افشای راز سرقت مرگبار از گاراژ
متهم میگوید همراه همدستانش به قصد سرقت وارد گاراژ شدند اما او گلولهای شلیک کرد که باعث مرگ یکی از حاضران در محل شد.
مردی که هنگام سرقت از یک گاراژ مرتکب قتل شده بود، دستگیر شد. او عضو باندی بود که برای پولدار شدن یک شبه به گاراژها دستبرد میزدند که در جریان یک سرقت مرتکب قتل شد.
به گزارش جوان، متهم مرد جوانی به نام محسن است که میگوید به خیالمان در کارمان خیلی حرفهای بودیم و فکر نمیکردیم به دام پلیس بیفتیم.
*چرا سراغ سرقت رفتی؟
مجبور بودیم، چون نیاز مالی داشتیم.
*با اعضای این باند رفیق بودی؟
بله. دوران کودکی بچه یک محل بودیم. بعد که بزرگ شدیم همچنان با هم ارتباط داشتیم.
*از کی تصمیم به سرقت گرفتید؟
حدود دو ماهی بود که سرقت میکردیم.
*از شیوه سرقتتان بگو. چطور آنها را انجام میدادید؟
با پرسهزنی در خیابانها، گاراژهایی را که ماشین یا وسایل بهدرد بخوری در آنجا بودند، شناسایی میکردیم، بعد در تاریکی شب به آنجا و از دیوار بالا میرفتیم. سپس با تهدید اسلحه دست و پای نگهبان را میبستیم و مرتکب سرقت میشدیم.
*قتل چطور اتفاق افتاد؟
مقتول در اتاق سرایداری بود. وقتی وارد گاراژ شدیم، او ترسید و در اتاق را از داخل قفل کرد. فهمیدم قصد دارد با پلیس تماس بگیرد و مدام به این طرف و آن طرف میرفت. تصمیم گرفتم داخل اتاق بروم، به همین خاطر یک تیر به شیشه اتاق شلیک کردم تا شیشه بشکند و وارد اتاق شوم، اما تیر به سینه او برخورد کرد.
*بعد چه شد؟
همکار آن مرد نگهبان در اتاق بود. به او گفتیم به اورژانس زنگ بزن، بعد هم فرار کردیم.
*با اموال سرقتی چه کار میکردید؟
باغی در خارج از تهران بود، در آن باغ گوسفند نگهداری میکردیم، اما این کار خیلی دردسر داشت. این شد که تصمیم گرفتیم استفاده دیگری از آن بکنیم.
*این تصمیم از طرف خودت بود یا دوستانت؟
دستهجمعی با دوستانم این تصمیم را گرفتیم. شبها در قهوهخانه دور هم مینشستیم، شبی با هم صحبت میکردیم و میگفتیم چطور پولدار شویم. همان موقع فکر سرقت به سرمان زد.
*اسلحه را از کجا آوردی؟
آن را از غرب کشور خریدیم.
*به این فکر نکردید بار کج به منزل نمیرسد و بالاخره روزی دستگیر میشوید؟
فکر میکردیم سرقت ما با بقیه سرقتها فرق دارد و خیلی حرفهای آنها را انجام میدهیم. سعی میکردیم ردی از خودمان باقی نگذاریم، اما خیال بیهوده بود و به دام افتادیم.
دیدگاه تان را بنویسید