کد خبر: 634859
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۵ ۰۷:۰۰:۰۰
| |

سرگذشت زنی که بعد از 2 ازدواج ناموفق با مردی متاهل وارد رابطه پنهانی شد

زنی که با مردی متاهل وارد رابطه پنهانی شده بود، می‌گوید نمی‌دانست آن مرد از همسرش جدا نشده است.

سرگذشت زنی که بعد از 2 ازدواج ناموفق با مردی متاهل وارد رابطه پنهانی شد
کد خبر: 634859
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۵ ۰۷:۰۰:۰۰

رکسانا تا به حال دو بار ازدواج کرده و جدا شده است. او با شکایت زنی به رابطه نامشروع متهم شده است. شاکی مدعی است شوهرش در دام رکسانا افتاده است.

این زن جوان برای سایت جنایی از زندگی‌اش می‌گوید:

 

*چرا با مردی متاهل وارد رابطه شدی؟

من فکر می‌کردم او همسرش را ترک کرده است. آرمان به من دروغ گفته بود.

*به هر حال می‌دانستی او از همسرش به صورت قانونی طلاق نگرفته است.

بله می‌دانستم.

*چطور با هم آشنا شدید؟

از طریق یکی از دوستانم با او آشنا شدم. من در دفتر دوستم کار می‌کردم. آرمان هم به آن دفتر رفت و آمد داشت، این‌طوری با هم آشنا شدیم.

*چرا با مردی که بتوانی برای خودت آینده‌ای با او بسازی و زندگی خانوادگی خوبی داشته باشی، وارد رابطه نشدی؟

من دو بار ازدواج کردم و هر بار ازدواجم منجر به طلاق شد.

*دو بار ازدواج و طلاق ضربه عاطفی سنگینی است، چه ایرادی وجود داشت که جدا می‌شدی؟

مردانی که من با آنها ازدواج کردم کسانی بودند که وابستگی شدیدی به خانواده‌شان داشتند. خانواده‌ها دخالت می‌کردند و درگیری رخ می‌داد و ما جدا می‌شدیم.

*فرزندی هم داری؟

نه هیچ‌وقت آن‌قدر با همسرانم زندگی نکردم که بتوانم بچه‌دار شوم؛ با همسر اولم سه ماه و با همسر دوم‌ام 6 ماه زندگی کردم.

*دوست نداری بچه داشته باشی؟

همیشه دوست داشتم بچه داشته باشم اما فرصتی نبود.

*حالا تو با مردی رابطه داشتی که بچه دارد.

من فکر می‌کردم آرمان از همسرش جدا شده، به من گفته بود بچه و همسرش جای دیگری زندگی می‌کنند. نمی‌دانستم با هم زندگی می‌کنند.

*چرا وقتی فهمیدی آنها با هم زندگی می‌کنند، رابطه را قطع نکردی؟

وابسته شده بودم.

*حالا آن زن از تو شکایت کرده و می‌گوید زندگی‌اش را خراب کردی.

من این کار را نکردم. او باید از همسرش شاکی باشد. به من ربطی ندارد.

*نظر آرمان چیست؟

می‌گوید همسرش را طلاق می‌دهد.

*حرفش را باور داری؟

نمی‌دانم شاید دروغ می‌گوید.

*می‌توانی از شاکی رضایت بگیری؟

آرمان گفته با همسرش صحبت می‌کند.

*خانواده‌ات خبر دارند؟

من تنها زندگی می‌کنم. مادرم شمال زندگی می‌کند. هفته‌ای یک بار با هم در تماس هستیم. به او نگفته‌ام چه شده است.

*فکر می‌کنی واکنش مادرت چه باشد؟

حتماً ناراحت می‌شود.

*فکر می‌کنی با آرمان آینده‌ای داری؟

نمی‌دانم، به هر حال وضعیت بدی خواهم داشت.

 

 

  • ناشناس ارسالی در
    شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲

    شرعا مشکلی نداره این ماجرا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها