بخشش بدون شرط قاتل محکوم به مرگ بعد از 6 سال
مردی که 6 سال قبل یکی از اقوام خود را کشته بود، از سوی اولیای دم بخشیده شد.
خانواده مردی که در درگیری به دست یکی از اقوامشان به قتل رسیده بود، پس از ۶ سال اصرار بر اجرای حکم قصاص، در نهایت بدون هیچ چشمداشتی او را بخشیدند و فقط از متهم خواستند پس از آزادی کمک حال نیازمندان و بیماران باشد.
به گزارش سایت جنایی، این بخشش با تلاش شیما جعفر محمدی دادیار شعبه سوم اجرای احکام محقق و قاتلی که در آستانه قصاص قرار داشت بخشیده شد و این قاتل خوششانس در آینده نچندان دور آزاد خواهد شد.
رسیدگی به این پرونده جنایی اواسط بهار سال 1397 آغاز شد، زمانی که ماموران مرکز فوریتهای پلیسی 110 پایتخت از وقوع درگیری بین دو جوان در یکی از محلههای جنوب غرب پایتخت مطلع شدند. پس از آن نزدیکترین واحد گشت پلیس به محل درگیری اعزام شد.
در بررسیهای اولیه معلوم شد یکی از دو جوان با ضربه چاقو دیگری را زخمی کرده است. مردم و رهگذران هم جوان مجروح را به بیمارستان بردند. این در حالی بود که شاهدان در تحقیقات پلیسی گفتند ضارب چاقویش را در خیابان انداخت و فرار کرد.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری ضارب ادامه داشت، ساعاتی بعد از بیمارستان خبر رسید فرد زخمی روی تخت بیمارستان فوت کرده است. به این ترتیب موضوع به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داده شد و با جنایی شدن این پرونده بازپرس ویژه قتل دستورات لازم از جمله شروع تحقیقات تخصصی از سوی ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران را صادر کرد.
با ورود کارآگاهان ویژه قتل به پرونده گروهی از آنها برای بررسی ماجرا، به محل درگیری خونین رفتند و با تحقیقات، بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته و پرس و جوی دوباره از اهالی محل و شاهدان، مشخصات ضارب را بهدست آوردند.
ماموران تصاویر را به خانواده مقتول نشان دادند. به این ترتیب سرنخ جدیدی به دست آوردند و معلوم شد متهم به قتل فراری از اقوام و همشهریان مقتول و خانواده او است. با دست آمدن هویت متهم به قتل که بهروز نام داشت، او تعقیب قضایی و پلیسی قرار گرفت و در نهایت یک هفته بعد ماموران موفق به دستگیری متهم به قتل در خانه یکی از دوستانش شدند.
متهم پس از شروع بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و گفت: بابت اتفاقاتی که افتاده است پشیمانم و نمیدانم چه باید بکنم. مقتول از اقوام و همشهریان من بود که اختلاف و درگیری با هم نداشتیم. او یک شب به تلفن من زنگ زد و همین طور که داشتیم با هم حرف میزدیم به شوخی شوخی حرفهای نامربوط زد که باعث ناراحتیام شد. آن شب گذشت و بعد از چند روز از اطرافیان شنیدم او پشت سرم بدگویی کرده است. در نهایت با هم قرار گذاشتیم تا مشکل پیش آمده را حل کنیم، اما در روزی که او را دیدم ماجرا بالا گرفت و دعوایمان شد. من قصد ترساندن او را داشتم تا از آن به بعد پشت سرم بد نگوید، اما وقتی دعوا بالا گرفت عصبانی شدم و او را با ضربه چاقو زخمی کردم، چاقو را هم در خیابان انداختم و فرارکردم.
در پی این اعترافات بهروز و مدارک موجود علیه او پرونده با قرار مجرمیت و کیفرخواست برای محاکمه متهم به یکی از شعب دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و قضات متهم را با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند. بعد از پرونده برای بررسی حکم صادره به دیوان عالی کشور ارجاع و پس از تایید، حکم صادره وارد مرحله اجرا شد. به همین دلیل پرونده به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
این مراحل در حالی یکی پس از دیگری سپری شد که مقتول و قاتل در زمان وقوع قتل هر کدام یک دختر داشتند که هر دوی آنها نوجوان بودند. در این بین دختران که به سنین جوانی رسیده بودند یکی در پی قصاص قاتل پدرش و دیگری در تلاش برای اخذ رضایت و نجات جان پدرش بود. به این ترتیب چهار جلسه صلح و سازش در ۶ سال گذشته برگزار شد تا اینکه خانواده مقتول چند روز پیش بدون هیچ چشمداشتی قاتل را بخشیدند و خواستند که او بعد از آزادی انسان درستی شود، برای خودش کسب و کار درستی راه بیندازد و خانواده را شرمنده نکند. همچنین بخشی از درآمدش را به نیازمندان و بیماران کمک کند. در حال حاضر با گذشت اولیای دم و رهایی این محکوم به قتل از قصاص پرونده دادگاه رفته است تا این متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه و پس از دوران حبسی که برایش صادر میشود، آزاد شود.
دیدگاه تان را بنویسید