کد خبر: 581570
|
۱۴۰۱/۰۸/۱۸ ۰۹:۳۰:۰۰
| |

دختر جوان در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین» مطرح کرد:

تعرض در باغ؛ نتیجه اعتماد به پسر جوان

دختر ۲۲ساله ماجرای آشنایی‌اش با پسری جوان و آزار و اذیت از سوی او را بازگو کرده است.

تعرض در باغ؛ نتیجه اعتماد به پسر جوان
کد خبر: 581570
|
۱۴۰۱/۰۸/۱۸ ۰۹:۳۰:۰۰

مینا، دختری ۲۲ساله است که شکایت کرده و مدعی است مورد تعرض قرار گرفته است. او می‌گوید روزهای سختی را می‌گذراند و تحت نظر روانشناس است؛ البته متهم همه چیز را انکار می‌کند. مینا برای اعتمادآنلاین از دلایل شکایتش می‌گوید.

*اتهام تجاوز اتهام سنگینی است که به جمشید وارد کرده‌ای، مدرکی برای اثبات داری؟

من مدرک دارم. پزشکی قانونی هم رفتم اما این آدم بی‌وجدان قبول نمی‌کند با من چه کرده است.

*از قبل آشنایی داشتید؟

دو ماه قبلش جمشید را دیدم و آشنا شدیم اما اصلاً فکر نمی‌کردم چنین آدمی ‌باشد.

*کجا با هم آشنا شدید؟

او شاگرد کبابی بود. من با دوستم رفته بودم جگر بخورم، به نظرم جوان خوش‌تیپ و مؤدبی آمد. آنجا با هم آشنا شدیم، دفعه بعد که رفتیم شماره‌اش را نوشت و روی میز گذاشت و من هم تماس گرفتم و این‌طور بود که با هم آشنا شدیم.

*چند بار همدیگر را دیدید؟

چند باری بیرون رفتیم؛ اما اینها دلیل نمی‌شود او به من تعرض کند.

*خانواده‌ات در جریان بودند؟

نه آنها در جریان نبودند، هنوز هم در جریان نیستند.

*از روز حادثه بگو. چطور اتفاق افتاد؟

جمشید من را به یک مهمانی دعوت کرد. گفت در باغی با دوستانش دور هم جمع شده‌اند. من هم قبول کردم و رفتم. وقتی به باغ رسیدیم فهمیدم دروغ گفته و کسی نیست. او به من حمله کرد و...

*جمشید مدعی است این اتفاق با رضایت شما رقم خورده است.

نه این‌طور نیست، من قبول ندارم. دروغ می‌گوید. من اگر رضایت داشتم که شکایت نمی‌کردم.

*وکیل متهم به این استناد کرده که شما خودت همراه متهم رفته‌ای بنابراین اجباری در کار نبوده است.

من خودم رفتم ولی راضی به رابطه نبودم، او مرا مجبور کرد و به خواهش و التماسم هم توجهی نکرد.

*چقدر سواد داری؟

دیپلمه هستم.

*کار می‌کنی؟

در یک شرکت منشی هستم. بعد از کار با دوستم بیرون می‌رفتم و بعد با هم به خانه می‌رفتیم. پول زیادی درنمی‌آورم اما از هیچی بهتر است.

*فکر می‌کنی راضی به گذشت بشوی؟

جمشید باید اعتراف کند که به من تعرض کرده. او به جای درخواست بخشش تهدید می‌کند و می‌گوید آبروی من را پیش خانواده‌ام می‌برد، من چطور می‌توانم چنین آدمی ‌را ببخشم. او باید مجازات شود.

 

  • ناشناس ارسالی در
    پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱

    مردها مانند گرگ می‌مانند اعتماد به گرگ نتیجه اش همین است حداقل میخواستی تو باغ نروی فقط بروی تو رستوران یک شامی به گردنش بیندازی که این جوان از گرفتن دوست دختر پشیمان شود حالا که رفتی باید خیلی زجر بکشی این نتیجه بی تجربگی با بزرگترت همیشه مشورت کن

  • امیر ارسالی در
    پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱

    اوهحححح

  • ناشناس ارسالی در
    پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱

    مگه بچه بوده ک رفته...با پای خودش رفته ...پس مقصر اصلی خود دختر

  • محمد ارسالی در
    پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱

    این هم نتیجه زن، و آزادی است، تازه اولشه حالا با کابوس زندگی کن آزادی زن یعنی قبول تعرض، دیگه شکایت و امنیت معنی نداره؟
    وقتی حیا، شرف، ناموس، محدویت، محرمیت و سلامت، امنیت به مسلخ بره، نتیجه آزدی بی قید شرط همینه، می برنت باغ وحشت، البته این مورد خودش دوست داشته بر باغ و حالا از چی و کی شکایت داره بماند

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها