کد خبر: 238219
|
۱۳۹۷/۰۷/۲۱ ۰۸:۴۶:۰۰
| |

علیرضا بهشتی:

مسئولان‌ کاربلد نیستند کاربلدها مسئول نیستند

علیرضا بهشتی گفت: مشکل اصلی کشور آن است که مسوولان ما کار بلد نیستند و آنهایی که کار بلد هستند مسوول نیستند. بسیاری از تصمیمات دولت مانند سایر تصمیماتی که در ساختار حاکمیت اتخاذ می‌شود، تصمیمات واکنشی است.

مسئولان‌ کاربلد نیستند کاربلدها مسئول نیستند
کد خبر: 238219
|
۱۳۹۷/۰۷/۲۱ ۰۸:۴۶:۰۰

اعتمادآنلاین| علیرضا بهشتی نظر جالبی درباره قشری که خود را برانداز معرفی می‌کند، دارد. او می‌گوید حکومتی که اپوزیسیون عاقل نداشته باشد، قطعا دچار مشکل می‌شود. زمانی که در میدان سیاست ‌بازی حذفی می‌کنید با حذف اپوزیسیون عاقل شرایط را برای رشد اپوزیسیون برانداز فراهم می‌کنید. هدف اپوزیسیون برانداز نه اصلاح حاکمیت بلکه دگرگونی نظام حاکم است. این وقتی بیشتر جلوه پیدا می‌کند که اکثریت شهروندان به این نتیجه برسند که تمامی راه‌های اصلاح بسته شده و دیگر امیدی نیست.

بهشتی در ادامه به مشکلات روز کشور نیز اشاره‌ای دارد و معتقد است نه تنها دولت بلکه سایر ارکان حاکمیت نیز دچار بی عملی شده است. او دلیل این بی عملی رافقدان نگاه توسعه‌ای عنوان کرده و می‌گوید: «تصمیمات در مدیریت‌ها دارای سه سطح خرد، کلان و توسعه‌ای است و متاسفانه مسوولان ما ظاهرا اصلا قصد ورود به سطح توسعه‌ای را ندارند. تنها در برخی مقطع‌های زمانی شاهد ورود مسوولان به حوزه‌های کلان هستیم که آن ورود هم بسیار ناچیز است. اکثر تصمیم‌ها، تصمیم‌های سطح خرد است. مشکلات با این نوع نگاه حل نمی‌شود چون تصور می‌شود مشکلات جزیی و به آسانی قابل رفع هستند. »

در ادامه بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید:

  • متاسفانه واقعیت آن است که بعد از گذشت دو سال و نیم از پیروزی انقلاب، به جای این رقابت معمول در عرصه سیاست، هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون نظام کار را به جایی رساندند که خشونت در برابر خشونت قرار گرفت و این خشونت جایگزین هرگونه فعالیت سیاسی سالم شد.
  • به عقیده من اختلافات موجود در اول انقلاب باید در قالب تحزب نهادینه می‌شد تا بتوان به مرور زمان درباره اختلافات صحبت کرد. اگر تحزب نهادینه می‌شد، هر حزبی به نمایندگی از یک گفتمان می‌توانست از منطق خود دفاع کرده و انتخاب را به مردم واگذار کند که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
  • در سال 57 انقلابی رخ داده و تحولاتی صورت گرفته است برای ایجاد یک نظم نوین. طبیعتا کسانی که قصد دارند در پست‌های مدیریتی در نظام جدید مشغول به کار شوند باید به ارزش‌ها و آرمان‌های آن انقلاب تعهد داشته باشند تا شکل‌گیری آن نظم نوین تحقق پیدا کند.
  • احزاب به واسطه تشکیل دولت در سایه بر امور آگاهی دارند و همین مهم شرایط کسب تجربه را برای اعضای مستعد فراهم می‌کند. به همین دلیل تحزب بستر مناسبی برای پرورش کارشناسان و مدیران کارآمد سیاسی است که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
  • شغل اصلی این مسوولان آن است که رییس باشند. بارها مشاهده کرده‌ام که برخی از این مسوولان وقتی حتی برای مدت محدودی از این گردونه ریاست خارج می‌شوند، دچار بحران روانی و هویتی شده و نمی‌دانند چه کنند. دیده‌ام که برخی از مسوولان خارج از سیستم رانتی که در آن کار می‌کنند، توانایی انجام هیچ کاری ندارند. اجازه دهید صراحتا بگویم که بخش بزرگی از مدیران ما در سطوح مختلف مسوولان رانتی هستند.
  • اکثر احزاب کنونی احزاب دولت ساخته و حکومت ساخته هستند نه احزاب حکومت‌ساز یا دولت‌ساز. یعنی در ابتدا کسب قدرت صورت گرفته و پس از قبول مناصب، تصمیم به راه‌اندازی یک حزب گرفته‌اند. احزاب اینچنینی معمولا فاقد برنامه، مانیفست و استراتژی روشنی هستند.
  • یکی از اتفاقاتی که برای شهید بهشتی بسیار تلخ بود، جدایی افراد از یکدیگر به واسطه رقابت‌های ناسالم بود که برای ایشان باور‌پذیر نبود. تحمل تهمت‌ها و افتراها به جای خود، اما مشاهده تفرقه نیروهای انقلاب خیلی برایش ناگوار بود.
  • مسوولان باید مردم را محرم خود بدانند. وقتی می‌گوییم بازگشت به مردم، مقصودمان این است که حاکمیت مردم را غریبه فرض نکند. بدون اعتماد سرمایه اجتماعی در کار نخواهد بود و بدون سرمایه اجتماعی نه این دولت بلکه هیچ دولتی نمی‌تواند کاری انجام دهد.
  • اصلاح‌طلبان به محاسبه و مراقبه خودشان بپردازند. اما بخشی از عصبانیت‌ها حاصل امیدهای نومید شده حامیان اصلاحات است. البته معضل به اصلاح‌طلب‌ها محدود نمی‌شود. تصمیمات در مدیریت‌ها دارای سه سطح خرد، کلان و توسعه‌ای است و متاسفانه مسوولان ما ظاهرا اصلا قصد ورود به سطح توسعه‌ای را ندارند.
  • متاسفانه ما تا امروز برای تعریف منافع ملی مشکلات اساسی داریم و به دلیل همین مشکلات تا به امروز تعریف روشن و دقیقی از منافع ملی چه برای مسوولان و چه برای مردم وجود ندارد و به همین دلیل ما شاهد ملوک‌الطوایفی در ساختار حاکمیت هستیم.
  • شهید بهشتی اعتقاد داشت که انقلاب ما 30 سال زود اتفاق افتاد. این عدم آمادگی هم در حوزه برنامه‌ریزی و طراحی ساختار حکومت بود و هم در حوزه نیروی انسانی. در مقابل این تفکر، تفکر دیگری نیز در حزب وجود داشت که حزب را بیشتر وسیله‌ای برای تقابل با گروه‌های مخالف می‌پنداشت.
  • پدرم به من می‌گفت موقع تردد بسیار مراقب باش چون من دشمن زیاد دارم و ممکن است برای تو مشکل ایجاد کرده و حتی به گروگان بگیرندت. اگر تو را گروگان بگیرند، ‌من برایت هیچ کاری نخواهم کرد چون ممکن است درخواست‌هایی از من داشته باشند که من نتوانم انجام بدهم. ما در چنین شرایطی تربیت شدیم.
  • مشکل اصلی کشور آن است که مسوولان ما کار بلد نیستند و آنهایی که کار بلد هستند مسوول نیستند.
  • بسیاری از تصمیمات دولت مانند سایر تصمیماتی که در ساختار حاکمیت اتخاذ می‌شود، تصمیمات واکنشی است.

منبع: اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها