درخواست طلاق از سوی زنی که در 14 سالگی با پسرعمویش ازدواج کرد
زنی که 6 سال بعد از ازدواج تصمیم گرفته از شوهرش طلاق بگیرد، دلیل این تصمیم خود را توضیح میدهد.
فریال تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود. او میگوید حاضر است همه حق و حقوقش را ببخشد و طلاق بگیرد.
این زن برای سایت جنایی از دلایل طلاق میگوید:
*زن جوانی هستی؛ چرا قصد جدایی داری؟
من 6 سال است ازدواج کردهام و از زندگی با مردی که تا این حد نسبت به من بیتفاوت است خسته شدهام.
*مگر چند سال داری که 6 سال است ازدواج کردهای؟
من 20 ساله هستم. شوهرم پسرعمویم است. وقتی 14 ساله بودم عقدمان کردند.
*چرا اینقدر زود ازدواج کردی؟
پدرم و عمویم تصمیم گرفتند. من هم قبول کردم. فکر میکردم مسعود شوهرم من را دوست دارد. اشتباه میکردم.
*چطور فهمیدی شوهرت دوستت ندارد؟
نسبت به من خیلی بیتفاوت است. شبها دیر به خانه میآید. هیچ وقت نیست. تلفنهایم را جواب نمیدهد. من زنی جوان هستم، همیشه تا دیروقت در خانه تنها میمانم.
*پیش مشاور رفتهاید؟
رفتیم. شوهرم میگوید دوست دارد با دوستانش وقت بگذراند و مشاور هم به او گفت این کار با زندگی متاهلی جور نیست. ولی باز به کارش ادامه میدهد.
*پدر و مادرت از تصمیم تو برای طلاق خبر دارند؟
بله. مخالف هستند ولی من تصمیمم را گرفتهام.
*بعد از جدایی میخواهی چه کنی؟
به خانه پدر و مادرم برمیگردم. حداقل آنجا کسی هست که حرف بزنم و دیوارها را تماشا نمیکنم.
*خانواده عمویت چه میگویند؟
آنها هم ناراحت هستند. میگویند باید تحمل کنی تا درست شود اما مگر عهد بوق است که من بنشینم تا شوهرم سربهراه شود؟
*شوهرت به طلاق راضی است؟
گفته اگر مهریهام را ببخشم طلاق میدهد. من هم قبول کردم. اگر خانوادهها دخالتی نکنند طلاق میگیریم.
دیدگاه تان را بنویسید