بی‌گناهم، ادعای تعرض دروغ است

سهراب پسر نوجوانی است که متهم شده با همراهی دوستش به زنی تعرض کرده است. او مدتی است در بازداشت به سر می‌برد. مادر سهراب برای پیگیری کارهایش آمده و مدام به کم‌سن‌ بودن فرزندش اشاره می‌کند اما سهراب همچنان در بازداشت است. سهراب در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین ماجرا بازگو کرده است.

*در کجا بازداشت هستی؟

کانون اصلاح و تربیت.

*چطور با شاکی آشنا شدی؟

اصلاً آشنایی به من ربطی نداشت. من با دوستم رفته بودم. نمی‌دانستم چه خبر است، بعد که او را دستگیر کردند من را هم گرفتند.

*دوستت کجا بود؟

به من گفت بیا برویم مقابل خانه یکی از دوستانم کار دارم. قرار بود بعدش با هم به فرحزاد برویم و قلیان بکشیم من هم با خودم فکر کردم کار کوچکی دارد. می‌رود و برمی‌گردد. من نپرسیدم کجا می‌رود.

*اما از تو هم شکایت شده است، می‌گویند تجاوز کرده‌ای.

دروغ است من اصلاً وارد خانه آن خانم نشدم، ضمن اینکه اصلاً نمی‌دانستم با دوستم قرار دارد.

*مگر قرار داشتند؟

خانم مدعی است قرار نداشتند ولی دوستم می‌گوید خودش با او قرار گذاشته است.

*اگر تو نقشی نداشتی چرا از تو شکایت کرده‌اند؟

شاکی می‌گوید ما آنجا بودیم اما دروغ می‌گوید.

*چرا در بازداشت ماندی؟

وثیقه نداشتم. برایم وثیقه بریدند اما من وثیقه نداشتم.

*حالا می‌خواهی چه کنی؟

مادرم دنبال وثیقه است ولی من کاری نکردم.

*مدرسه می‌روی؟

دو سال بود ترک تحصیل کرده بودم، در کانون درس می‌خوانم و آن دو سال جبران شده است.

*چرا قبلا درس نمی‌خواندی؟

کار می‌کردم. علاقه به درس خواندن نداشتم. پدر که ندارم. مادرم خرجی خانه را می‌داد. گفتم کمک‌خرج او باشم.

*یعنی به خاطر پول ترک تحصیل کردی؟

نه پول لازم نداشتم، مادرم کارمند است کار می‌کند. پول داریم بیچاره نبودیم. من برای خودم کار می‌کردم. دوست نداشتم درس بخوانم مادرم گفت حرفه یاد بگیر در بزرگسالی به دردت می‌خورد.

*چند خواهر و برادر داری؟

من تک‌فرزند هستم به جز مادرم کسی را ندارم.

*پدرت کجاست؟

پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم وقتی من بچه بودم از ایران رفته است، از او خبر ندارم. من با مادرم زندگی می‌کنم.

*نه درس می‌خوانی نه حرفه‌ای بلدی. بازداشت هم که شدی. فکر می‌کنی آینده‌ای داری؟

در کانون درس خواندم، می‌خواهم ادامه بدهم اشتباه کردم درس نخواندم. کلاس‌های فنی هم می‌روم ولی من تجاوز نکردم.

*توانستی رضایت شاکی را بگیری؟

رضایت نمی‌دهد. حالا مادرم دنبالش است با او صحبت کند ولی خیلی سرسخت است رضایت نمی‌دهد. من هیچ‌کاره‌ام. در دادگاه هم گفتم. من اصلاً بالا نرفتم، اصلاً وارد خانه شاکی نشدم هر کاری کرده دوستم کرده است، شاکی هم این را می‌داند برای فشار بیشتر به دوستم از ما شکایت کرده است.