کد خبر: 587038
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۲ ۰۹:۵۵:۱۲
| |

بلایی که مرد خیانتکار بر سر همسرش آورد

زن میانسال می‌گوید خیانت‌های شوهرش باعث بیماری شدید او شد.

بلایی که مرد خیانتکار بر سر همسرش آورد
کد خبر: 587038
|
۱۴۰۱/۰۹/۲۲ ۰۹:۵۵:۱۲

من در طول زندگی مشترک با همسرم، هر نوع سختی را تحمل کردم و با آن کنار آمدم اما از وقتی که دچار بیماری خاصی شدم و «خیانت» همسرم را فهمیدم دیگر نتوانستم این زندگی خفت‌بار را تحمل کنم ولی...

به گزارش روزنامه خراسان، زن 47 ساله در حالی که همسرش را عامل بدبختی خود معرفی می کرد، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدم و رشد کردم. پدرم حجره کوچکی در بازار داشت و دنبال لقمه نانی حلال بود. مادرم نیز به معلمی اشتغال داشت به همین دلیل تحصیل در خانواده ما از اهمیت ویژه ای برخوردار بود به گونه ای که همه خواهر و برادرانم به مدارج بالای تحصیلی رسیدند. من هم در این میان مسیر مادرم را در پیش گرفتم و سعی کردم در زمینه آموزشی فعالیت کنم. بالاخره تلاش هایم به نتیجه رسید و بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در یک مرکز آموزشی استخدام شدم. چند سال بعد جوانی به نام «موسی» هم در آن مرکز به صورت قرارداد موقت مشغول کار شد. او برخوردی صمیمانه با همکاران داشت و هر روز با چهره ای شاد و خندان به محل کار می آمد. به همین دلیل من هم تحت تاثیر اخلاق و رفتار او قرار گرفتم و از معاشرت با «موسی» لذت می بردم. اما مدتی بعد، او از مرکز آموزشی استعفا کرد و مدعی شد در آموزش و پرورش استخدام شده و قرار است در یکی از روستاهای اطراف چناران خدمت کند. چند ماه بعد از این ماجرا بود که روزی «موسی» به همراه مادرش به منزل ما آمد و از من خواستگاری کرد. من هم که خاطره خوشی از او داشتم، بدون چون و چرا پاسخ مثبت دادم و درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی او هیچ تحقیقی نکردم. خلاصه هنوز چند ماه بیشتر از دوران نامزدی ما نگذشته بود که «موسی» مدعی شد آموزش و پرورش برایش سودی ندارد و می خواهد وارد بازار شود تا به درآمدهای بالا دست یابد. من هم که هیچ گاه تصور نمی کردم در این باره به من دروغ گفته باشد، به راحتی حرف هایش را پذیرفتم و بدین ترتیب نامزدم با راه اندازی یک بنگاه املاک به خرید و فروش و ساخت و ساز ساختمان پرداخت. اوضاع مالی او روز به روز بهتر می شد تا این که من چند سال بعد از ازدواج باردار شدم و مرخصی زایمان گرفتم ولی بعد از پایان دوران مرخصی، همسرم اجازه بازگشت به محل کارم را نداد و مدعی شد بهتر است در خانه بمانم تا به تربیت فرزندم بیشتر برسم! اگر چه من کاملا مخالف بودم و به همین دلیل با یکدیگر مشاجره هم کردیم ولی در نهایت به خاطر حفظ زندگی مشترکم، خواسته همسرم را با اکراه پذیرفتم و در مدت کوتاهی فرزند دومم را نیز باردار شدم. به دلیل سختی دوران حاملگی و همچنین مشکلات پزشکی هنگام زایمان، مدتی را از همسرم دور بودم و نمی توانستم برخی نیازهای او را برآورده کنم. اما در یکی از همین روزها وقتی احساس کردم به یک بیماری خاص دچار شده ام، نزد پزشک متخصص زنان رفتم و تازه متوجه شدم که به بیماری ویروسی مبتلا شده ام که از طریق همسرم به من منتقل شده بود و در میان عامه مردم به «ویروس شبه ایدز» معروف است!

خیلی ترسیدم و هراسان خودم را به خانه رساندم و ماجرا را برای «موسی» بازگو کردم ولی او تشخیص پزشک را «چرت و پرت» دانست و از من خواست که حرف های پزشکان را جدی نگیرم! این در حالی بود که پزشک زنان به من توصیه کرد برای درمان باید مدتی را از همسرم دور باشم! ولی «موسی» حاضر نبود به توصیه پزشک عمل کند، به همین دلیل یک روز درون نوشیدنی من قرص های خواب آور ریخته بود که به طور اتفاقی متوجه ماجرا شدم و پس از یک مشاجره طولانی، وسایل شخصی ام را برداشتم و با حالت قهر به منزل مادرم رفتم. آن جا بود که فهمیدم همسرم اصلا در آموزش و پرورش استخدام نشده و از مرکز آموزشی هم استعفا نکرده بود بلکه به خاطر ارتباطات ناشایست با زنان و دختران، قرارداد او را تمدید نکرده بودند. از سوی دیگر نیز در آن مدتی که من نمی توانستم به دلیل مشکلات درمانی بعد از زایمان، خواسته های او را برآورده کنم، او هم در محیط کارش به ارتباط با زنان غریبه ادامه داده است و از این طریق به بیماری ویروسی مبتلا شده و آن بیماری را به من هم منتقل کرده است. اکنون نیز به کلانتری آمده ام تا پس از معرفی به پزشکی قانونی و تایید موضوع، از طریق قانونی برای طلاق اقدام کنم...

این زن 47 ساله از طریق مشاور کلانتری متوجه شد که بیماری «اچ.پی.وی» یک بیماری ویروسی خطرناک نیست و اگر چه در میان عامه مردم به ویروس شبه ایدز شهرت دارد و به سرعت انتقال می یابد اما نوعی بیماری «زگیلی» است که به راحتی توسط متخصصان بیماری های عفونی درمان می شود! و بر خلاف تصور عامه بیماری خطرناکی نیست! اقدامات مشاوره ای و روان شناختی درباره مشکل این زن جوان با دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) در حالی توسط کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت که وی به مراکز تخصصی و درمانی معرفی شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    خواندنی ها