خواستگار قلابی دختران جوان را به خانه فساد میکشاند
دختری جوان که فریب خواستگار قلابی را خورده و به خانه فساد کشانده شده بود، توانست اسرار این مرد پلید را فاش کند.
دختر ۱۹ ساله پس از اینکه فریب خواستگار اینستاگرامیاش را خورد، با برداشتن طلاهای خود و مادرش، خانه را ترک کرد و قدم در راهی گذاشت و پایان شومی داشت.
به گزارش همشهری، اواخر بهمن سال گذشته زوج میانسالی به اداره پلیس رفتند و خبر از ناپدید شدن دخترشان دادند. آنها می گفتند که دختر ۱۹ سالهشان به نام مانلی با برداشتن طلاهای خود و مادرش از خانه خارج و ناپدید شده است.
با این شکایت، تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی زیر نظر بازپرس جنایی تهران شروع شد. این در حالی بود که خانواده دختر جوان علاوه بر پخش تراکت، عکس دخترشان را در فضای مجازی منتشر کرده و از مردم برای پیدا کردن او کمک خواسته بودند. در این بین تعدادی از افراد فرصت طلب نقش گروگانگیر را بازی کرده و دست به اخاذی از خانواده این دختر زدند.
خانواده مانلی که قربانی نقشه گروگانگیران تقلبی شده بودند با مراجعه به اداره پلیس شکایت کردند. پدر مانلی گفت: افرادی با من تماس گرفتند و گفتند که دخترم را گروگان گرفته اند. آنها برای آزادی دخترم درخواست دو هزار دلار کردند که من فورا این مبلغ را تهیه کردم و طبق خواسته آنها دلارها را در باغچه ای در یکی از پارکها قرار دادم اما آدمربایان دلارها را بردند و خبری از دخترم نشد. بعد از آن فهمیدم که آنها با ادعای دروغین آدمربایی از من کلاهبرداری کردهاند. هر چند با شکایت پدر مانلی، آدمربایان خیالی دستگیر شدند اما هنوز خبری از دختر گمشده نبود.
در شرایطی که تحقیقات برای پیدا کردن این دختر ادامه داشت، چند روز قبل وی با یکی از دوستانش تماس گرفت و به او گفت که در خانهای زندانی شده است. مانلی لوکیشینی برای دوستش فرستاد و از او خواست تا به پلیس و خانوادهاش خبر بدهد. وقتی پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت، راهی خانه مورد نظر شد و دختر گمشده را در حالیکه با دست و پای بسته در اتاقی زندانی بود نجات داد. در آنجا پسری جوان نیز حضور داشت که ماموران وی را هم دستگیر کردند.
دختر جوان با گریه توضیح داد: وقتی در اینستاگرام با اشکان آشنا شدم، او گفت تاجر است و خودش را فردی موجه نشان داد. حتی از من خواستگاری کرد و وقتی شنید که قصد دارم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم با چرب زبانی ادعا کرد که در کانادا خانه دارد. من قصد ازدواج با او را داشتم اما پدر و مادرم به شدت مخالفت کردند. می گفتند زود است و من الان فقط باید به فکر درس و کنکورم باشم. به پیشنهاد اشکان، طلاهای خودم و مادرم را برداشتم و به خانه او رفتم تا با هم زندگی کنیم. او اما فریبم داد و بعد از ۲۴ ساعت مرا به این خانه آورد؛ خانه فسادی که توسط چند زن اداره می شد. نه تنها من بلکه دختران زیادی مانند من فریب خورده بودم و آنها از ما سوء استفاده می کردند.
وی ادامه داد: روزهای وحشتناکی را سپری کردم و امید داشتم شاید خانواده ام مرا پیدا کنند. هر لحظه خودم را سرزنش می کردم که چرا با بی فکری خانه امن و خانواده ام را ترک کرده بودم. آنها موبایلم را گرفته بودند و روزها دست و پایم را می بستند و در اتاق زندانی ام می کردند تا اینکه روز آخر اشکان به سراغم آمد. ما در خانه تنها بودیم که او مرا تسلیم نیت های شوم خود کرد. سپس به خواب عمیقی فرو رفت که من از موقعیت استفاده کردم و موبایلش را برداشتم و در نهایت توانستم با دوستم تماس بگیرم و او را در جریان قرار دهم. خوشبختانه پلیس و خانواده ام رسیدند و مرا از این جهنم نجات دادند.
ماموران سپس به بازجویی از پسر جوان پرداختند. او گفت: من نقش اغفال کننده دختران را داشتم. به بهانه ازدواج آنها را فریب داده و به خانه فساد می کشاندم. در ازای این کار پول خوبی از دایرکنندگان این خانه فساد می گرفتم. حالا که دستگیر شده به شدت پشیمانم.
با اعتراف این جوان، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری اعضای این خانه فساد آغاز شده است.
دیدگاه تان را بنویسید