کد خبر: 579590
|
۱۴۰۱/۰۸/۰۴ ۰۹:۵۳:۲۶
| |

متهم پرونده آزارهای جنسی: خودم قربانی آزار و اذیتم

وقتی سراغ طعمه‌ای می‌رفتم، به هیچ چیزی جز انتقام از جامعه فکر نمی‌کردم. صبح روزهایی که قصد آزار و اذیت طعمه جدیدی را داشتم، شیشه می‌کشیدم.

متهم پرونده آزارهای جنسی: خودم قربانی آزار و اذیتم
کد خبر: 579590
|
۱۴۰۱/۰۸/۰۴ ۰۹:۵۳:۲۶

حدود ۳۸سال دارد با ظاهری آرام. دیدن این چهره و قبول این‌که او به اتهام آزار و اذیت سریالی دستگیر شده، سخت است. البته چهره‌ای که قربانیان از او به یاد دارند، مجرمی خشن است که هیچ رحمی ندارد و در برابر التماس‌های آنها فقط می‌خندید. ایمان با شکایت پسران نوجوان دستگیر شد و می‌داند مجازات مرگ در انتظارش است؛ مجازاتی که سرانجام برگ آخر زندگی‌اش شد. گفت و گوی تپش جام جم با این متهم را بخوانید:

*معتادی؟

پدرم راننده بود و تریاک مصرف می‌کرد. از کودکی او الگوی من در زندگی بود و دوست داشتم مثل او راننده شوم. ۱۶ساله بودم که برای اولین‌بار مواد مصرف کردم و وقتی به خودم آمدم، معتاد شده بودم. بعد از مدتی ترک کردم اما دوستانم دوباره مرا به سمت اعتیاد کشاندند و این بار شیشه مصرف می‌کردم.

*تحت تاثیر مصرف شیشه قربانی‌ها را آزار می‌دادی؟

مصرف شیشه هم تاثیر داشت، اما بیشتر می‌خواستم از جامعه انتقام بگیرم.

*چرا؟

وقتی خودم ۱۰ساله بودم، مرد جوانی به من تجاوز کرد و مورد آزار و اذیتم قرار داد . نتوانستم از او شکایت کنم و این ماجرا عقده‌ شد. وقتی بزرگ شدم برای آرام کردن خودم و انتقام از جامعه، آزار و اذیت پسران نوجوان را آغاز کردم.

*چرا نتوانستی شکایت کنی؟

مرد متجاوز مرا تهدید کرده بود اگر موضوع را به کسی بگویم، مرا می‌کشد. از سوی دیگر، خانواده‌ام در محله آبرو داشتند و افشای این موضوع باعث می‌شد آبروی آنها برود.

*الان که به اتهام تجاوز دستگیر شدی، آبروی آنها نمی‌رود؟

وقتی سراغ طعمه‌ای می‌رفتم، به هیچ چیزی جز انتقام از جامعه فکر نمی‌کردم. صبح روزهایی که قصد آزار و اذیت طعمه جدیدی را داشتم، شیشه می‌کشیدم.

*به خاطر توهمش؟

مصرف شیشه به من شجاعت می‌داد تا بدون ترس نقشه‌ام را اجرا کنم.

*یک بار دستگیر شدی اما دوباره ادامه دادی.

بله. بار اول به خاطر آزار و اذیت پسربچه‌ای به شلاق محکوم شدم. وقتی بیرون آمدم، هنوز حس انتقام درونم بود و به کارهایم ادامه دادم.

*چند نفر را قربانی نقشه سیاهت کردی؟

فکر کنم ۱۰نفری می‌شدند. البته بعضی‌ها از دستم فرار کردند.

*چطور قربانیان را می‌ربودی؟

پس از شناسایی طعمه‌هایم، می‌گفتم شما با برادرم دعوا کرده و او را کتک زده‌اید و او در این درگیری با چوب ضربه‌هایی به پا و کمر شما زده که باید جای این ضربه‌ها مانده باشد در غیر این صورت شما را نزد خانواده‌تان می‌برم تا مشخص شود چرا برادرم ر ا کتک زده‌اید. آنها هرچه می‌گفتند با برادرم دعوا نکرده و کتکش نزده‌اند من حرف‌های‌شان را قبول نمی‌کردم. به بهانه دیدن محل ضربه‌ها، آنها را به داخل کانال می‌کشاندم و مورد آزار و اذیت قرار می‌دادم. بعد از رها کردن آنها فرار می‌کردم.

*به مجازاتی که در انتظارت بود، فکر نمی‌کردی؟

بعد از این‌که یک بار دستگیر شدم، طعمه‌ها را تهدید می‌کردم که اگر شکایت کنند دوباره سراغ‌شان می‌آیم. فکر می‌کردم آنها هم مثل من سکوت می‌کنند و کسی متوجه ماجرا نمی‌شود.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها