شوخی با جوینده گنج تبدیل به ماجرای پیچیده شد
جوینده گنج بعد از اینکه فهمید دوستانش عتیقه دارند، چند سارق حرفهای اجیر کرد اما این ماجرا پیچیده شد.
جوینده گنج که برای سرقت عتیقههای دوستانش چند سارق حرفهای را اجیر کردهبود، نمیدانست پشت سناریویی که طراحی کرده، شیطنتهای دوستانش پنهان شده است. با مطرحشدن شکایت از سوی دوستان جوینده گنج، تلاش پلیس برای سارقان عتیقههای قلابی جریان دارد.
اواخر بهمن ماه امسال دو مرد جوان درتهران سراسیمه به اداره پلیس رفتند و از چهار مرد مأمورنما به اتهام سرقت وسایل خانهشان و ضرب و جرح شکایت کردند.
یکی از شاکیان در توضیح ماجرا گفت: «من دوستی دارم به نام مهران که علاقه زیادی به عتیقه و زیر خاکی دارد. او همیشه دنبال زیرخاکی است و میخواهد از این راه پولدار شود. شب و روز فکرش زیرخاکی است و حتی چند باری هم نقشه گنج تقلبی از دیگران خریدهاست، اما پس از حفاری هیچ شیء عتیقهای بهدست نیاوردهاست. او هنوز هم ناامید نشده و به دنبال عتیقه است و اگر کسی به او بگوید در فلان نقطه از کشور مثلاً گنجی دفن است به آنجا میرود و شب و روز زمین را میکند.»
شاکی ادامه داد: «شب قبل مهران خانه من بود که یکی از دوستانم به نام وحید با من تماس گرفت و گفت از مغازهای تعدادی مجسمه تزئینی و فانتزی خریدهاست و میخواهد به خانه من بیاید. وقتی فهمید مهران هم مهمان من است تصمیم گرفتیم به دروغ به او بگوییم مجسمهها عتیقه و زیرخاکی است و او را مسخره کنیم و بخندیم و خوش باشیم. ساعتی بعد وحید با کارتنی پر از مجسمههای برنزی و تزئینی به خانه من آمد. وحید در کارتن را باز کرد و مجسمهها را به آرامی بیرون آورد و گفت همه مجسمهها مربوط به دوران قبل از اسلام و عتیقه هستند و میلیاردها تومان ارزش دارند و فردا با مرد عتیقهفروشی قرار دارد تا مجسمهها را به او بفروشد. او گفت یکی از دوستانم که مرد روستایی است نقشه گنج دارد و چند روز قبل به روستای آنها رفتم و پس از حفاری از قلعه قدیمی مجسمهها را کشف کردم. دوستم آنقدر درباره دوستیاش با مرد روستایی و کشف عتیقهها صحبت کرد که من هم داشتم باورم میکردم.»
شاکی در پایان گفت: «پس از اینکه شام خوردیم، مهران مهمانی را نیمهتمام گذاشت و گفت بیرون کار مهمی دارد و میخواهد برای انجام کاری به شهرستان برود و از خانه ما بیرون رفت. پس از این من و دوستم از اینکه او را مسخره کردهبودیم، خوشحال و خندان بودیم و با هم میخندیدیم و خبر نداشتیم که مهران برای ما چه نقشهای طراحی کرده است. من و وحید خوابیدیم تا اینکه نزدیکی صبح در حالی که هوا تاریک بود، متوجه صدایی شدیم و لحظاتی بعد هم چهار مرد نقابدار که شوکر، دستبند و لوازم پلیسی همراه داشتند، وارد خانه من شدند. آنها دست و پای ما را با طناب بستند و بعد هم به شدت ما را کتک زدند به طوری که هر دوی ما زخمی شدیم. چهار مرد نقابدار خودشان را پلیس مخفی معرفی کردند و گفتند ما در کار خرید و فروش عتیقه هستیم. آنها پس از بازرسی خانه کارتن مجسمهها را برداشتند و به سرعت از خانه بیرون رفتند. پس از این ما به سختی دست و پایمان را باز کردیم و به اداره پلیس آمدیم. الان احتمال میدهیم دوستمان مهران به خیال اینکه مجسمهها عتیقه هستند، نقشه سرقت را همراه دوستانش طراحی و اجرا کردهاست.»
با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور قاضی محمد ولدی بیرانوند، بازپرس شعبه ۷ دادسرای ناحیه ۳۴ تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند. بررسیهای مأموران پلیس نشان داد چهار سارق نقاب به صورت داشته و هیچ ردی از خود به جای نگذاشتهاند. از سوی دیگر مشخص شد مهران هم پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاست.
بدین ترتیب مأموران مهران را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز قبل وی را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
متهم در بازجوییها وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد، اعتراف کرد که چهار مرد مأمور نما را او برای سرقت مجسمهها اجیر کردهاست.
وی گفت: «چند سالی درجستوجوی گنج هستم، اما در این مدت به هیچ گنجی دست پیدا نکردهام. میخواستم خیلی زود به ثروت بادآورده برسم و به همین دلیل هم دست از تلاش برای کشف گنج برنمیداشتم. شب حادثه خانه دوستم بودم که وحید با کارتنی پر از مجسمه وارد خانه شد و گفت همه مجسمهها زیرخاکی و باارزش هستند. من حرفهای آنها را باور و فکر کردم مجسمهها واقعاً عتیقه هستند و به همین خاطر وسوسه پولدار شدن به جانم افتاد و تصمیم گرفتم نقشه سرقت مجسمهها را طراحی و اجرا کنم. وقتی از خانه آنها بیرون رفتم با دو نفر از دوستانم به نامهای ایرج و پرویز که آنها هم همیشه در جستوجوی زیرخاکی هستند، تلفنی صحبت کردم و موضوع مجسمههای خانه دوستم را برای آنها توضیح دادم. من محل نگهداری مجسمهها را به آنها گفتم و قرار شد در پوشش مأمور پلیس وارد خانه دوستم شوند و مجسمهها را سرقت کنند. پرویز دو نفر سارق حرفهای را که در پوشش مأمور پلیس دست به سرقت میزدند، میشناخت و از آنها کمک گرفت و چهارنفری با هم نقشه را اجرا کردند. پس از سرقت آنها مرا هم فریب دادند و دیگر آنها را ندیدم.»
با اعتراف متهم، مأموران جستوجو برای دستگیری سارقان را آغاز کردند و در نهایت دو روز قبل دو متهم را بازداشت کردند.
متهمان صبح دیروز در دادسرای ویژه سرقت مقابل بازپرس پرونده به جرم خود اقرار و ادعا کردند پس از سرقت از دو همدست دیگرشان رکب خورده و آنها با مجسمههای سرقتی فرار کردهاند.
یکی از متهمان گفت: «چند سالی است با مهران دوست و دنبال زیر خاکی هستیم. شب حادثه مهران با ما تماس گرفت و گفت یکی از دوستانش تعدادی مجسمه عتیقه به تازگی از حفاری کشف کردهاست و در خانهاش نگهداری میکند و اگر ما آنها را سرقت کنیم پولدار میشویم. ما هم وسوسه شدیم و تصمیم گرفتیم در پوشش مأمور پلیس سرقت کنیم، اما از آنجایی که تجهیزات پلیسی نداشتیم از دو نفر از دوستانمان که در این کار حرفهای بودند، کمک گرفتیم و چهار نفری به سرقت رفتیم. پس از سرقت مجسمهها را در محلی مخفی کردیم و چند روز قبل که به سراغ مجسمهها رفتیم متوجه شدیم همدستانمان به ما رکب زده و مجسمه را برداشته و به مکان نامعلومی گریختهاند.»
متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند. تلاش برای دستگیری دو متهم دیگر ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید