اینجا ایران و افغانستان نیست/ در این مکان خاص باید با مجوز دولت عاشق شوید!
دولت اسراییل قانونی تعیین کرده تا هر خارجیای که به کرانه باختری سفر میکند و با یک فلسطینی وارد رابطه عاشقانه میشود آن را اعلام کتبی و رسمی نماید.
در اوایل ماه سپتامبر، «هماهنگکننده فعالیتهای دولتی اسرائیل در اراضی» - یا همانطور که بیشتر شناخته میشود، «کوگات» (COGAT) - قانون جدیدی را صادر کرد که براساس آن، هر خارجیای که به کرانه باختری سفر میکند و با یک فلسطینی وارد رابطه عاشقانه میشود باید این موضوع را بهصورت کتبی و در عرض 30 روز به ارتش اسرائیل اطلاع دهد.
به گزارش هممیهن، کوگات، واحدِ مسئولِ هماهنگی «مسائل غیرنظامی» بین دولت اسرائیل، نیروهای دفاعی اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین و زیرمجموعه وزارت دفاع اسرائیل است. برای بسیاری از مردم، قانون اخیر، نمونه دیگری از کنترل شدید اِعمالشده از سوی کوگات است. در کرانه باختری اشغالی، کوگات همهکاره است. از تعیین طول مدت ویزای توریستی گرفته تا اینکه آیا به فلسطینیها اجازه عبور و ورود به اسرائیل داده شود یا نه.
این قانون، توفانی در رسانههای اجتماعی بهراه انداخت که توجه بینالمللی را به خود جلب کرد. چطور ارتش اسرائیل میتوانست اینقدر آشکار، حق عشقورزیدن را سرکوب کند؟ واقعا این خلاف ابتداییترین حقوق بشر نیست؟ جدای از مسئله اخلاق و حقوق، سوالات زیادی میتوان در اینباره پرسید. اینکه مثلا «درگیر رابطهای عاشقانهشدن» دقیقا چیست که باید آن را گزارش داد؟ چه زمانی میتوان گفت که کسی وارد رابطه عاشقانه شده است؟ در چه مقطعی از احساس شوریدگی باید دولت را خبر کرد؟
در نهایت، این قانونِ 30روزه، لغو شد و جای خود را به مجموعه الزامات جدیدی داد که از 20 اکتبر اجرایی شد. «لینا»، یک شهروند آمریکایی که در 12 سال گذشته در کرانه باختری زندگی میکند، میگوید: «وقتی تصمیم میگرفتم که با شوهر فعلیام ازدواج کنم، میدانستم که این، تصمیمی جدی است. (با توجه به شرایط ناایمن، «لینا» نامی مستعار است.)
لینا ادامه میدهد: «میدانستم که با ازدواج با این مردِ فلسطینی، با من هم مثل یک فلسطینی رفتار خواهد شد.» او میگوید که تمام رابطهاش به این بستگی دارد که ارتش اسرائیل، به او مجوز زندگی در جایی که هست را بدهد. البته مجوزی که به لحاظ تئوری، در هر زمانی ممکن است لغو شود. لینا میگوید: «تنها چیزی که انتظارش را نداشتم، این بود که ماندن من در این خاک، اینقدر بیثبات و همراه با درماندگی باشد.»
در ابتدا، لینا توانست بهعنوان همسر، یک ویزای یکساله و قابل تمدید بگیرد که به او اجازه میداد به فرودگاه بنگوریون در تلآویو پرواز کند و سپس به پیش همسرش در شهر رامالله در کرانه باختری برود. اما در جولای 2017، او را برای مصاحبه فراخواندند. لینا باید دهها مدرک را ارائه میداد؛ از جمله گواهی تولد برای هر فرزند، گواهی ازدواج او و همسرش و اسناد خانهای که هردو صاحبش بودند و ماشینی که بهطور مشترک استفاده میکردند. پس از یک مصاحبه طولانی و البته تهاجمی، به او یک ویزای ششماهه بهنام ویزای «فقط یهودیه و سامریه» اعطا شد. این اصطلاحی از کتاب مقدس است که مقامات اسرائیلی از آن برای اشاره به کرانه باختری استفاده میکنند؛ جایی که هر روز بر تعداد شهرکهای اسرائیلی افزوده میشود.
این به آن معنا بود که لینا فقط میتوانست در داخل کرانه باختری تردد کند و دیگر نمیتوانست به سفارت ایالاتمتحده در اورشلیم دسترسی داشته باشد یا از فرودگاه بنگوریون در تلآویو به جایی پرواز کند. او دیگر نمیتوانست با ماشینی که پلاک زرد داشت و به شخص اجازه میداد هم در اسرائیل و هم در کرانه باختری تردد کند، رانندگی کند. در عوض مجبور شد با ماشین بسیار گرانقیمتتری با پلاک سبز رانندگی کند. پلاک سبز به شخص اجازه میداد که فقط در داخل کرانه باختری تردد کند.
او هر بار که برای تمدید ویزای خود -که الان فقط یا سهماهه است یا ششماهه- میرود، به این فکر میکند که آیا ممکن است که شانساش برای زندگی در اینجا تمام شود و خانوادهاش از هم جدا شوند؟ لینا میگوید: «من نمیدانم که آیا سربازی که در پلِ آلنبی کار میکند، حال بدی دارد یا نه؟» او میگوید که استرسِ وابستگیِ ویزای او به احوال و مزاجِ افسرانِ مرزی، زمانی او را مریض کرده و حالا موهایش هم شروع کردند به ریختن. لینا میگوید: «من باید وانمود کنم که همهچیز درست میشود - در غیر اینصورت، شما دائما نگران هستید و هرگز نمیتوانید در اینجا زندگی کنید یا هیچ برنامه بلندمدتی را بریزید.»
اگرچه وارد شدن به رابطه عاشقانه با یک شهروند یهودی اسرائیلی ساده است – چون ازدواج با یک شهروند اسرائیلی به فرد اجازه اقامت و در نهایت شهروندی میدهد – آغاز رابطه عاشقانه با یک مسیحی یا مسلمان فلسطینی در کرانه باختری اشغالی، داستانی متفاوت دارد.
جسیکا مونتل، مدیر اجرایی «ها-موکِد» (HaMoked) یک سازمان حقوقبشری مستقر در اورشلیم که از فلسطینیهای ساکن کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و غزه حمایت میکند، میگوید: «در هر کشوری اگر با یک تبعه آن کشور ازدواج کرده باشید رفتوآمد را برای شما آسانتر میکند». او ادامه میدهد: «اما برای ارتش اسرائیل، اگر با یک فلسطینی ازدواج کردهاید، این ازدواج، دلیلی برای سختتر شدن کار است.» او توضیح میدهد که آخرین قوانین بهطور خاص بیان میکند هرکسی که در خطر «تثبیت» در کرانه باختری است، میتوان اجازه ورود او را رد کرد.
مونتل ادامه میدهد: «اگر کسی برای کار داوطلبانه به کرانه باختری بیاید و هیچ ارتباطی با کرانه باختری نداشته باشد، کاندیدایی عالی برای تمدید ویزای خود است. اما اگر آنها پیشینه فلسطینی داشته باشند، خویشاوندان فلسطینی داشته باشند یا با یک فلسطینی ازدواج کرده باشند؟ آنوقت است که آنها در معرض خطر «تثبیت» هستند که این هم دلیلی برای رد ویزا است.»
تثبیت یعنی چه؟ برای جین، یکی دیگر از شهروندان آمریکایی که با یک فلسطینی ازدواج کرده است، تثبیت به این معناست که نمیخواهد خانواده همسرش را رها کند و برود. او میگوید: «من عاشق خانواده شوهرم هستم.» او با گفتن اینکه در 20 سال گذشته، این خانواده صمیمی و گرم، بخشی از زندگی او بودهاند، ادامه میدهد: «ما برای خانواده و جامعه ارزش قائلیم. اگر مجبور شویم اینجا را ترک کنیم، این جدایی، ویرانگر خواهد بود.»
با این اوصاف، روابط جین با خانواده همسرش همیشه به مجوز مقامات نظامی اسرائیلی برای ورود به اسرائیل بستگی دارد. او به خاطر میآورد: «من میآمدم و میرفتم و در فرودگاه از نیروهای امنیتی اسرائیل میترسیدم. باید سه ماه میآمدم و سپس خاک اینجا را ترک میکردم و همیشه این خطر وجود داشت که نتوانم برگردم.»
به محض اینکه جین با شوهرش ازدواج کرد، حق دسترسی به اسرائیل را از دست داد – تبعاتِ ازدواج با یک فلسطینی که کمتر در مورد آن حرف زده شده - و مجبور شد درخواست ویزای ازدواج بدهد که بهطور پیشفرض، فقط اجازه دسترسی به «یهودیه و سامریه» را میدهد. او ادامه میدهد: «برای من دسترسی به اورشلیم یا فرودگاه یا داشتن ماشینی با پلاک زرد هیچ اهمیتی ندارد. من ترجیح میدهم کاملا تحت کنترل ارتش اسرائیل باشم، اما بتوانم خانوادهام را ببینم. جایگزین، غیرقابل تصور است.»
با این حال، چیزی غیرقابل تصور – یعنی جدا شدن از شریک زندگی، خانواده همسر و احتمالا حتی فرزندان – برای بسیاری، واقعیت است، خاصه آنهایی که در طول همهگیری کووید-19 در فلسطین زندگی میکردند. سارا، مادر دو فرزند که با یک فلسطینی ازدواج کرده، میگوید: «حتی قبل از ازدواج با شوهرم، از ورود به اسرائیل محروم شدم.» سارا بهخاطر میآورد که چطور آغاز رابطه عاشقانه با یک فلسطینی، او را در مرکز توجه دولت اسرائیل قرار داد. سارا بازجوییهای طولانی و تهاجمیای را بهخاطر میآورد که در آنها، تحت فشار قرار گرفت تا روابط خود را با کرانه باختری فاش کند که منجر به ممنوعیت شرکت کردن او در فعالیتهای همبستگی فلسطین شد.
سارا پس از ازدواج با همسرش توانست از فلسطین دیدن کند، اما در طول همهگیری کووید-19، به دلیل تعلیق گردشگری و نامشخص بودن قوانین مربوط به ویزای همسر، نمیتوانست وارد اسرائیل شود.
حتی زمانی که رسیدگی مجدد به ویزاها آغاز شد، کار او آنقدر طول کشید که مجبور شد پرونده خود را به دادگاه بکشاند - و مجبور شد برای دیدن همسر و فرزندانش در فلسطین، از سمت اردن، از «پلِ آلنبی» عبور کند و بعد، درحالیکه اینطرف مرز ایستاده بود، شاهد رفتن و دور شدن خانوادهاش در فلسطین باشد. او میگوید: «ما واقعا با خانواده شوهرم روابطی صمیمی داریم. ما دوست داریم بتوانیم در فلسطین با هم زندگی کنیم، اما بهخاطر این بیثباتی نمیتوانیم.»
دیدگاه تان را بنویسید