کد خبر: 652188
|
۱۴۰۲/۱۲/۰۱ ۰۸:۲۵:۵۴
| |

ماجرای ترسناک سرقت موبایل از خانم بازیگر معروف

خانم بازیگر گفت: در خیابان جلال آل‌احمد از بانک بیرون آمدم و سوار خودروام شدم، کمی‌شیشه را پایین کشیدم و بعد گوشی را برداشتم که تلفن بزنم اما ناگهان در یک چشم برهم زدن دو دست داخل خودرو شد و گوشی را از کنار گوشم کشید.

ماجرای ترسناک سرقت موبایل از خانم بازیگر معروف
کد خبر: 652188
|
۱۴۰۲/۱۲/۰۱ ۰۸:۲۵:۵۴

دو سارق موبایل که در یکی از دزدی‌های خود گوشی یک خانم بازیگر معروف را سرقت کرده‌اند، دستگیر شدند.

به گزارش روزنامه ایران، خانم بازیگر معروف سینما و تلویزیون وقتی مقابل سارقان می‌ایستد از آنها خواسته می‌شود دستانشان را مقابل او بگیرند تا از روی دست آنها سارق گوشی خود را شناسایی کند. خانم بازیگر با دقت به دستان سارقان نگاه می‌کند و می‌گذرد تا اینکه ناگهان مقابل یکی از آنها می‌ایستد، نگاهی به چهره مرد جوان می‌اندازد و بعد رو به افسر پرونده می‌گوید که به احتمال خیلی زیاد همین آقا سارق گوشی‌ام است.

وی درباره روز سرقت و جزئیات حادثه به «ایران» گفت: حدود 2 هفته قبل در خیابان جلال آل‌احمد از بانک بیرون آمدم و سوار خودروام شدم، کمی‌شیشه را پایین کشیدم و بعد گوشی را برداشتم که تلفن بزنم اما ناگهان در یک چشم برهم زدن دو دست داخل خودرو شد و گوشی را از کنار گوشم کشید. وحشت‌زده فریاد کشیدم اما بی‌فایده بود.

 دو،سه ثانیه بیشتر طول نکشید، خیلی شوکه بودم. از ماشین پیاده شدم، نگاه کردم دیدم سارق ترک موتور نشست و خلاف جهت خیابان فرار کرد. پلاک موتور را پوشانده و موتور قدیمی ‌بود.

*چند نفر بودند؟

دو مرد بودند که صورت‌هایشان را با شال و کلاه مشکی پوشانده بودند.

*امروز  چطور سارق را شناسایی کردید؟

از روی دست‌هایش. یک لحظه موقع کشیدن گوشی دستانش را دیدم.

*دست‌های سارق حالت خاصی داشت؟

خالکوبی نداشت، اما چون آن لحظه برایم کابوس شده بود مدام شکل دست‌هایش جلوی چشمم بود. به خوبی جزئیات و حالت دست‌های سارق را به خاطر دارم. دست‌های بزرگی داشت. کاپشن پوشیده و قوی‌هیکل بود اما از آنجایی که صورتش درست تا سقف خودروی ام وی‌ام شاسی‌بلند من بود مشخص بود خیلی قد‌بلند نیست.

*گوشی‌ای که از شما سرقت کردند چه بود؟

آیفون 12.

*در سرقت آسیبی هم به شما رسید؟

 آسیب جسمی ‌به من نزد، فقط چون به گوشم ضربه خورده بود چند روزی درد می‌کرد، اما از نظر روحی هنوز شوکه هستم. مدام پلاک‌های موتورها را نگاه می‌کنم و با صدای موتورسیکلت هراسی به جانم می‌افتد.

*فکر می‌کردید به این زودی سارق دستگیر شود؟

راستش را بخواهید نه، پلیس خیلی پیگیری کرد.

*سارقان چاقو هم داشتند؟

به آنجا نکشید که مشخص شود چاقو دارند یا نه.

*قبلاً هم مورد سرقت قرار گرفته بودید؟

دو سال قبل آیفون دیگرم را در کوچه پایینی تئاتر شهر هنگامی‌که داشتم خودروی اینترنتی می‌گرفتم یک سارق موتورسوار سرقت کرد.

*با توجه به اینکه یک‌بار مورد سرقت قرار گرفته بودید و از طرفی پلیس مدام هشدار می‌دهد مراقب باشید، بازهم شیشه خودروتان پایین بود؟

من بی‌احتیاطی کردم، اما به قدری محلی که از من سرقت شد شلوغ بود که فکرش را نمی‌کردم این اتفاق بیفتد. همیشه تصورم این بود که جاهای خلوت سرقت می‌شود.

گفت‌و‌گو با سارق

چند قدم آن طرف‌تر مرد جوانی که به عنوان سارق خانم بازیگر شناسایی شده ایستاده؛ مردی با قدی متوسط و بینی شکسته که به اتهام سرقت گوشی تلفن همراه از سوی کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شده است. مرد جوان در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما از سرقت‌هایش می‌گوید؛

*گوشی تلفن خانم بازیگر را تو سرقت کرده‌ای؟

وقتی سرقت می‌کنیم به قیافه شخص نگاه نمی‌کنیم؛ یعنی در زمان سرقت به قدری اضطراب داریم که فقط به قاپیدن گوشی و *فرار فکر می‌کنیم. به همین دلیل اصلاً نمی‌دانم گوشی این خانم را سرقت کرده‌ام یا نه.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

من و همدستم سوار بر موتورسیکلتی که پلاکش را پوشانده‌ بودیم در خیابان‌های پایتخت پرسه می‌زدیم. من چشم‌های تیزی دارم و حتی از پشت شیشه‌های دودی هم می‌توانم مدل گوشی را تشخیص بدهم. البته یکی از مهم‌ترین موارد در کار ما شناسایی افراد بی‌احتیاط و سهل‌انگار است. وقتی شخصی داخل خودرو یا کنار خیابان در حال صحبت با تلفن همراهش در خیابان است و به تنها چیزی که فکر نمی‌کند سارق است یا اینکه پشت فرمان نشسته و بدون توجه به موتورسیکلت‌ها و عابران، شیشه خودرو پایین است و با تلفن صحبت می‌کند، با زبان بی‌زبانی می‌گوید که سوژه خوبی برای سرقت است. من مثل عقاب این سوژه‌ها را شناسایی کرده و در چشم برهم‌زدنی گوشی‌ها را می‌قاپیدم و از آن خود می‌کردم.

*با گوشی‌های سرقتی چه‌کار می‌کردید؟

گوشی‌ها را به مالخر می‌دادیم و مالخر هم گوشی‌های آیفون را به خارج از کشور می‌فرستاد و مارک‌های دیگر را در ایران می‌فروخت.

*سابقه داری؟

سه بار قبل از این به اتهام سرقت بازداشت شده بودم. دلم می‌خواست مهندس هوا‌فضا شوم اما حالا به یک سارق با چشم‌های عقابی تبدیل شده‌ام.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها