الهه کولایی استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
شرایط فعلی کشور وظیفهای تاریخی بر دوش اصلاحطلبان گذاشته است/ مردم با کسی عهد و پیمان ابدی نبستهاند/ نگذاریم مردم از ما رویگردان شوند
یک استاد دانشگاه گفت: مردم با کسی عهد و پیمان ابدی نبستهاند. آنها در پی تامین مطالبات و خواستههای خود به جریانهای سیاسی یا افراد روی میآورند. اگر منتخبان مردم تامینکننده مطالبات آنان نباشند، بدون تردید از آنها رویگردان خواهند شد.
اعتمادآنلاین| سازوکارهای تشکیلاتی اصلاحطلبان در وضعیت مبهمی قرار دارد؛ شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت ماه سال گذشته، تشکیل جلسه نداده است و شروع دور جدید آن در هالهای از ابهام قرار دارد. این در حالی است که حرف و حدیثهای زیادی راجع به تغییر اعضای شورای عالی اصلاحطلبان و ماموریت آن مطرح میشود. در کنار این موضوع در محافل اصلاحطلبان بحث تشکیل پارلمان اصلاحات هم در جریان است؛ به طوری که چند روز گذشته حسین کمالی خبر داد که در جلسه اخیر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مقرر شده است که پارلمان اصلاحات تا دو ماه آینده تشکیل شود. در همین راستا و درباره اینکه اصلاحطلبان در شرایط موجود کشور چه کاری باید انجام دهند با الهه کولایی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداختهایم. در ادامه متناین مصاحبه را میخوانید؛
*خانم کولایی، چند وقتی است که بحث تشکیل پارلمان اصلاحات مطرح شده است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟ آیا در وضعیت فعلی پارلمان اصلاحات میتواند جایگزین مناسبی برای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان باشد؟
شرایط فعلی کشور چه مسائل داخلی و چه بینالمللی، تکلیفی تاریخی بر دوش اصلاحطلبان نهاده که اگر آنها نتوانند با یکپارچگی و انسجام، تعهد و پایبندی خود را به منافع و مصالح کشور و مردم، فارغ از علائق و تعصبهای گروهی یا حزبی، نشان دهند و بر اختلافها فائق آیند، نخواهند توانست تکلیف تاریخی خود را به درستی انجام دهند. در اینکه ایرادها و نارساییهای شورایعالی اصلاحطلبان باید برطرف شود، تردیدی نیست. همه قبول دارند هر پدیده ساخت بشر ناقص، نارسا و نیازمند اصلاح است اما اینکه پارلمان اصلاحات جایگزین آن شود هم به این معنا نیست که این پارلمان، با توجه به سطح توسعه کشور، بلوغ احزاب و نهادهای سیاسی در کشور و امکانات و دسترسیهای احزاب و گروههای سیاسی، بتواند همه ایرادها و مشکلات شورایعالی را برطرف کند. آنچه اهمیت دارد توجه اصلاحطلبان به تکلیفی است که در شرایط کنونی بر عهده دارند.
در مورد سازوکار شکلگیری پارلمان اصلاحات، با توجه به عملکرد شورایعالی و شوراهای اصلاحطلبان در سراسر کشور، نمیتوان در مورد حتمی بودن بهبود عملکرد پارلمان اصلاحات یقین داشت. مهم این است که هواداران ادامه فعالیت شورایعالی و یا طرفداران تشکیل پارلمان اصلاحات، باید هر چه زودتر در مورد شکلگیری یک نهاد اجماعی در میان اصلاحطلبان و هماهنگسازی فعالیتهای خود به توافق برسند. آنها با در نظر گرفتن شرایط کشور، باید بتوانند فعالیتهای مناسب و لازم برای تأمین مطالبات مردم را پیش ببرند. شاید مهمترین مسئله در شرایط کنونی نهادسازی نباشد، بلکه اصلاح و بهبود عملکرد نهادهای موجود و پذیرفتن تغییرهای مناسب و ضروری در این زمینه باشد.
*متولی این نهاد اجماعی که به آن اشاره کردید چه کسی یا چه نهادی خواهد بود؟ شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یا شورایعالی اصلاحطلبان یا به تعبیر آقای حجاریان هسته سخت اصلاحات؟
فعالان احزاب به درستی بر اهمیت تقویت و ارتقاء جایگاه این نهاد سیاسی تاکید دارند. اما ضعف نهادهای حزبی و محدود بودن شمار اعضای آن در کشور نیز، واقعیتی است که نمیتوان از آن غفلت کرد. باید دید که احزاب اصلاحطلب چه تعداد از مردم ایران را در خود گرد آوردهاند که بتوان نقش هماهنگی را صرفاً به احزاب واگذار و آنها را به عنوان تنها عوامل تعیینکننده در جریان اصلاحات معرفی کرد. واقعیت دیگر این است که نقش شخصیتها و نفوذ برخی افراد دارای کاریزما و نفوذ اجتماعی- سیاسی را نمیتوان انکار کرد. آنها در کنار احزاب میتوانند به انسجام جریان اصلاحطلبی در کشور کمک کنند و اصلاح طلبان را در مسیر تامین مطالبات و خواستههای مردم، با توجه به همه دشواریها و حساسیتهای کنونی، توانمند کنند. شرایط آنقدر حساس و پیچیده است که چشمپوشی از دغدغههای فردی و حزبی را به سود ملاحظات و مصالح ملی و عمومی ضروری میسازد. انکار آن میتواند برای مردم و کشور بسیار پرهزینه باشد.
*بحث مهمی که الان وجود دارد این است که اعتماد عمومی به اصلاحطلبان کاهش پیدا کرده که احتمالاً تحت تاثیر عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان هم بوده است. برای برونرفت از این وضعیت و بازگشت اعتماد عمومی به اصلاحطلبان مهمترین وظیفه اصلاحطلبان با توجه به شرایط کنونی کشور چیست؟
در چند سال اخیر، اصلاحطلبان توانستند با اجماع و یکپارچهسازی فعالیتهای خود، امید به بهبود را در جامعه زنده کنند و اقبال عمومی را به همراه داشته باشند. این سرمایه اجتماعی نباید از دست برود. اصلاحطلبان مکلف هستند با درک درست از خواستهها و مطالبات مردم، اختلافنظرها، حزبگرایی و نادیدهگرفتن را کنار بگذارند. بر همین اساس نامزدهای معرفی شده از سوی اصلاحطلبان در دورههای اخیر انتخاباتی نیز، تکلیفی سنگین در پاسخ به مطالبات مردم برعهده دارند. مردم با کسی عهد و پیمان ابدی نبستهاند. آنها در پی تامین مطالبات و خواستههای خود به جریانهای سیاسی یا افراد روی میآورند. اگر منتخبان مردم تامینکننده مطالبات آنان نباشند، بدون تردید از آنها رویگردان خواهند شد. اصلاحطلبانی که در پستهای تصمیمگیری یا اجرایی هستند، بدون شک بر حیات و تداوم اصلاحات و پایداری اقبال مردم، تاثیر فوری و مستقیم دارند. عملکرد آنها میتواند امیدواری را در مردم تقویت کند یا سبب از بین رفتن آن بشود. اصلاحطلبان باید اهمیت تکلیف تاریخی خود را کامل درک کنند و از ظرفیتهایی که در اختیار دارند، در سطح تصمیمگیری و اجرا، برای تامین مطالبات و رضایت مردم تلاش خود را به کار بگیرند. در غیر این صورت تکرار اقبال مردم قابل تحقق نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید