کد خبر: 640689
|
۱۴۰۲/۰۸/۲۳ ۰۷:۰۰:۰۰
| |

زن سارق: صیغه یک دزد شدم و او مرا وارد باند کرد

زنی که به اتهام عضویت در یک باند سرقت دستگیر شده می‌گوید بی‌سرپناه بود تا اینکه به عقد موقت یک سارق درآمد.

زن سارق: صیغه یک دزد شدم و او مرا وارد باند کرد
کد خبر: 640689
|
۱۴۰۲/۰۸/۲۳ ۰۷:۰۰:۰۰

رومینا مدتی قبل به اتهام مشارکت در سرقت بازداشت شد. این زن جوان با چند مرد در یک باند سرقت همکاری دارد. رومینا برای سایت جنایی از شرایط زندگی‌اش می‌گوید:

 

*دختر جوان و ریزنقشی هستی. چطور وارد باند سرقت شدی؟

من از طریق شوهر صیغه‌ای خودم با باند سرقت آشنا شدم و همکاری کردم.

*چطور با همسرت آشنا شدی؟

در خیابان با هم آشنا شدیم. من جا و مکان نداشتم، به من جا داد و بعد هم مرا صیغه کرد این‌طوری بود که من سرپناه داشتم.

*چرا جا و مکان نداشتی؟

خانواده ندارم. از بچگی در آوارگی بزرگ شدم و بعد هم زندگی‌ام به هم ریخت تا اینکه با رضا آشنا شدم و بعد ازدواج کردم.

*او هم مجرد بود؟

زن داشت ولی زن و بچه‌اش شهرستان بودند و رضا تهران بود. تا جایی که می‌دانم ارتباطی با هم ندارند.

*دوستش داری؟

نمی‌دانم. آره دوستش دارم چون سرپناه دارم. رضا نباشد من بیچاره می‌شوم.

*چه مدت است صیغه او هستی؟

تقریباً دو سال.

*گفتی از بچگی خانواده‌ای نداشتی، چرا؟

پدر و مادرم را در یک آتش‌سوزی از دست دادم، این‌طور که مادربزرگم می‌گفت وقتی دوساله بودم آنها فوت کردند بعد هم مدتی با مادربزرگم بودم و او هم فوت کرد. تا وقتی 14 ساله شدم هر از گاهی خانه یکی زندگی می‌کردم. بعد هم فرار کردم و به تهران آمدم و دیگر از دو عمویم و عمه‌ام خبر ندارم.

*همان موقع با رضا آشنا شدی؟

مدتی با پسر دیگری بودم ولی خیلی عصبی و بددهان بود. نتوانستم تحمل کنم و بعدش هم با رضا آشنا شدم.

*او تو را وارد باند سرقت کرد؟

با دوستانش رفت و آمد داشتیم و متوجه شدم دزدی می‌کنند. البته بیچاره‌ها برای گذران زندگی دزدی می‌کردند، من هم کار نداشتم و با رضا زندگی می‌کردم باید برای خودم درآمد جور می‌کردم. این‌طوری بود که من هم قاتی آنها شدم.

*می‌دانی باید مدتی در زندان بمانی؟

دیگر چاره‌ای ندارم. باید بمانم.

*فکر می‌کنی رضا دوباره تو را بخواهد؟

او هم زندانی می‌شود. مددکارم گفته احتمالاً من زودتر از او آزاد می‌شوم ولی منتظرش می‌شوم.

*چه سرقت می‌کردید؟

من که سرقت نمی‌کردم، رضا و دوستانش گوشی سرقت می‌کردند من می‌فروختم. کارم همین بود.

*چرا کار دیگری نمی‌کردی؟

درآمدش خوب نبود، این کار درآمدش خوب بود.

*نمی‌خواهی توبه کنی؟

حتماً در زندان توبه می‌کنم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت اعتمادآنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    خواندنی ها