دست شوهر خیانتکارم را رو کردم
زنی که از شوهر خیانتکارش جدا شده حالا دنبال گرفتن حضانت فرزندش است.
ستاره به زندگی مشترک 12 سالهاش پایان داده و حالا با همسرش به خاطر حضانت فرزندش اختلاف دارد.
ستاره برای سایت جنایی از زندگی مشترکش میگوید:
*چرا جدا شدید؟
رامین به من خیانت کرد. تحمل این خیانت را نداشتم و نتوانستم او را ببخشم.
*چطور متوجه شدی؟
خیلی اتفاقی فهمیدم. یک روز در ماشینش هدیهای پیدا کردم و وقتی از او پرسیدم این هدیه برای کیست گفت دوستش آن را در ماشین جا گذاشته. من همه دوستان شوهرم را میشناختم. دوست مجرد نداشت. همان موقع فهمیدم باید به چیزی شک کنم. موضوع را پیگیری کردم با بررسی تلفنهایش فهمیدم با زنی رابطه دارد.
*میدانی آن زن کیست؟
در شرکت دوستش کار میکند. رامین به شرکت دوستش رفت و آمد دارد و آنجا با او آشنا شده است؛ اما چه فرقی به حال من میکند. وقتی دیگری را انتخاب کرده این زندگی برای من تمام شده است.
*چطور با هم آشنا شده بودید؟
کارمند یک شرکت خصوصی بودم و با خواهر رامین دوست بودم. رامین را از طریق خواهرش میشناختم و دیده بودم و بعد هم با هم ازدواج کردیم.
*بچه هم دارید؟
بله یک پسر 10 ساله دارم.
*بچه کجاست؟
پیش پدرش است اما دوست دارد پیش من باشد. آمدهام که به قاضی بگویم حضانت بچه را به من بدهد.
*بچه خودش هم میخواهد؟
بله میخواهد. البته از تهدیدهای پدرش میترسد اما دوست دارد با من باشد. وقتی پیش من باشد حداقل اینکه غذا و لباس مرتب دارد. 6 ماه است از هم جدا شدهایم بچه چندبار مریض شده است. رامین فعلا تنهاست و ازدواج نکرده مادرش هم پیر است و نمیتواند به این بچه رسیدگی کند. پیش من باشد رسیدگی میکنم امیدوارم لجبازی نکند و بچه را به من بدهد.
*شوهرت هیچ وقت نخواست او را ببخشی؟
خیلی تلاش کرد؛ اما من نبخشیدم. عصبانیتش هم به همین خاطر است. او میگوید حالا که طلاق گرفتی بچه به تو ربطی ندارد اما مگر میشود پسرم را فراموش کنم. من به طور مرتب بچهام را دنبال میکنم. سرکلاسهایش میروم و به درسهایش رسیدگی میکنم بچه پیش من باشد بهتر است.
*راه برگشتی هست؟
هیچ راهی نیست. من یکبار همه سختیها را تحمل کردم و دیگر نمیخواهم همه چیز از اول شروع شود. رامین باید زمانی که خیانت میکرد به فکر بچه و زندگیاش هم میبود.
دیدگاه تان را بنویسید