کد خبر: 585609
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۳ ۰۸:۰۸:۴۴
| |

رفیق‌کشی در ماجرای سرقت ۸ میلیارد تومانی

مرد جوان دوستش را با انگیزه دزدی 8 میلیاردی به کام مرگ کشاند.

رفیق‌کشی در ماجرای سرقت ۸ میلیارد تومانی
کد خبر: 585609
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۳ ۰۸:۰۸:۴۴

مرد جوانی که یکی از دوستانش را به خاطر سرقت ۸ میلیارد تومانی به قتل رسانده ‌بود، دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.

به گزارش جوان، عصر روز جمعه چهارم آذر، اعضای خانواده‌ای در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفتند و از گم شدن ناگهانی یکی از اعضای خانواده‌شان به نام کیوان خبر دادند.

یکی از اعضای خانواده در توضیح ماجرا گفت: «کیوان ۳۵ سال دارد و وضع مالی‌اش خیلی خوب است. او در کار خرید و فروش زمین و آپارتمان و گاهی هم ارز‌های خارجی فعالیت دارد و معمولاً هر روز صبح برای کار از خانه بیرون می‌رود و دوباره عصر یا شب به خانه بر می‌گردد. کیوان امروز جمعه از خانه بیرون رفت و گفت با یکی از دوستانش قرار کاری دارد و می‌خواهد برای معامله‌ای به خارج از تهران برود. ساعتی بعد با تلفن همراهش تماس گرفتم تا سفارش وسیله‌ای بدهم تا از بیرون بخرد، اما کیوان تلفنش را جواب نداد. خیلی حساس نشدم و به کار‌های خودم مشغول شدم تا اینکه ساعتی بعد دوباره تماس گرفتم، اما باز هم جواب نداد و در تماس بعدی هم تلفن همراهش خاموش شد. من و خانواده‌ام خیلی نگرانش شدیم و به بیمارستان‌ها سر زدیم و حتی با دوستانش تماس گرفتیم، اما ردی از او پیدا نکردیم و الان احتمال می‌دهیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد و درخواست کمک داریم.»

ردپای آشنا

با طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی عظیم سهرابی بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیم زبده‌ای از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی قرار گرفت.

تحقیقات مأموران پلیس نشان داد کیوان روز حادثه با یکی از دوستانش به نام فریبرز در یکی از خیابان‌های شرقی تهران قرار ملاقات داشته‌است. همچنین در ردیابی‌های تلفنش مشخص شد او آخرین‌بار با فریبرز تماس داشته و پس از آن تلفن همراهش برای همیشه خاموش شده‌است. از سوی دیگر مأموران پلیس در بررسی‌های فنی دریافتند کیوان روز حادثه در محل قرار سوار خودروی دنای فریبرز و از شهر خارج شده‌است.

بدین ترتیب مأموران به فریبرز مظنون شدند و وی را روز چهارشنبه نهم آذر به دستور بازپرس پرونده بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. وی در تحقیقات پلیسی مدعی شد از سرنوشت مرد گمشده خبری ندارد و در ادعایی گفت: «من و کیوان دوست بودیم و گاهی هم در خرید و فروش ارز‌های دیجیتالی همکاری می‌کردیم. روز حادثه کیوان با من در یکی از خیابان‌های شرقی تهران قرار گذاشت تا درباره معامله‌ای با هم مشورت کنیم. ساعتی داخل خودرو با هم دور دور کردیم و بعد او پیاده شد و گفت برای انجام معامله‌ای می‌خواهد به شهر دماوند برود و از آن روز به بعد دیگر از او خبری ندارم. من احتمال می‌دهم او برای معامله ارز دیجیتال به دماوند رفت.»

در حالی که متهم ادعای بیگناهی می‌کرد، تحقیقات مأموران پلیس و گفته‌های اعضای خانواده کیوان نشان داد مرد گمشده و فریبرز از مدتی قبل با هم اختلاف مالی دارند، به طوری که چند باری درباره اختلافشان با هم صحبت کرده‌اند، اما به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. همچنین مأموران متوجه شدند فریبرز حقیقت را پنهان می‌کند، چون روز حادثه او کیوان را سوار خودرواش کرده‌است و با هم از شهر به مقصد نامعلومی خارج شده‌اند.

سرقت خونین

با به دست آمدن این اطلاعات مأموران متهم را مورد بازجویی فنی قرار دادند و در نهایت او صبح دیروز وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد، به قتل کیوان با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد.

وی گفت: «من و کیوان چند سالی در کار خرید و فروش ارز‌های دیجیتالی فعالیت داریم. ما در اکثر معامله‌ها با هم مراوده مالی داشتیم تا اینکه مدتی قبل با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. چند باری درباره اختلافمان با هم صحبت کردیم، اما به نتیجه‌ای نرسیدیم تا اینکه تصمیم گرفتم او را تهدید کنم و به همین خاطر چند روز قبل از حادثه کلت کمری خریدم. من از قبل خبر داشتم که او معامله ۸ میلیارد تومانی ارز دیجیتال انجام داده‌است و به همین دلیل روز چهارم آذر به بهانه اینکه قرار است در شهر دماوند معامله نون و آب‌دار انجام دهیم، او را سر قرار کشاندم. من همراه یکی از دوستانم سر قرار رفتیم و کیوان را سوار خودروی دنای خودم کردم و به بهانه معامله راهی جاده دماوند شدیم. او کیف پول ارز دیجیتالی‌اش را با خودش آورده‌بود و من هم در میانه راه با کلت کمری تهدیدش کردم و رمز کیف پول ارز دیجیتالی‌اش را گرفتم و پس از سرقت ۸‌میلیارد تومان ارز دیجیتالی او را با شلیک گلوله‌ای به قتل رساندم.»

وی ادامه داد: «پس از قتل، جسد را داخل صندوق عقب خودروام گذاشتیم و همراه دوستم به طرف شهرستان ایوانکی به راه افتادیم. هوا تاریک شده‌بود که به بیابان‌های اطراف ایوانکی رسیدیم و در همانجا جسد را داخل گودالی انداختیم و روی آن را با خاک پوشاندیم. سپس به تهران برگشتیم و خودروام را شستم تا آثاری از خون در آن نباشد. از همان روز حادثه عذاب وجدان به سراغم آمد و پشیمان شدم، اما فایده‌ای نداشت تا اینکه مأموران مرا دستگیر کردند.»

پس از اعتراف، مأموران همراه متهم راهی بیابان‌های اطراف ایوانکی شدند و جسد مقتول را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. مأموران همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه برای روشن‌شدن زوایا‌ی پنهان آن در تلاشند تا همدست قاتل را بازداشت کنند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها