الهه کولایی:
استیضاح کافی نیست، درهای مشورت را بگشایید
کولایی میگوید: نباید در چنین شرایطی درهای مشورت را ببندد. تاکید دارم که تنها استیضاح و ترمیم کافی نیست. استفاده از نخبگان سیاسی اجرایی و فکری از گرایشهای گوناگون، که دغدغه ایران و ایرانیان را دارند، اندیشمندان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای خروج از وضعیت موجود یک ضرورت اساسی است.
اعتمادآنلاین| «راهکار چیست»؛ اولین پرسشی است که در مواجهه با شرایط کنونی به ذهن همراهان دولت میرسد. از همین رو آنها باید زمانی را که مخالفان برای تقبیح تصمیمات و حمله به دولت میگذارند برای پاسخ به همین پرسش اختصاص دهند. روزنامه اعتماد نیز در سلسله گفتوگوهای روزانهای این سوال را با فعالان سیاسی در میان میگذارد. الهه کولایی، استاد دانشگاه علوم سیاسی و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان معتقد است که روحانی باید در درجه اول راه را برای مشورت باز بگذارد. او گفته است تنها استیضاح وزیر اقتصاد و ترمیم تیم اقتصادی کابینه راه چاره نیست بلکه دولت باید در شرایط کنونی از نخبگان فکری و اجرایی بهره ببرد.
به نظر میرسد که شرایط کشور از لحاظ اقتصادی در شرایط ویژهای قرار گرفته و نارضایتیهای عمومی شدت بیشتری گرفته است. از نظر شما به عنوان یک فعال سیاسی راهکار برطرف کردن این نارضایتی عمومی یا دستکم متعادل کردن آن به شکلی که به صورت خشم یکباره و اقدامات خشونتآمیز جمعی بروز نکند، چیست؟
در طول 4 دهه گذشته آنچه به کشور ما امنیت و آرامش بخشیده، حمایت مردم و انسجام و یکپارچگی ملی بوده است. بدون تردید اولین گام برای جلب اعتماد مردم، امیدوارکردن آنها و کاهش نارضایتیهای موجود برای رویارویی با تهدیدهای داخلی و خارجی، جلب اعتماد آنان با بیان خواستههای مردم و به حسا ب آوردن مطالبات و نیازهای آنها است. همه میدانیم که کشور ما با شرایط دشواری روبهرو است. درواقع سطح توسعه کشور برای دولت و حکومت چالشهای بسیاری را ایجاد کرده، اما نکته مهم این است که سرمایه 4 دهه گذشته این نظام و آب و خاک، اعتماد مردم بوده است.
بنابراین بیش از هرچیز و پیش از هر چیز، باید به خواستهها و مطالبات مردم توجه کرد، تا این اعتماد ترمیم شود. باید نهادها و ابزارهایی که امکان انتقال این مطالبات را به سطح حکومت دارند، تقویت کرد یا از آنها به درستی بهره گرفت. تردید نداریم که فشارهایی از بیرون، چه در سطح منطقه، چه در سطح جهان، علیه کشور ما در جریان است و دستهایی برای ایجاد تهدید علیه امنیت و یکپارچگی ملی ما در حرکت و تلاش است. آنچه میتواند همه این توطئهها و طراحیهای رقبای داخلی و خارجی را خنثی سازد، جلب دوباره حمایت مردم است. به تعبیری به حساب آوردن خواستهها و مطالبات اساسی، مردم به همان شکلی که در قانون اساسی کشور ما تصریح شده، گام برداشتن در این مسیر؛ ایجاد و تقویت فضای گفتوگو در میان جریانهای سیاسی مختلف، برای برجستهسازی منافع و مصالح کشور و امنیت ملی میتواند به جلب رضایت مردم کمک کند. همچنین مبارزه با عوامل نارضایتی آنان باید بازتاب پیدا کند.
به نظر میرسد که مهمترین عامل نارضایتی مردم، فساد، رانت و تبعیض و گسترش آن و بیتوجهی به منافع مردم در شرایط تهدید و فشارهای اقتصادی است که باعث افزایش ناراحتی شده و نباید آن را نادیده گرفت. تشدید آن به خشونت و ناآرامی منجر میشود. توجه به خواسته مردم و تامین آن، مهمترین شرط خروج از وضعیت موجود در کشور است.
دستکم در دو ماه اخیر نارضایتیهای اقتصادی ناشی از نوسانات بازار ارز و طلا بیشتر بروز و ظهور داشته است. به نظر شما استیضاح وزیر اقتصاد که نمایندگان مجلس آن را دنبال میکنند یا ترمیم تیم اقتصادی دولت که خواست و مطالبه بسیاری از فعالان سیاسی است میتواند منجر به کاهش نارضایتی بوده و به گفته شما نوعی جلب رضایت مردم باشد؟
همانطور که اشاره کردم جلب رضایت مردم باید مهمترین گام دولت باشد. در این راستا تنها استیضاح و ترمیم کابینه کفایت نمیکند، بلکه باید اقدامهای جدی و رضایتبخش دیگری در جهت رسیدن به این هدف انجام داد. ذخایر فکری و معنوی عظیمی که در کشور ما وجود دارد و تاکنون به خوبی مورد توجه قرار نگرفته، میتواند در این زمینه کمک شایانی به دولت کند. برای عبور از وضعیت موجود، به کار گرفتن ظرفیت نخبگان در کشور، در سطح نخبگان اجرایی و علمی و دانشگاهی ضرورتی انکارناپذیر ولی فراموش شده است که دولت باید از آن بهره ببرد. دولت برای مقابله با تهدیدهای جدی علیه منافع مردم و کشور باید به این ذخایر فکری و اجرایی مراجعه کند. دولت نباید در چنین شرایطی درهای مشورت را ببندد.
تاکید دارم که تنها استیضاح و ترمیم کافی نیست. استفاده از نخبگان سیاسی اجرایی و فکری از گرایشهای گوناگون، که دغدغه ایران و ایرانیان را دارند، اندیشمندان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای خروج از وضعیت موجود یک ضرورت اساسی است. فرصتها بسیار اندک است. دولت نباید این فرصتها را از دست بدهد. در وضعیت موجود استفاده از خرد جمعی، شنیدن صدای مردم از طریق فعالان سیاسی و اجتماعی و نخبگان بسیار ضروری است تا از فرصتها به درستی استفاده شود. صرف تغییر در کابینه به تنهایی پاسخگوی نیازهای موجود نیست.
استعفای مسوولان در شرایط بحران ناکارآمدی در همه جای دنیا پذیرفته شده است و عملیاتی میشود. با این حال در حال حاضر بحث استعفای رییسجمهوری خطی است که تندروهای داخلی دنبال میکنند. به نظر شما در شرایط کنونی استعفا یا حتی طرح عدم کفایت رییسجمهوری میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد؟
با در نظر گرفتن شرایط منطقهای که در آن زندگی میکنیم و معادلات قدرت در جهان و مشکلات گوناگون داخلی، این راهکار کمکی به برون رفت از شرایط موجود نمیکند. ما نیازمند یکپارچگی ملی و انسجام در حرکت و فعالیت همه جریانها و گروهها پیرامون منافع کشور و مصالح مردم هستیم. برکناری دولت خطی که تندروهای داخلی و خارجی دنبال میکنند و با توجه به شرایط کنونی دقیقا خلاف منافع ملی است. البته باید تاکید کنم که چنین مباحثی بیشتر سیاسی است که سبب میشود جریانهای رقیب رو در روی هم صف آرایی کنند. درحالی که ما امروز باید به اهمیت انسجام و یکپارچگی ملی در برابر رقبای منطقهای و بینالمللیبیندیشیم.
در واقع اگر تهدیدهایی که امروز همه مردم، کشور و منافع همگان را هدف قرار داده، به درستی درک کنیم به سوی این ایدهها نمیرویم. ما باید کمک کنیم فضایی برای گفتوگو و حضور نخبگان اجرایی و فکری فراهم شود تا به نتیجه عملی و کارساز برای حل مشکلات موجود دسترسی پیدا کنیم.
رییسجمهوری در سخنرانیهای اخیر خود جنگ روانی را یکی از عوامل ایجاد بحران اقتصادی دانسته و البته چندین بار از پشتپردههایی سخن گفته که مردم و رسانهها نمیدانند. آنقدر این دو گزاره تکرار شده که برخی معتقدند دیگر با گفتاردرمانی نمیتوان مردم را به لحاظ روانی امیدوار نگه داشت. از سویی، برخی معتقدند برای بازگرداندن امید به جامعه لازم است که رییسجمهوری کمی شفافتر با مردم سخن بگوید. نظر شما در مورد این دو تحلیل چیست؟
منتخب آرای مردم باید همه مسائل و مشکلات را، در حد امکان و ضرورت برای مردم بازگو کند. این نوعی اعتمادسازی است. نباید فراموش کرد که هر حکومتی نیازمند این اعتمادسازی در جامعه است. بنابراین منتخب مردم باید موانع و چالشها را به زبان بیاورد، البته به طور طبیعی باید از شیوهها و روشهای مناسب برای تامین خواستههای مردم و حل مشکلات آنان هم استفاده کند. زمانی که افکار عمومی در جریان واقعیت مسائل قرار گیرد، همانطور که اشاره کردم، میتوان از ظرفیت پرقدرت آنان به درستی بهره گرفت. شفاف کردن مسائل و بازگو کردن مشکلات میتواند مردم را در همراهی کردن با دولت و حل مشکلات کمک کند. همچنین کاهش شکاف میان دولت و ملت، میتواند همصدایی و یکپارچگی برای رویارویی با تهدیدهای داخلی و خارجی ایجاد کند.
مرز این بازگو کردن وقایع در جهت جلب اعتماد مردم کجاست؟ آیا در مورد پشتپردهها باید دست به افشاگری زد؟
افشاگری مشکلی را حل نمیکند. دولت آقای روحانی، دولت تدبیر و امید است. دولت باید بتواند با سیاستها و اقدامها و کنشهای درست و اثربخش و پاسخگوی نیازهای مردم، امید را زنده کرده و آن را زنده نگه دارد. دولت باید در رویارویی با مشکلات به گونهای رفتار کند که تدبیر را به نمایش بگذارد. این هنری است که سیاستمداران باید در شرایط حساس از آن بهره ببرند. مردم باید نسبت به انتخاب خود و درستی آن اطمینان پیدا کنند. این موضوع نیازمند اجرای سیاستهای مناسب و اجرای قانون و پاسداری از حقوق اساسی مردم و تامین نیازهای آنان با تمرکز بر مبارزه عملی و نه شعاری و سخنرانی کردن با فساد و رانت و تبعیض است. بنابراین این تدبیر و امید در رفتار مناسب و سنجیده بروز پیدا میکند. نباید فراموش کرد که کنشهای دولت باید بتواند هم انسجام ملی را تقویت کند و هم با جلب اعتماد عمومی، مردم را در کنار دولت نگه دارد و کشور را از غلتیدن به ورطه بحرانهای مهارنشدنی در امان بدارد.
حسن روحانی در صحبتهای اخیر از فرصت 3 ماهه صحبت کرده و گفته است تا 3 ماه آینده وضعیت اقتصادی را از شرایط بحران کنونی خارج میکند. همچنین علی مطهری نیز از مردم خواسته تا به دولت فرصتی6 ماهه بدهند. به نظر شما تعیین سقف زمانی در چنین شرایطی پیامد منفی دارد یا مثبت؟
قطعا مثبت است، اما باید توجه داشت در این مدت باید سیاستها و رفتارها به گونهای شکل بگیرد که مردم به موفق بودن این رفتار امیدوار شوند. چون هر فرصتی که از دست برود، موجب تشدید ناامیدی و بیاعتمادی میشود و این برای کشور بسیار خطرناک است. البته همین اصلاحات در سطح منطقه و جهان باید درنظر گرفته شود.
منبع:اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید