حمید ابوطالبی:
برای اعتراضات دی برنامهریزی شده بود اما کار از دستشان خارج شد
حمید ابوطالبی، مشاور رییسجمهور به تبیین اعتراضات دی ماه سال 96 پرداخت و گفت: باور من این است که برای این اعتراضات برنامهریزی شده بود اما کار از دستشان خارج شد.
اعتمادآنلاین| حمید ابوطالبی،مشاور رییس جمهوری در گفتوگویی مسائل جالبی را در مورد نحوه سیاسی شدن جامعه و همچنین حوادث دی ماه سال گذشته مطرح کرد که بخش های مهم آن در ادامه می آید:
*از چند منظر میتوانیم به سیاسی شدن جامعه نگاه کنیم. هم میتوانیم از منظر رابطه حکومت یا دولت با ملت، و در واقع از منظر سیاسی به ماجرا نگاه کنیم؛ و هم میتوانیم از منظر اقتصادی به آن نگاه کنیم و بگوییم دلیل ناآرامیها فقر و گرانی بوده؛ از منظرهای دیگر هم میتوانیم به آن بپردازیم. اما من تمایل دارم اینجا صرفاً از منظر اجتماعی آن را بررسی نمایم.
*ما چهار دهه بعد از انقلاب تقریباً چهار نسل را پرورش دادهایم. نسل دهه شصت یا به تعبیر من نسل سازگار؛ نسل دهه هفتاد یا نسل گذار؛ نسل دهه هشتاد یا نسل تعارض؛ و نسل دهه نود یا نسل سایبری و ویرچوال. ما در مورد نسلهای پس از انقلاب از منظر انتگراسیون و چسبندگی هویتنسلی دچار رویکردهای بحرانزا هستیم و تاکنون راهی برای تعامل با آن ارائه نکردهایم.
*رؤسای جمهوری که باید نماد پیشرفتهای خودشان باشند کجا هستند؟ آیا حاضرند خودشان از عملکرد خودشان دفاع کنند؟ آیا ما حاضر هستیم به آنها میدانی برای دفاع بدهیم؟ اگر اینگونه نیست پس چرا از نسل جدید میخواهیم دولتداری ما را باور کنند؟ حال شما هستید و نسل دهه نودی که سایبری و ویرچوال است. نسلی که بهناچار خودش، خودش را تعریف میکند؛ و شما هم هر روز از آن دورتر میشوید. بپذیریم که مشکل جامعه ما این دزنتگراسیون یا ناهمگنی هویتی بین نسلی است. همین الآن هم ما همین راه را ادامه میدهیم و بازداشتشدگان نسلی که اعتراض کرده بین 17 تا 23 سال عمر دارند. پاسخ به سؤالات بزرگ سخت و مشکل است؛ اینکه برای چهل سالگی انقلاب ما کجا ایستادهایم؟
*برای ما چه کسانی تاریخ میسازند؟ صداوسیما و سریالهای آن، یا شبکههای ماهوارهای خارج از کشور که قدیسهسازی تاریخی میکنند؟ برای نسلی که هیچیک را ندیده، عنصر اعتماد است که سخن اول را میزند؛ «من و شما» این اعتماد را از دست دادهایم، و «من و تو» تلاش میکند آن را به دست آورد و «من و او» متحیر ماندهایم در این بیراهه کجا برویم!
*جامعه توان انطباق خود با فشار اجتماعی را از دست داده؛ نکتهای که در کلانشهرها سبب توسعه تعامل متقابل و در شهرها و شهرستانها باعث کاهش قدرت انطباق شده است. بهویژه آنکه در شهرها و شهرستانها امکان کاستن از بار فشار اجتماعی از طریق تفریحات و امکانات رفاهی بسیار کم است.
*سخن این است که چرا اندیشه زاییده نمیشود؟ اولین ضرورت برای اندیشیدن، احساس آزادی است؛ امری که حتا از وجود خود آزادی مهمتر است. چرا اندیشیدن به خشکی درافتاده و چرا رابطه اندیشه و جامعه ما قطع شده و هیچکس به دنبال اندیشه نمیرود؟ چه نسبتی بین اندیشه ما و ضرورتهای اجتماعی وجود دارد؟ چگونه باید هم اندیشه خلق کرد و هم بین آن و جامعه رابطه برقرار نمود؟ کتابنخوانی ایرانیان محصول چیست؟ آیا محصول بیانگیزگی است یا بیهویتی؟ آیا نتیجه عدم احساس ضرورت است یا محصول یک تحول فرهنگی ناخواسته، یا محصول یک جبر اجتماعی پدیدآمده از کنشگریهای ما؟ واقعاً پاسخ این سؤالها چیست؟
*موضعی که آقای روحانی در قبال اعتراضات گرفت، اینکه گفت باید حق انتقاد و اعتراض مردم به رسمیت شناخته شود، بزرگترین و مهمترین کاری بود که این دولت باید انجام میداد و سبب شد که در تمام لایههای فکری، سیاسی و تبلیغاتی، این فکر نفوذ پیدا کند. روز یکشنبه در خلال ناآرامیها آقای روحانی در دولت سخنرانی کرد. آن سخنرانی از منظر به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم در همه این چهار دهه منحصربهفرد است.
*اندیشهورزی در جامعه ما خفته است. از لغت مرده استفاده نمیکنم چون ما اندیشهورزانِ توانمندی داریم. اما اندیشه خفته است.
*من کاری ندارم که چرا مشهد نقطه آغاز تظاهرات بود، اگرچه این نکته مهمی است که این تظاهرات چرا از مشهد شروع شد. باور من این است که برای این اعتراضات برنامهریزی شده بود اما کار از دستشان خارج شد. برخی دوستان رقابتهای 1400 را زود شروع کردند. این خیلی غلط است. اگر دولت کارآمد نباشد و نتواند کارآمدیاش را به مردم نشان دهد تردید نکنید که در 1400 اتفاقهای دیگری خواهد افتاد. نامعادله کارآمدی و ناکارآمدی در 1400 معنایش اقبال مردم به بخش غیردولتی نیست. اینکه به دروغ دولت را تخریب کنیم و به دولتستیزی در کشور دامن بزنیم، شک نکنیم که امنیت ملی کشور را به خطر میاندازد.
*ما یک بوروکراسی نابودشده در کشور داریم که در فاصله سالهای 1384 تا 1392 اتفاق افتاد و یکی از معضلات ما بازسازی این بوروکراسی است. شاید بالا یک چیز بگوید، وزیر یک چیز دیگر بگوید و در نهایت مدیر یا پایینتر هر کاری که خواست انجام دهد.
*نقد و آزادی در دولت برای ما اصالت دارد. آقای روحانی میگوید در صدر اسلام هم نقد و انتقاد جریان داشت و میخواهد بگوید که مردم آزادند حرف بزنند. شهامت رئیسجمهور درباره طرح این موضوعات را در نظر بگیرید. رئیسجمهور در رابطه با نقد و آزادی اندیشه و آزادی اعتراض کردن، ایستادگی و استواری دارد.
منبع: ماهنامه اندیشه پویا
دیدگاه تان را بنویسید