کد خبر: 632568
|
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ ۰۹:۰۹:۵۴
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

فرار تازه داماد بعد از ازدواج مخفیانه با دختر جوان

مرد جوان می‌گوید بعد از ازدواج پنهانی وقتی فهمید همسرش بیمار است او را رها کرد و گریخت.

فرار تازه داماد بعد از ازدواج مخفیانه با دختر جوان
کد خبر: 632568
|
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ ۰۹:۰۹:۵۴

پیگیری مادری برای پیدا کردن دختر جوانش که مفقود شده بود از راز ازدواج مخفیانه او پرده برداشت.

به گزارش اعتمادآنلاین، اواخر مرداد امسال زن میانسالی با مراجعه به مراجع انتظامی و قضایی از مفقود شدن دختر 25 ساله‌اش خبر داد و گفت: دخترم دچار بیماری روحی است و مدت‌ها است که برای درمان بیماری دو قطبی تحت درمان است و دارو مصرف می‌کند،‌ من هر جایی که می‌رفتم او را با خودم بیرون می‌بردم و اگر هم جایی می‌خواست برود خودم هم با او می‌رفتم تا برایش اتفاقی نیفتد، اما الان مفقود شده است، برای همین از پلیس و سیستم قضایی برای پیدا کردن او کمک می‌خواهم.

این زن در تشریح ماجرا گفت: الان شوهرم برای ماموریت به سفر رفته و امروز صبح که از خواب بیدار شدم متوجه شدم دخترم در خانه نیست و همه مدارک و طلاهای خودش و من و همینطور مقداری پول که در خانه بوده است را با خودش برده است برای همین می‌خواهم تا اتفاقی برایش نیفتاده او را پیدا کنید.

با طرح این موضوع از سوی زن میانسال تحقیقات برای یافتن دختر جوان آغاز شد و در نهایت ماموران موفق شدند رد او را در خانه‌ای در جنوب تهران پیدا کنند و با هماهنگی قضایی وارد عمل شوند. ماموران با ورود به خانه‌ای که سرنخ‌هایی در مورد دختر مفقود شده در آن پیدا کرده بودند وارد آنجا شدند و دیدند غیر از دختر جوان کسی در خانه نیست. برررسی‌های بیشتر نشان داد خانه اجاره‌ای است و در ادامه نیز سند ازدواجی که نام دختر جوان و مردی در آن بود را پیدا کردند که مربوط به دو هفته قبل می‌شد.

به این ترتیب دختر جوان به مرکز پلیس انتقال یافت و مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: من مدتی قبل در اینستاگرام با مرد جوانی آشنا شدم که او به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد. چند بار قبل از این هم با افرادی تا نزدیک ازدواج پیش رفته بودیم اما وقتی می‌فهمیدند که من دو قطبی هستم و دارو مصرف می‌کنم من را راها می‌کردند. به همین دلیل وقتی با این مرد جوان آشنا شدم بیماری خودم را مخفی کردم و گفتم چون شهرستانی هستی خانواده‌ام با ازدواج ما مخالفت خواهند کرد، آن موقع بود که او به من پیشنهاد فرار و ازدواج مخفیانه را داد و من هم پس از اینکه چند روز به موضوع فکر کردم پیشنهادش را پذیرفتم برای همین طلاها‌، مدارک و پول را از خانه برداشتم و بیرون آمدم، با هم به یک محضر رفتیم که او پیدا کرده بود و عقد کردیم، اما یک روز که از خواب بیدار شدم دیدم که او طلاها و پول‌ها را برداشته و فرار کرده. آن موقع بود که چاره‌ای نداشتم و تنها در خانه ماندم تا اینکه ماموران آمدند و من را پیدا کردند.

ماموران با توجه به اطلاعاتی که در سند ازدواج وجود داشت موفق به دستگیری مرد جوان شدند. او نیز اظهاراتی مشابه با گفته‌های دختر جوان بیان کرد و گفت: این دختر فقط به من گفت به خاطر اینکه شهستانی هستم مادر و پدرش با ازدواجمان مخالفت می‌کنند برای همین من پیشنهاد فرار و ازدواج مخفیانه را به او دادم، ما در فضای مجازی آَشنا شده بودیم و خیلی هم را نمی‌شناختیم، قرار شد به محضری برویم که آشنای من بود و ازدواجمان را ثبت کنیم و بعد هم خانه‌ای اجاره کنیم. همین کار را هم کردیم اما پس از مدتی متوجه رفتارهای عجب او شدم و بعد دیدم که یواشکی داروهایی می‌خورد، چندتا از داروهایش را برداشتم و به دکتر نشان دادم و آن موقع بود که متوجه شدم او بیماری روانی دارد و به من گفتند که این دارو‌ها برای بیماری دو قطبی است. آن موقع بود که تصمیم گرفتنم  از پیشش بروم و او را غیابی طلق بدهم چون هنگام عقد هم مهریه‌ای در نظر نگرفته بودیم این کار زیاد سخت نبود.

در پی بدست آمدن این نتایج پس از بازداشت پسر جوان بازپرس پرونده با صدور قرار قانونی برای او پرونده را در اختیار ماموران قرار داد تا تحقیقاتی در مورد این فرد و سوابقش انجام و معلوم شود که آیا او فقط همین یکبار پس از ازدواج با برداشتن طلاها همسر خود قصد طلاق غیابی را داشته یا موارد احتمالی دیگری هم وجود داد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها