«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
پلیس سارق را در خانه مالباخته از خواب بیدار و دستگیر کرد
سارق حرفهای که قرص اشتباه خورده بود در محل سرقت خوابش برد و به تله افتاد.
سارقی که با ترفندی جدید و پیچیده دست به دزدی میزد این بار داروی اشتباهی خورد و در خانه مالباخته خوابش برد.
به گزارش اعتمادآنلاین، زن جوانی چند روز پیش با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران تماس گرفت و از حضور مرد ناشناسی خبر داد که در خانهاش خوابیده بود. او در توضیح دقیقتر به اپراتور مرکز ۱۱۰ گفت: قرار بود امشب خانه نباشم و در منزل دوستی که مهمانش بودم بمانم؛ اما کاری برایم پیش آمد که باید صبح اول وقت در خانه خودم انجام میدادم. همین مساله باعث شد نیمهشب به منزل برگردم و در خانه با این صحنه عجیب و غیرمنتظره روبهرو شدم. به محض اینکه در را باز کردم متوجه صدای خروپف شدم. به همین خاطر به طرف اتاق خواب که صدا از آنجا میآمد، رفتم. در کمال تعجب مردی را دیدم که روی تختخواب من خوابیده بود. این مرد لباس کارگری دارد و کیسهای در کنارش است که به نظر میرسد وسایل باارزش خانه خودم است.
پس از این تماس، ماموران کلانتری در جریان قرار گرفتند و به محل اعزام شدند. ماموران وقتی بالای سر مرد خواب رسیدند مطمئن شدند او سارق است. همچنین در بازرسی از کیسهای که همراه مرد جوان بود، لوازم و وسایل باارزش شاکی پیدا شد. مرد جوان که ماموران پلیس او را بیدار کرده بودند و خود را در دام پلیس میدید، در حالی که شوکه بود، به سرقتهای سریالی از خانههای شمال شهر با شگردی خاص و عجیب اعتراف کرد.
او گفت: برای سرقت لباس کارگری میپوشیدم و چند روزی هم میشود که در ساختمان کناری محل سرقت به عنوان کارگر مشغول به کار شدهام؛ اما لباس و چند روز کارگری کردن فقط پوششی بود تا بتوانم نقشهام را عملی کنم.
گفتوگو با سارق
در ادامه گفتوگو با این سارق را بخوانید.
*چرا لباس کارگری پوشیدی و واقعاً کارگری کردی، نقشهات چه بود؟
اینطوری کسی شک نمیکرد و بهراحتی میتوانستم نقشهام را اجرا کنم. بالای شهر پرسه میزدم و ساختمانهای در حال ساخت را که مراحل آخر کارشان بود انتخاب میکردم. ساختمانهایی را انتخاب میکردم که فقط نماکاریشان مانده بود و برای این کار داربست زده بودند. در عین حال حواسم بود داربستها نزدیک پنجره طبقات بالایی خانه کناری باشد و آن پنجرهها هم حفاظ نداشته باشند.
*یعنی میتوانستی از پنجره وارد ساختمان شوی؟
بله. کار سختی نبود. از داربستها مانند نردبان بالا میرفتم و راحت وارد خانه میشدم.
*اگر صاحبخانه حضور داشت چه میکردی؟
برای این مشکل هم راهحلی داشتم. در همان ابتدا که در هر ساختمان به عنوان کارگر مشغول به کار می شدم، سراغ نگهبان و سرایدار ساختمانی که قصد سرقت از آن داشتم میرفتم و طرح دوستی میریختم. دو سه شب را با او میگذراندم و دست آخر آمار کل افراد ساختمان را میگرفتم.
*چرا در محل سرقت خوابیدی؟
از آنجا که میدانستم صاحبخانه برنمیگردد و از طرفی تمام روز کار کرده بودم و گرسنه هم بودم برای خودم در خانه مالباخته غذا درست کردم. سردرد هم داشتم، به همین خاطر همزمان با جمع کردن وسایل سراغ یخچال رفتم تا مسکن پیدا کنم. دارویی را با تصور اینکه مسکن است خوردم، نگو خوابآور بود و از شانس بدم صاحبخانه زودتر از معمول برگشت.
*خانهای هم بود که در آن موفق به سرقت نشده باشی؟
بله، گاهی کسی به مسافرت نمیرفت یا نگهبان و سرایدار خیلی اطلاعات نمیداد.
*این شگرد را از کجا یاد گرفتی؟
یک بار کارگرهای ساختمانی که در خانه کناری کار میکردند از خانه خودمان سرقت کردند. وقتی اوضاع مالیام بد شد، چارهای نداشتم جز اینکه با همان شیوهای که از خانه خودمان سرقت شده بود به دزدی بروم. علاوه بر آن بررسی کردم و دیدم شیوه خوب و کمدردسری است.
*چرا کمدردسر؟
برای اینکه کارگرهای موقتی مدارکی را برای کار به صاحبکارشان نمیدهند. اگر پلیس به آنها مشکوک شود چون هویتشان مشخص نیست شناساییشان سخت است. از طرفی چطور میشود ثابت کرد که فلان کارگر سرقت را انجام داده است؟ مگر ما برای خانه خودمان توانستیم ثابت کنیم؟
دیدگاه تان را بنویسید