کد خبر: 216528
|
۱۳۹۷/۰۴/۱۱ ۰۸:۰۰:۰۰
| |

محمدجواد حق‌شناس عضو حزب اعتمادملی

اعتمادملی بعد از 88 تضعیف شد

محمدجواد حق‌شناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد‌ملی درباره وضعیت این حزب بعد از 88 گفت: اعتراضات سال 88 عملا فعالیت‌های سیاسی را با اختلال رو به رو کرد. تعارضی بین جریان اصلاح‌طلب و حاکمیت به وجود آمد. این مساله عملا باعث رودر‌رویی حاکمیت با احزاب اصلاح‌طلب شد. به‌ویژه حزب اعتماد ملی در فعالیت‌های خود با محدودیت‌های جدی رو به رو شد. روزنامه حزب بعد از 40 ماه فعالیت توقیف شد. دفتر حزب پلمب و اسناد حزب توقیف شد.

اعتمادملی بعد از 88 تضعیف شد
کد خبر: 216528
|
۱۳۹۷/۰۴/۱۱ ۰۸:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| به اذعان بسیاری از چهره‌های حزبی و سیاسی کشور، حزب در ایران ناپایدار است و تاثیر چندانی در روند اجرایی کشور ندارد. تحت عنوان حزب مجوزهای پرشماری صادر شده، بی‌آنکه از نقش و اثر آنها پرسش شود. در این بین حتی احزابی که دفاتر استانی و شهرستانی دارند نیز نقش انتخاباتی بازی نمی‌کنند. از محمدجواد حق‌شناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد‌ملی درباره فعالیت‌های حزبی و تشکیلاتی این حزب پرسیدیم.

اعتماد‌ملی به عنوان حزبی که یک کاندیدای انتخاباتی در سال 88 به صحنه رقابت معرفی می‌کند، به گفته این چهره اصلاح‌طلب برنامه خاصی به مهدی کروبی در انتخابات 88 ارایه نکرد. او البته اذعان می‌کند که برنامه انتخاباتی کروبی از انتخابات سال 84 تنظیم شده بود. همچنین این فعال سیاسی اصلاح‌طلب از اختلافات کنگره اخیر حزب می‌گوید.

نقش حزب اعتماد ملی را در این چند سال که از آغاز فعالیتش می‌گذرد چطور ارزیابی می‌کنید؟

در پایان دوره آقای خاتمی، یعنی سال 83 بود که خود را برای انتخابات آماده می‌کردیم. جریان اصلاح‌طلب نتوانست بر کاندیدای واحدی متمرکز شود. در این فضا شاهد انشقاق رفتاری در این جریان سیاسی بودیم. جریانی که در آن مقطع با محوریت دو حزب شاخص اصلاح‌طلب یعنی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای ادامه مسیر آقای خاتمی، تلاش کردند تا آقای معین را به عنوان نامزد انتخاباتی در دوران پسا‌خاتمی معرفی کنند. بنا بود آقای محمد‌رضا خاتمی به عنوان معاون اول و خانم کولایی به عنوان سخنگوی دولت به جامعه معرفی شود. جریان کارگزاران با مطرح کردن نام آقای هاشمی سعی می‌کردند دوران سازندگی را به جامعه نوید دهند. بخشی از احزاب نزدیک به این جریان یعنی خانه کارگر هم طبیعتا حمایت کردند. در این بین تکلیف مجمع روحانیون مشخص نبود. دبیرکل مجمع روحانیون در آن مقطع آقای مهدی کروبی بود. آقای کروبی وارد فضای انتخابات شد و حمایت لازم را که انتظار می‌رفت، مجمع روحانیون از دبیرکل خود داشته باشد، شکل نگرفت. آقای کروبی بعد از شکل‌گیری مجلس هفتم عملا از راهیابی به مجلس بازمانده بود.

در این فضا سه چهره جدی اصلاح‌طلب وارد فضای انتخابات شد. این روند در زمان انتخابات با آمدن آقای مهرعلیزاده به عنوان معاون رییس‌جمهور و قبل از آن استاندار خراسان سبب شد فضای درون اصلاح‌طلبی عملا 4 شقه شود. هفته آخری که انتخابات برگزار می‌شد، آقای کروبی وعده‌ای داد و اعلام کرد که چه در انتخابات پیروز شود و چه نشود، 3 کار را انجام خواهد داد؛ شکل‌گیری یک حزب سراسری و فراگیر، راه‌اندازی یک شبکه ماهواره‌ای و راه‌اندازی روزنامه سراسری از جمله وعده‌های آقای کروبی بود. بنابر مقتضیات آن روز و برداشتی که وجود داشت، داستان شبکه ماهواره‌ای با ممانعت رو به رو می‌شود. حزب اعتماد ملی حاصل آن فضا در سال 84 بود. می‌توان گفت با این نگاه حزب اعتماد ملی از معدود احزابی بود که در نتیجه پیروزی یک جریان سیاسی حاصل نشد بلکه تنها حزبی بود که در نتیجه یک شکست سیاسی در جریان اصلاح‌طلب متولد شد. شاید اهمیت و ویژگی خاص حزب اعتماد ملی در مواجهه با مسائل سیاسی ناشی از این مساله باشد.

هدف‌گذاری آقای کروبی بعد از گذشت 13 سال چقدر متحقق شد؟ حزب اعتماد ملی چقدر توانست در قامت یک حزب سراسری حاضر شود؟

اگر بخواهیم بحث سراسری بودنش را بسنجیم خوب است یادآوری کنیم که حزب در تابستان 84 توانست مجوز بگیرد و تا قبل از شهریور نیز ما توانستیم تا شورای مرکزی حزب را شکل دهیم و این حزب تا قبل از اینکه یک سالگی‌اش را جشن بگیرد، توانست در تمامی مراکز استان‌ها دفاتر فعالیت حزبی و نمایندگی داشته باشد. ما در تمامی استان‌ها شورای استان را داشتیم. در تعدادی از استان‌ها توانستیم مراکز شهرستانی‌مان را هم راه بیندازیم. یعنی عملا از معدود احزابی بود که توانست کمتر از یک سال تبدیل به یک حزب سراسری شود.

شورای هر استان یک کادر چند نفره است؟

شورای مرکزی وقتی که حزب پا گرفت، 55 نفره بود که 7 نفر هم علی البدل بودند. این تعداد بعد از دو سال از تاسیس حزب در کنگره انتخاب شدند. مسوولان دفاتر حزب در استان نیز شورای مرکزی حزب را تشکیل می‌دادند که بستگی به بزرگی و کوچکی استان، تعداد آن متفاوت می‌شد. بین 20 تا 30 نفر شورای استانی داشتیم.

حزب اعتماد ملی چه تعداد عضو دارد؟

همان اوایل شکل‌گیری حزب در 30 استان فعالیت حزبی وجود داشت و در آن مقطع تعداد کسانی که در دفاتر حزبی ارتباط‌هایی داشتند که نمایندگان‌شان به طور مستقیم در کنگره حزب حاضر می‌شدند، حداقل 5 هزار نفر بود. این عدد غیر از فعالان، مرتبطین و هوادارانی بود که با حزب ارتباط داشتند یا اعضای شاخه‌هایی بود که در دانشجویی و کارگری و روحانیون فعالیت داشتند.

فرآیند یک‌ساله چطور اتفاق افتاد؟ سازوکاری که بتوان این تعداد عضو را جلب کرد، چه بوده است؟

یکی از اتفاقاتی که در آن زمان دنبال شد، راه‌اندازی روزنامه اعتماد ملی بود که اخبار حزب را منتشر می‌کرد. در ابتدای بهمن 84 اولین شماره روزنامه حزب را روی کیوسک فرستادیم. حزب در تابستان تاسیس شده بود. مجوز حزب هم قبل از روی کار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد، یعنی در آن آخرین روزهای دولت آقای خاتمی صادر شد. مجوز روزنامه هم همین‌طور بود اما تعیین مدیر مسوول با فاصله صورت گرفت که در دولت آقای احمدی‌نژاد و دوره آقای صفارهرندی، در هیات نظارت بر مطبوعات من به عنوان مدیر‌مسوول معرفی شدم. 5 ماه طول کشید تا بتوانیم مقدمات روزنامه را آماده کنیم و ابتدای بهمن ماه روزنامه منتشر شد.

انتشار روزنامه باعث جذب نیرو به حزب شد؟

روزنامه اعتماد ملی تبدیل به یکی از موفق‌ترین روزنامه‌های پسا‌اصلاحات شد. در همان مقاطع روزنامه‌های زیادی آمدند و عمر چندانی نکرده و تعطیل شدند. تیراژش در سال آخر به یک عدد غیر‌قابل‌باوری رسیده بود. توزیع‌کننده به ما می‌گفت حاضرم دویست هزار نسخه را بدون بحث برگشت آن بپذیرم. با برگشت صفر از ما می‌پذیرفتند. البته بنا بر ملاحظاتی که ما داشتیم روی تیراژ 150 هزار تا ایستادیم و در آن مقطع افزایش تیراژ ندادیم. ساعت 9 صبح هیچ روزنامه‌ای روی کیوسک نمی‌ماند. با این وصف روزنامه توانست جایگاه مستحکمی در بین مخاطبان خودش پیدا کند.

الان جلسات حزبی اعتماد ملی بر سر چه مسائلی برگزار می‌شود؟

من می‌خواهم بگویم که بعد از برگزاری کنگره چه اتفاقاتی برای حزب افتاد. چون حزب متحمل فشارهای زیادی بود و ضعیف شد. بعد از کنگره دوباره به فضای انتخابات رسیدیم. در انتخابات مجلس و خبرگان حاضر شدیم. دبیرکل در جایگاه منتقد دولت احمدی‌نژاد حاضر می‌شد. فضای انتخابات 88 اما مرحله جدیدی برای حزب ما بود. اعتماد ملی اولین کنگره خود را که برگزار کرد یکی از موفق‌ترین کنگره‌های دوران‌های خود بود. شورای مرکزی جدید انتخاب شد. جلسات شورای مرکزی حزب در این مدت هر 15 روز یک‌بار تشکیل می‌شد. دفاتر حزب شامل دفتر سیاسی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بودند و فعال بودند.

فعال بودند یعنی چند وقت یک‌بار جلسه داشتند؟

هر هفته جلسات‌شان برگزار می‌شد. اتاق فکر حزب هم همین‌طور بود. کمیته‌های بین‌المللی و تشکیلات و آموزش فعالیت خود را داشتند. دفتر حزب از این بابت پر جنب و جوش بود. بخشی از فعالیت‌ها در روزنامه حزب می‌آمد.

چرا حزب اعتماد ملی برای شرکت دبیرکلش در انتخابات برنامه حزبی ارایه نکرد؟

دفتر سیاسی و اقتصادی فعال بودند. در سال 88 موضوع کاندیداتوری آقای کروبی در شورای مرکزی حزب مطرح شد و آنجا رای آورد. آقای کروبی سعی کرد به عنوان چهره حزبی وارد فضای انتخابات نشود. با این سبک و سیاق اتفاق جدیدی افتاد و دیدیم آقای کروبی برای آقای کرباسچی به عنوان رییس ستاد حکم زد.

شورای مرکزی با این مساله موافق بود؟

نظر شخص آقای کروبی بود. او می‌گفت که من حزب را دارم. چهره‌ای مثل آقای کرباسچی که به عنوان چهره‌ای اجرایی مطرح می‌شد و با سابقه شهرداری تهران ریاست ستاد آقای کروبی عهده‌دار می‌شود. تصور می‌شد که این مساله می‌تواند به رای آقای کروبی کمک کند.

برای جلب حمایت کارگزاران این کار صورت گرفت؟

بله. البته با تناقض عجیبی رو به رو بودیم. دبیرکل حزب کارگزاران با آقای کروبی همراه شد اما شورای مرکزی کارگزاران هیچ کدام با این روند موافق نبودند. چهره‌های دیگری مثل آقایان نجفی و ابطحی و خانم کدیور کنار آقای کروبی قرار گرفتند. درحالی که هیچ کدام از آنها ارتباط حزبی با آقای کروبی نداشتند. حتی طیف‌هایی از فعالین دانشجویی مثل تحکیم وحدت به مجموعه اضافه شدند. آقای سروش و چهره‌های فرهنگی هم حمایت کردند.

حزب اعتماد ملی در کاندیداتوری آقای کروبی چقدر نقش یک حزب پشتیبان را داشت؟ برنامه و مشاوره می‌داد یا شخص آقای کروبی تصمیم می‌گرفتند؟

فضای انتخابات دو قطبی شده بود. دو قطب اصلی شکل گرفت که به طور کلی قطب سنگین‌تر در طرف مقابل به سمت آقای احمدی‌نژاد می‌رفت و در قطب دیگر هم بخش سنگین‌تر به سمت آقای موسوی. فضای انتخابات خیلی فضای رقابتی برنامه‌ها نبود.

یعنی به نظر شما برنامه حزبی اصولا موثر نبود؟

جامعه کاملا فضای تشدید شده رقابتی را تجربه می‌کرد. آقای کروبی مشکل تدوین برنامه نداشت. برنامه سال 84 را همچنان داشتند. در سال 84 تیم حزبی نداشتند.

حزب اعتماد ملی با سمپات‌ها و اعضایش چطور ارتباط می‌گیرد و نیرو جذب می‌کند؟ فقط در تهران است یا در شهرستان‌ها نیز برگزار می‌شوند؟

در زمان انتخابات اعضای حزب نشست‌هایی را در سطح استان‌ها تشکیل می‌دادند. بعضی دیدار‌ها در محافل دانشگاهی بود. اعضای اصلی شورای مرکزی حزب حضور پررنگی در سطح استان‌ها قبل از انتخابات هم داشتند؛ ضمن اینکه اعتماد ملی ارگان قوی مثل روزنامه را هم داشت.

امروز فعالیت حزب نسبت به اوایل شکل‌گیری‌اش تقویت شده یا کمرنگ؟

اعتراضات سال 88 عملا فعالیت‌های سیاسی را با اختلال رو به رو کرد. تعارضی بین جریان اصلاح‌طلب و حاکمیت به وجود آمد. این مساله عملا باعث رودر‌رویی حاکمیت با احزاب اصلاح‌طلب شد. به ویژه حزب اعتماد ملی در فعالیت‌های خود با محدودیت‌های جدی رو به رو شد. روزنامه حزب بعد از 40 ماه فعالیت توقیف شد. دفتر حزب پلمب و اسناد حزب توقیف شد. دسترسی به دبیرکل هم به خاطر حصر قطع و دفتر مرکزی تعطیل شد. جلسات شورای مرکزی هم دیگر برگزار نشد. چند باری که قصد تشکیل آن را داشتیم، برای‌مان تذکر آمد. جلسات شورای مرکزی به صورت خود خواسته دیگر برگزار نشد.

دفاتر استانی هم عملا تعطیل شد. اگر هم جلساتی بود در خانه‌های اعضای استانی گهگاهی برگزار می‌شد. این روند تا انتخابات 90 وجود داشت. در انتخابات سال 90 آرام آرام فعالیت حزب شروع شد. اعضا در برخی شهرستان‌ها وارد مجلس شدند. ما فضای تحریم انتخابات را قبول نداشتیم. بعد از انتخابات 92 اولین نشست رسمی حزب اعتماد ملی دوباره برگزار شد. چهره‌های حزبی در انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم حضور پیدا کردند. آقایان حضرتی، قمی، انصاری، مازنی از چهره‌های نزدیک به حزب اعتماد ملی بودند که وارد مجلس شدند. حدود 50 نفر از چهره‌های حزب هم ردصلاحیت شدند. چهره‌هایی که تایید شدند موقعیت خوبی پیدا کردند. همچنین بنده و آقای امینی و نظری هم توانستیم به شورای شهر تهران راه یابیم. اخیرا هم توانستیم شهردار معرفی کنیم.

کنگره اخیر حزب اعتماد ملی نشانگر اختلافاتی بود. این اختلافات چرا به وجود آمد؟

این ماجرا از شکل‌گیری شورای عالی سیاست‌گذاری شروع شد. به عنوان چهره‌های حقیقی و حقوقی نقش پررنگی در این شورا داشتیم. ما عملا شاهد دو رویکرد متفاوت در داخل حزب نسبت شورای عالی بودیم. یک عده معتقد بودند حزب اعتماد ملی نباید درگیر شورای عالی شود و به روند آن اعتراض داشت. بر این باور بود که برخی احزاب اصلاح‌طلب آنجا نقش پدرخواندگی دارند. اما بخش دیگری به نقش مهم شورای عالی اعتقاد داشت و خط اصلی وحدت بین احزاب اصلاح‌طلب را برجسته می‌کرد. می‌گفتیم حتی اگر اعتراض داریم باید در قالب شورای عالی آن را دنبال کنیم و عملا مخالف خروج از شورای عالی بودیم. آقای منتجب نیا در کنار برخی چهره‌های دیگر جریان اعتراضی به شورای عالی سیاست‌گذاری را تشکیل می‌دادند. حزب اراده ملت و انجمن اسلامی مهندسان هم از این دسته بود. جریانی که موافق حضور حزب در شورای عالی سیاست‌گذاری بود، موفق‌تر بود و دستاوردهای بیشتری کسب کرد. این جریان ادامه داشت تا زمانی که کنگره برگزار شد و حدود 1800 نفر در آن شرکت کردند.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها