«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
قتل دختر جوان؛ پایان یک عشق پوشالی
پسری جوان بعد از دوستی خیابانی با مقتول او را کشت تا طلاهایش را به سرقت ببرد.
پسر جوان که برای سرقت جواهرات دختر مجرد با او وارد رابطه عاشقانه شده بود به زودی به اتهام قتل محاکمه میشود.
به گزارش اعتمادآنلاین، این مرد جوان متهم است یک سال قبل دختری جوان و تنها را در خانهاش به قتل رسانده و جواهرات او را به سرقت برده است.
گزارش مفقود شدن دختر جوان به نام رویا را دوست او به ماموران داد. او گفت سه روز است از دوستش خبر ندارد و رویا نه در خانه را باز میکند و نه تلفنش را جواب میدهد.
با حضور ماموران پلیس و آتشنشانی در خانه رویا، با دستور قضایی در ورودی منزل باز شد و سپس پلیس جسد رویا را پیدا کرد. جسد رویا را دوستش شناسایی کرد. این دختر جوان رازی بزرگ را که در زندگی مقتول وجود داشت به ماموران گفت.
رابطه عاشقانه؛ آغاز یک جنایت
دختر جوان به ماموران گفت: مدتی قبل رویا با پسری به نام سیامک آشنا شده بود و میگفت سیامک از او خواستگاری کرده است. رویا دختر زحمتکشی بود، کار میکرد و پولهایش را پسانداز میکرد تا شاید بتواند برای خودش آیندهای بسازد، اما رویا کشته شده و از طلاهایش هم خبری نیست.
ماموران متوجه شدند در زمان حادثه علاوه بر رویا فرد دیگری هم در خانه بوده و وضعیت خانه نشان میداد این فرد چندین روز در آنجا حضور داشته است.
پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و متوجه شد فردی که در خانه رویا بوده سیامک نام دارد و بعد از مرگ رویا از محل متواری شده است. اطلاعاتی که به دست پلیس رسید نشان داد سیامک به سمت مرز ترکیه رفته تا از کشور خارج شود اما موفق نشده و خودش را جایی مخفی کرده است.
به این ترتیب پلیس مخفیگاه سیامک را شناسایی و او را بازداشت کرد.
اعترافات قاتل
متهم گفت: مدتی قبل با رویا در خیابان آشنا شدم و به او ابراز علاقه کردم. وقتی فهمیدم در خانه مجردیاش به تنهایی زندگی میکند بعد از چند بار صحبت تلفنی به بهانه ملاقات به خانهاش رفتم و سه شبانهروز آنجا ماندم. یک روز متوجه شدم او طلا و سکههای زیادی در خانهاش دارد. به همین خاطر به فکر سرقت طلاهایش افتادم. چون کار درست و حسابی نداشتم این فکر رهایم نمیکرد تا اینکه نیمهشب بیست و یکم اسفندماه وسوسه شدم. مشروب خورده بودم و حالت طبیعی نداشتم. با چاقو به جان رویا افتادم و چند ضربه به او زدم؛ اما او شروع به داد و فریاد کرد. من که ترسیده بودم همسایهها سر برسند، پارچهای را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. سپس شش النگوی طلا، زنجیر، سکه و گوشی موبایلش را دزدیدم و فرار کردم. من همان شب فرار کردم و به سمت مرز رفتم. میخواستم از کشور خارج شوم که نشد و بعد هم جایی خودم را مخفی کردم.
به دنبال اعترافهای پسر جوان، او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد. قرار است متهم به زودی در دادگاه محاکمه شود. این در حالی است که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستهاند.
دیدگاه تان را بنویسید