عکاس قلابی راز قتل دختر گمشده را میداند؟
متهم گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با شیرین آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و ما با هم دوست شدیم. پس از این او به تهران آمد و دو نفری با هم به ویلای یکی از بستگانمان در شمال رفتیم.
پرونده قتل دختر گمشده که پس از آشنایی اینستاگرامی با عکاس قلابی به کام مرگ رفته بود، با دستگیری متهم وارد مرحله تازهای شد.
صبح روز شنبه نوزدهم شهریور به مأموران پلیس تهران خبر رسید دختر جوانی پس از دو روز بستری در یکی از بیمارستانهای تهران به طرز مشکوکی فوت کردهاست.
مأموران پلیس وقتی به بیمارستان رسیدند، دریافتند دختر جوان به نام شیرین اهل یکی از شهرهای جنوبی ایران است و دو روز قبل در حالی که حالش بد و آثار ضرب و جرح هم روی بدنش نمایان بوده از سوی عمویش برای درمان به بیمارستان منتقل میشود، اما تلاش پزشکان نتیجهای نمیدهد و در نهایت به طرز مشکوکی فوت میکند.
بدین ترتیب با اعلام خبر قتل دختر جوان قاضی محمد تقی شعبانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
گمشدن مرموز
بررسیها نشان داد مقتول چند روز قبل به طور ناگهانی ناپدید میشود و خانوادهاش در شهرستان اعلام مفقودی میکنند تا اینکه دو روز قبل یکی از دوستانش از تهران با خواهر شیرین تماس میگیرد و میگوید شیرین حالش بد است. سپس خواهر شیرین موضوع را به عمویش که در تهران زندگی میکند، خبر میدهد و عموی شیرین هم به خانه دوست دختر برادرش میرود و پیکر نیمه جان او را به بیمارستان منتقل میکند.
عموی دختر فوتشده به مأموران گفت: «ساعتی قبل دختر برادرم با من تماس گرفت و گفت شیرین در خانه دوستش است و حالش هم بد شدهاست و از من خواست او را برای درمان به بیمارستان ببرم.
دختر برادرم آدرس خانه دوست شیرین را برای من فرستاد و من هم خیلی سریع به آنجا رفتم و با پیکر نیمه جان شیرین روبهرو شدم و او را به بیمارستان منتقل کردم، اما شیرین که آثار زخم روی بدنش بود، در بیمارستان فوت کرد.
تحقیقات بعدی مأموران حکایت از آن داشت پیکر نیمه جان و بیهوش شیرین چند روز قبل از فوتش ابتدا در یکی از خیابانهای شهرستان بابلسر در شمال کشور از سوی رهگذرانی پیدا و به بیمارستان منتقل میشود. وی پس از چند روز بستری و بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص و راهی تهران میشود و در نهایت هم در تهران در خانه دوستش حالش بد میشود و در بیمارستان فوت میکند.
اظهارات دوست دختر فوتشده
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران پلیس برای تحقیق و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به سراغ دوست شیرین رفتند و از وی تحقیق کردند.
وی گفت: «شیرین دو روز قبل از فوتش با من تماس گرفت و گفت در تهران است و جایی برای خواب ندارد و از من خواست آدرس خانهام را برای او بفرستم. مدتی بود او را ندیده بودم و از اینکه شیرین در تهران میهمان من شدهبود، خوشحال شدم و آدرس خانهام را دادم و او هم آمد. وقتی او را دیدم رنگش پریدهبود و حال خوبی نداشت. ابتدا چیزی به من نگفت، اما بعد گفت که چند روزی در یکی از بیمارستانهای شهرستان بابلسر بستری بودهاست. او بدون اجازه خانوادهاش از شهرستان به تهران آمدهبود و میترسید واقعیت را بگوید، اما وقتی اصرار کردم ماجرا را برای من شرح داد.»
آشنایی در اینستاگرام
دوست مقتول ادامه گفت: «شیرین گفت مدتی قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام احسان آشنا میشود و به او ابراز علاقه میکند. شیرین علاقه زیادی به عکاسی داشت و احسان عکاس است و همین موضوع باعث آشنایی آنها و در نهایت دلباختگی شیرین به احسان شدهبود. مدتی آنها به صورت پیامکی و تلفنی با هم ارتباط داشتند تا اینکه احسان به او پیشنهاد ازدواج میدهد و با شیرین قرار ملاقات میگذارد. از آنجایی که احسان خانهشان در تهران است، شیرین برای دیدن او بدون اجازه خانوادهاش راهی تهران میشود. شیرین گفت وقتی به تهران رسیدم، احسان از من خواست همراه او به ویلایشان در شمال کشور برویم. احسان به او گفته بود تجهیزات فنی و تخصصی عکاسیاش در ویلایشان جامانده و به بهانه اینکه به شیرین آموزش عکاسی بدهد، هر دو راهی شمال کشور میشوند. شیرین میگفت من خبر نداشتم که او نیت شومی در سر دارد و فریبش را خوردم و وقتی وارد ویلا شدیم، او در را به روی من قفل کرد و اجازه نداد از ویلا خارج شوم. به همین خاطر شیرین با احسان درگیر میشود و احسان هم او را به شدت کتک میزند و بعد هم پیکر نیمهجانش را در یکی از خیابانهای شهرستان بابلسر رها میکند. پس از این، رهگذران پیکر نیمه جان او را به بیمارستان میبرند. شیرین گفت وقتی حالم خوب شد، شکایت نکردم، چون میترسیدم خانوادهام متوجه شوند و مرا تنبیه کنند و تصمیم میگیرد به خانه من در تهران بیاید. او قبل از فوتش ماجرا را برای من توضیح داد و بعد هم خواست با خواهرش در شهرستان تماس بگیرم.»
بازداشت متهم
با به دستآمدن این اطلاعات، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی احسان آغاز کردند و دریافتند وی در فضای مجازی فعالیت دارد. از سوی دیگر مشخص شد پسر فریبکار که در کار خرید و فروش املاک فعالیت دارد، در فضای مجازی خودش را عکاس حرفهای معرفی میکرده و دختران جوان را فریب میدادهاست. بدین ترتیب مأموران دو روز قبل احسان را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. مأموران در بررسی تلفن همراه متهم عکسها و فیلمهایی از چند دختر جوان کشف کردند که حکایت از آن داشت متهم به صورت سریالی پس از آشنایی با دختران جوان آنها را فریب داده و پس از آزار و اذیت آنها را مورد ضرب و جرح هم قرار دادهاست.
متهم در بازجوییها در ادعایی با انکار جرم خود گفت: «مدتی قبل در فضای مجازی با شیرین آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و ما با هم دوست شدیم. پس از این او به تهران آمد و دو نفری با هم به ویلای یکی از بستگانمان در شمال رفتیم. چند روزی آنجا بودیم که شیرین تصمیم گرفت به شهرشان برگردد و از من خداحافظی کرد و رفت و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه فهمیدم فوت کردهاست.» متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشنشدن زوایای پنهان حادثه به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید