کد خبر: 585434
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۲ ۰۷:۵۴:۲۵
| |

عکس‌های سلفی راز شوم کلوپ مخفی مردان پولدار را فاش کرد

متهم گفت: با یکی از دوستانم به کلوپ شبانه‌ای رفتم و در آنجا افراد پولداری حضور داشتند که با هم قماربازی می‌کردند. گاهی شرط‌بندی‌هایشان خیلی سنگین بود و به همین دلیل گاهی با هم درگیر می‌شدند، اما اکثر آنها بادیگار داشتند و وقتی درگیر می‌شدند بادیگارد‌ها از آنها محافظت می‌کردند.

عکس‌های سلفی راز شوم کلوپ مخفی مردان پولدار را فاش کرد
کد خبر: 585434
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۲ ۰۷:۵۴:۲۵

عکس‌های سلفی مرد سارق با گوشی‌های سرقتی راز او برای استخدام به عنوان بادیگارد مردان پولدار را برملا کرد.

به گزارش جوان، چند روز قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از مرد موتورسواری به اتهام سرقت گوشی همراهش شکایت کرد.

وی گفت: «در یکی از خیابان‌های شمالی تهران در حال پیاده‌روی بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. گوشی را از جیبم بیرون آوردم و در حال حرف زدن بودم که موتورسیکلتی به من نزدیک شد و راننده آن در چشم برهم‌زدنی گوشی تلفن همراهم را از دستم قاپید. راننده مرد جوانی بود و به سرعت از محل دور شد و داد و فریاد‌های من هم نتیجه‌ای نداشت.»

همزمان با ادامه تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارق موتورسوار، مأموران پلیس در همان سه روز اول با شکایت‌های متعدد و مشابهی روبه‌رو شدند که همگی حکایت از آن داشت سارق موتورسوار در خیابان‌های شمالی تهران گوشی افرادی را که در حال حرف زدن یا بازی کردن هستند، می‌قاپد و از محل فرار می‌کند.

 عکس‌های سلفی

در حالی که بررسی‌ها حکایت از آن داشت سارق تک‌رو گوشی همراه حدود ۱۰۰ شهروند را در سه روز سرقت کرده است، مأموران پلیس برای دستگیری وی در خیابان‌هایی که احتمال می‌دادند سارق موتورسوار برای سرقت به آنجا برود، اقدام به گشت‌زنی کردند.

مأموران چند روز قبل حین گشت‌زنی به مرد موتورسواری در یکی از خیابان‌ها برخورد کردند که شباهت زیادی به سارق جوان داشت. مأموران به وی دستور ایست دادند و مرد موتورسوار با دیدن مأموران فرار کرد، اما در تعقیب و گریزی کوتاه به دام افتاد. وی پس از دستگیری ادعای بی‌گناهی کرد و گفت برای ملاقات مادر بیمارش در راه بیمارستان بوده، اما از آنجایی که مدارک شناسایی همراه نداشته به دستور مأموران توجهی نکرده و فرار کرده است.

متهم اصرار می‌کرد که هیچ جرمی مرتکب نشده، اما مأموران در بررسی تلفن همراهش با ۱۰۰ عکس سلفی از او روبه‌رو شدند که با گوشی‌های تلفن همراه مختلفی گرفته بود. بررسی‌ها حکایت از آن داشت مرد موتورسوار همان سارق سریالی است که با گوشی‌های سرقتی عکس سلفی گرفته است.

متهم وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد به حدود ۱۰۰ فقره سرقت گوشی همراه اعتراف کرد. تحقیقات از متهم ادامه دارد.

 گفتگو با سارق

متهم مرد ۳۷ ساله‌ای به نام بهنام است و در بازجویی‌ها ادعای عجیبی را برای سرقت‌های سریالی‌اش مطرح کرده است. وی مدعی شده می‌خواسته بادیگارد قماربازان پولدار شود و مدیر کلوپ شبانه‌ای اعلام کرده به شرطی او را استخدام می‌کند که ۱۰۰ فقره گوشی همراه سرقت کند.

*بهنام سابقه‌داری؟

نه، من تا الان پایم به کلانتری هم باز نشده بود و اولین بار است دستبند به دستانم خورده است.

*قبلاً چه کار می‌کردی؟

من آدم آبرومندی بودم و زندگی خوبی هم داشتم. استخدام یک شرکت خصوصی بودم و با حقوقی که می‌گرفتم، هزینه زندگی‌ام را تأمین می‌کرد. البته گاهی هم با موتورسیکلتم کار می‌کردم. در کل آدم قانعی بودم، اما مدتی قبل شرکت تعطیل شد و من هم بیکار شدم.

*دنبال کار نرفتی؟

دنبال کار رفتم و می‌خواستم بادیگارد شوم که شرط گذاشتن اول باید ۱۰۰ فقره سرقت گوشی انجام دهم تا خودم را ثابت کنم و بعد استخدام شوم.

*چه شرکتی چنین شرط عجیبی را برای استخدام گذاشت؟

واقعیتش شرکت نبود. شبی با یکی از دوستانم به کلوپ شبانه‌ای رفتم و در آنجا افراد پولداری حضور داشتند که با هم قماربازی می‌کردند. گاهی شرط‌بندی‌هایشان خیلی سنگین بود. مثلاً سر خانه، ماشین و چیز‌های دیگر شرط می‌گذاشتند و به همین دلیل گاهی با هم درگیر می‌شدند، اما اکثر آن‌ها بادیگار داشتند و وقتی درگیر می‌شدند بادیگارد‌ها از آن‌ها محافظت می‌کردند. از آنجایی که من هم ورزشکار و ورزیده بودم، تصمیم گرفتم بادیگارد قماربازان شوم، چون حقوق بالایی داشت، اما مدیر کلوپ شرط گذاشت برای اینکه خودم را ثابت کنم باید ابتدا ۱۰۰ فقره گوشی همراه شهروندان را سرقت کنم. اجاره‌خانه و پرداخت اقساط فشار زیادی به من آورده بود، به همین خاطر شرط مدیر کلوپ را قبول کردم.

*چرا با گوشی‌های سرقتی عکس سلفی می‌گرفتی؟

من هر گوشی را که سرقت می‌کردم با آن عکس سلفی می‌گرفتم و برای مدیر کلوپ می‌فرستادم تا خودم را ثابت کنم. فکر نمی‌کردم عکس‌های سلفی راز سرقت‌های سریالی مرا برملا کند، وگرنه عکس‌ها را پاک می‌کردم.

*با تلفن‌های سرقتی چه کردی؟

تمامی گوشی‌های سرقتی را در خانه نگه داشته بودم تا به مدیر کلوپ تحویل بدهم و استخدام شوم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها