اعتراف به قتل زن میانسال در تالار عروسی
مرد جوان به کشتن زنی که با او رابطه پنهانی داشت اعتراف کرد و گفت اختلاف مالی دلیل این جنایت بود.
مرد 27 ساله افغان زن 40 سالهای را که با او ارتباط داشت به خاطر بدهی به قتل رساند و فرار کرد، ولی نتوانست مدت زیادی مخفی شود.
به گزارش سایت جنایی، مردی که صاحب یک تالار عروسی در شرق تهران است ساعت دو بعد از ظهر روز چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ماه با فوریتهای پلیس 110 تماس گرفت و خبر داد جسد زنی را در اتاقک اسکان کارگر افغان خود پیدا کرده که سرش هم خونی است.
به این ترتیب ماموران در تالار حضور یافتند و در بررسی اولیه پی بردند مقتول حدودا 40 ساله دارد و هیچ مدرک شناسایی همراهش نیست. جسد همانطور که صاحب تالار گفته بود در اتاقک اسکان کارگر افغان رها شده بود.
کارآگاهان متوجه شدند این زن بر اثر اصابت ضربههای جسم سخت به سرش به قتل رسیده است. این در حالی بود که میله آهنی خون آلود هم در اتاقک کشف شد. در بررسیهای بیشتر شواهد نشان داد احتمالا مقتول شب قبل به قتل رسیده است.
صاحب تالار گفت کارگرش مردی 27 ساله و تبعه افغانستان است که شبها به عنوان نگهبان در اتاقک میخوابید. تحقیقات حکایت از آن داشت که این مرد ناپدید شده و کسی از او خبری ندارد. به این ترتیب با توجه به مجموع شواهد و ناپدید شدن کارگر افغان او در صدر لیست مظنونان تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و ماموران یک ساعت بعد از شروع تحقیقات مظنون را که در خانه خواهرش در جنوب تهران پنهان شده بود، بازداشت کردند.
مظنون به قتل ابتدا منکر قتل شد اما با توجه به شواهد همچنان در بازداشت ماند تا اینکه بالاخره به قتل زن ایرانی اعتراف کرد و گفت: یک سال بود به عنوان کارگر در تالار کار می کردم. مدتی قبل با زنی ایران به نام شهره آشنا شدم و با هم در ارتباط بودیم. او به دیدنم میآمد و ساعاتی را اتاقک می ماند و می رفت. از آنجایی که مدتی بود همدیگر را میشناختیم 70 میلیون تومان به او قرض دادم که بخشی از آن را با من تسویه کرد، اما نمیخواست بقیه پولم را پس بدهد. سه شنبه شب که به دیدنم آمد، درباره طلبم با او حرف زدم. اول طفره رفت ولی وقتی اصرار کردم که پولم را میخواهم درگیر شدیم. در آن درگیری من عصبانی شدم و مشت و لگد به او زدم. بعد هم یک میله آهنی برداشتم و چند ضربه به سرش زدم. بعد هم قفل در را هم برداشتم و باز هم به سرش ضربه زدم همان ضربات باعث مرگ او شد. وقتی به خودم آمدم، ترسیدم. جسد را با همان حال در اتاقک رها کردم و فراری شدم.
این متهم ادامه داد: چند ساعت در خیابان سرگردان بودم و بعد به خانه خواهرم رفتم تا آنجا پنهان شوم اما درباره قتل با کسی حرفی نزدم. فکر میکردم آنجا برایم امن است، اما ماموران بازداشتم کردند.
با این اعترافات متهم در حالی که جسد قربانی به پزشکی قانونی انتقال یافته است تا معاینات لازم انجام شود تحقیقات برای شناسایی خانواده او و بازجوییهایی از قاتل همچنان ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید