«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
مرگ دردناک جوان معلول با نقشه سیاه زن معتاد
زن معتاد پسر معلول را روزها بدون آب و غذا رها کرد تا اینکه او جانش را از دست داد.
زن معتاد که برای سرقت گوشی مرد معلول، او را روزها بدون آب و غذا رها کرده و باعث مرگش شده بود به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
به گزارش اعتمادآنلاین، مادر مقتول در حالی برای متهم درخواست قصاص کرده است که میگوید روزها به دنبال پسر معلولش که تنها نانآور خانهاش بوده گشته و او را پیدا نکرده بود.
یک سال قبل زنی به ماموران خبر داد پسرش که از دو پا فلج است گم شده و خبری از او ندارد.
مادر جوان معلول گفت: پسرم مادرزادی دو پا ندارد و معلول است. او روی ویلچر مینشیند و در حوالی میدان شوش دستفروشی میکند تا زندگی من و خودش را تامین کند. حالا یک ماه است که پسرم ناپدید شده و من هیچ خبری از او ندارم. گوشی موبایلش خاموش است و پاسخ مرا نمیدهد. سابقه نداشته پسرم بدون اطلاع من به جایی برود.
با این شکایت ماموران پلیس به بررسی پرداختند تا ردی از مرد کمتوان به دست بیاورند.
۱۰ روز از این ماجرا گذشته بود که مرد میانسالی با پلیس شهرری تماس گرفت و از پیدا شدن جسد متعفن یک مرد در باغش خبر داد.
او گفت: من صاحب باغی در یکی از روستاهای شهرری هستم. مدتهاست به باغ سرکشی نمیکنم و اتاقک نگهبانی آن را به یک زن جوان به نام نوشین دادهام که بیسرپناه بود و میگفت کسی را ندارد.
این مرد ادامه داد: امروز برای سرکشی به باغ رفتم و متوجه بوی تعفنی شدم که از داخل باغ به مشام میرسید. کنجکاو شدم و همه جا را بررسی کردم تا اینکه در اتاقک نگهبانی با جسد یک مرد روبهرو شدم که دو پا نداشت. به نظرم مدتهاست از مرگ او میگذرد و از نوشین هم هیچ خبری نیست و او نیز ناپدید شده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات واقعیت تلخی درباره مرگ مقتول برملا شد و پزشکان اعلام کردند مرد معلول بر اثر گرسنگی و تشنگی جان باخته است.
پلیس در تحقیقات خود از طریق ردیابی سیمکارت مقتول توانست نوشین را شناسایی و بازداشت کند.
زن معتاد که سعی داشت خودش را بیاطلاع از مرگ مرد کمتوان نشان دهد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من مدتهاست معتاد هستم و به تنهایی در اتاقک نگهبانی باغ متروکه زندگی میکنم. آن روز برای خرید مواد مخدر به میدان شوش رفته بودم که با رامین روبهرو شدم. او روی ویلچر نشسته بود و دستفروشی میکرد. از من خواست تا برایش چای بخرم. به این بهانه سر صحبت را باز کرد و با هم آشنا شدیم. آن روز هوا بارانی بود. یک خودرو دربست گرفتم و رامین را با خودم به باغ بردم. پول مواد نداشتم به همین خاطر وسوسه شدم. گوشی موبایل و سیمکارت او را به زور گرفتم و در اتاقک رهایش کردم و رفتم؛ اما نمیدانستم این کار باعث مرگ او میشود. فکر میکردم او سروصدا میکند و میتواند خودش را نجات دهد.
به این ترتیب برای زن معتاد به اتهام قتل عمدی کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا برای افشای سایر زوایای پنهان پرونده، بهزودی در دادگاه از خود دفاع کند.
تراخدا اینجورخبرها را درج نکنید آنقدرحالمون خرابه استکه طاقت شندن این بدبختیهارا ندارم .لعنت برفقر لعنت و بر ریشه فقرلعنت برظلم وظالم.