را اجرا کنم اما من ترسیدم و نقشه را اجرا نکردم. تا اینکه آخرین بار از من خواست هر چه زودتر نقشه را اجرا کنم. طبق نقشه ایمان با ماشین ما را مقابل خانه دکتر باستانی رساند و خودش منتظرمان ماند. ما خودمان را مامور سازمان آب معرفی کردیم و وارد خانه شدیم. قصد قتل نداشتیم. میخواستیم همسر دکتر باستانی را که خواهرشوهر فریبا بود بدزدیم و به خانه یکی از دوستانمان ببریم و بعد از گرفتن پولی در ازای آزادیاش او را تحویل فریبا بدهیم تا خودش او را بکشد؛ اما وقتی وارد خانه دکتر باستانی شدیم با او درگیر شدیم. ما طلاها را از همسرش گرفتیم اما دکتر مقابل در رفت و داد و فریاد کرد. همان موقع سعید با اسلحه چند ضربه به سر دکتر زد و من که ترسیده بودم چند تیر به سر او شلیک کردم و فرار کردیم.
سعید نیز اتهام معاونت در قتل و سرقت مسلحانه را گردن گرفت؛ اما ایمان مدعی شد در این جرائم دستی نداشته و فقط راننده بوده است.
انکار طراحی نقشه قتل
وقتی نوبت دفاع به فریبا رسید، منکر معاونت در قتل و سرقت مسلحانه شد و ادعا کرد از نقشه قتل اطلاعی نداشته و هیچ مشکلی با مادرشوهر و خواهرشوهرش نداشته است.
در پایان جلسه قضات دادگاه جمشید را به قصاص محکوم کردند. همچنین سعید را به خاطر معاونت در قتل و سرقت مسلحانه و نگهداری سلاح به زندان محکوم کردند اما ایمان از دست داشتن در این اتهامات تبرئه و پرونده فریبا نیز برای تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد. با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و در حالی که حکم قصاص جمشید تایید شده بود حکم متهمان ردیف دوم و سوم شکسته شد و آنها در شعبه همعرض بار دیگر از خود دفاع کردند.
در ابتدای این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد سعید گفت: جمشید از من خواسته بود در این ماجرا به او کمک کنم. من همراه جمشید به خانه دکتر باستانی رفتم و وقتی او فریاد کشید دزد دزد، ترسیدم و فرار کردم. من در قتل دستی نداشتم و جمشید به دکتر شلیک کرد. او نقشه سرقت را کشیده بود.
ایمان نیز گفت: من راننده آژانس بودم؛ اما میدانستم آنها قرار است دست به قتل بزنند و حتی صدای شلیک گلوله را نیز شنیدم. وقتی دوستانم هراسان از خانه خارج شدند به سرعت از آنجا فرار کردیم و آنها اسلحه را در کانال آب انداختند.
سپس وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: دو متهم حاضر در دادگاه از نقشه قتل اطلاع داشتند و به همین خاطر از قبل اسلحه و شوکر خریده بودند. حتی متهم ردیف سوم که مدعی است فقط راننده آژانس بوده آنها را به محلی برده تا اسلحه و شوکر تهیه کنند و نمیتواند دستی در این ماجرا نداشته باشد.
او ادامه داد: فریبا اسم آنها را به عنوان فروشنده درخت کاج در گوشی موبایلش ذخیره کرده و این نشان میدهد آنها از این رمز و نقشه قتل اطلاع داشتهاند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و سعید و ایمان را به زندان محکوم کردند.
حکم زندان سعید و ایمان در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت، اما وکیل اولیای دم به حکم برائت فریبا دوباره اعتراض کرد و خواستار بررسی مجدد آن شد؛ به این ترتیب پرونده در دیوان عالی کشور دوباره به جریان افتاد و تصمیم قضات دیوان عالی کشور درباره فریبا سرنوشت او را تعیین خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید