انگیزه ناموسی برای شلیک مرگبار به داماد
متهم گفت: مدتی قبل به رفتار دامادمان مشکوک شده بودم و فکر میکردم او برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است.
مرد جوان که در جریان سوء ظن به دامادشان او را با شلیک گلوله در جاده چالوس به قتل رسانده بود پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. روزمحاکمه سرنوشت طور دیگری رقم خورد ومتهم با جلب رضایت اولیای دم از مرگ نجات یافت.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 96 زمانی کلید خورد که خانواده مرد جوانی به اداره پلیس یکی از شهرستانهای غرب کشور مراجعه کردند و مدعی شدند فرامرز۳۵ساله برای ملاقات یکی از اقوامش به کرج آمده بود که به طرز مرموزی ناپدید شده است. این پرونده خیلی زود به اداره پلیس استان البرز منتقل و تحقیقات برای پیدا کردن سرنخی از مردی جوان کلید زده شد.
همزمان با پیگیری این پرونده، جسد مرد جوانی در نزدیکی جاده چالوس پیدا شد و وقتی پلیس برای شناسایی این مرد درحال جست وجو بود متوجه شد که مشخصات جسد کشف شده با فرامرز مطابقت دارد. طولی نکشید که خانواده فرامرز راهی پزشکی قانونی شدند تا جسد او را شناسایی کنند و با شناسایی جسد که همان فرامرز گمشده بود پرونده قتل مرموز روی میز کارآگاهان جنایی قرار گرفت.
تحقیقات اولیه کارآگاهان جنایی نشان میداد که جسد این مرد جوان در حالی که با شلیک چند گلوله به قتل رسیده بود در خودرویی حوالی جاده چالوس پیدا شده است. هیچ سرنخی برای رازگشایی این پرونده وجود نداشت اما افسر پرونده توانست با تحقیقات گسترده از آخرین تماسهای مقتول به سرنخهای تازهای دست یابد. با کنترل آخرین تماسهای مقتول مشخص شد وی با برادرزنش در تماس بوده است.
بدین ترتیب این مرد به نام خسرو ۳۶ساله به آگاهی منتقل شد وتحت بازجویی قرار گرفت و بعد از مدتی به قتل شوهرخواهرش اعتراف کرد.
خسرو درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: مدتی قبل به رفتار فرامرز مشکوک شده بودم و فکر میکردم او برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است.
به همین خاطر وی را از محل زندگیاش به کرج کشاندم و بعد در خانه او را با خوراندن غذای مسموم بیهوش کردم. سپس او را با خودرو به اطراف جاده چالوس بردم و با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم چند گلوله به او شلیک کردم و اسلحه را به داخل رودخانه انداختم و جسد را همانجا رها کردم. بهدنبال اعتراف این متهم، او به جرم قتل عمد بازداشت و پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز با توجه به تقاضای اولیای دم، وی به قصاص نفس محکوم شد.
طولی نکشید که با تأیید این حکم از سوی قضات دیوان عالی کشور متهم در یک قدمی قصاص قرار گرفت.
درحالی که خانواده مقتول برای اجرای حکم اصرار داشتند و متهم دیگر خود را برای مرگ آماده کرده بود و هیچ گریزی از این ماجرا وجود نداشت، سرنوشت طور دیگری رقم خورد و اولیای دم از حق قصاص خود به شرط پرداخت دیه گذشت کردند و بدین ترتیب متهم از قصاص نجات یافت.
متهم حالا پس از رهایی از قصاص با اعمال ماده ۶۱۲قانون مجازات اسلامی پای میز محاکمه ایستاده است تا از نظر جنبه عمومی جنایتی که مرتکب شده است محاکمه شود.
این پرونده در حالی روی میز قضات برای رسیدگی قرار گرفت که رئیس دادگاه در نخستین سؤالش از متهم سؤال کرد؛ ۶سال است که در زندان هستی آیا درباره جرمی که مرتکب شدهای متنبه شدهای؟
متهم جواب داد: من در همان روز اول که پشت میلههای زندان در انتظار مرگ بودم متوجه شدم که جرم بزرگی را مرتکب شدم و اشتباه کردم با این کارم هم زندگی خودم و هم زندگی خواهرم را تباه کردم، کاش افکار منفی که در ذهنم داشتم را از طریق قانونی پیگیری میکردم و الان بشدت پشیمانم. من در دادگاه وجدانم بارها خودم را محاکمه کردهام، من حق نداشتم خودسرانه درباره دیگران قضاوت کنم و از اینکه اولیای دم از حق قصاص خودشان گذشت کردند تا پایان عمرم مدیون آنها هستم.
دیدگاه تان را بنویسید