محمد کیانوشراد، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی نوشت:
مردم و نخبگان را سرخورده نکنیم
محمد کیانوشراد، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: نباید این ذهنیت در مردم ایجاد شود، هنگامی که رییسجمهوری یا هر مقام اجرایی دیگر با مشکلاتی از جمله عدم انعکاس برنامههای دولت در میان اقشار گوناگون مردم، خصوصا مطالبات کف خیابان که منعکس نمیشود در آن هنگام است که مسوولان اجرایی بهدنبال برنامههای گفتوگو محور میروند.
اعتمادآنلاین| محمد کیانوشراد، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: ماههای گذشته، دولت دوازدهم و شخص رییسجمهوری به دلیل کاهش تعامل با جریانهای سیاسی و اقشار مختلف و نخبگان مورد انتقاد قرار گرفت . با کاهش التهابات دستکم در حوزه اقتصادی به نظر میرسد که این تعامل بار دیگر از سر گرفته شده است. همانطور که شاهد بودیم چندی پیش نشستی با برخی اصلاحطلبان برگزار شد، روحانی به دانشگاه تهران رفت و سخنرانی کرد، قرار است به زودی نشستی با اصولگرایان ترتیب داده شود و البته در آخرین اقداماتی از این دست با جمعی از چهرههای اقتصادی دیدار و گفتوگو کرد. گرچه نفس این اقدام گامی مثبت است اما سوالاتی را به ذهن مخاطب متبادر میکند اول آنکه اساسا معیار گزینش برنامهریزان این نشست چیست و دوم آنکه خروجی این نشستها چه میتواند باشد. آنچه بیش از این نشستها و گفتوگوها که با تلفیقی از چهرههای حزبی و نخبگان سیاسی و اقتصادی برگزار میشود، اهمیت دارد بازتاب صدا و خواستههای مردم و نخبگان در تصمیمات و اقداماتی است که توسط دولت انجام میپذیرد. البته نباید فراموش کرد، رییسجمهوری که بر شانههای احزاب سیاسی خصوصا اصلاحطلبان و البته بخشی از اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل قرار گرفت تا به پاستور رسید باید در عمل نیز توجه خود را به تقویت احزاب نشان دهد. رییسجمهوری به عنوان مجری قانون اساسی باید ولو به صورت نمادین حداقل با دبیران کل احزاب اصلاحطلب از یک سو و همچنین برای شنیدن صدای اقلیت با تشکیل جلسه با اصولگرایان معتدل نسبت به تثبیت روندهای حزبی اقدام کند. روشن است که بسیاری از فعالان سیاسی در قالب احزاب سیاسی موجود فعالیت نمیکنند دلیل آن نیز عدم تمایل این چهرههای سیاسی نیست بلکه محدودیتهایی است که قانون احزاب برای شکلگیری احزاب سیاسی در جامعه ما ایجاد کرده است. بنابراین رییسجمهوری باید هم به صورت مشخص با جریانات و احزاب سیاسی جلساتی برگزار کند و پس از آن با نخبگان غیرحزبی به صورت مستقل به گفتوگو بپردازد. حتی احزاب مخالف نیز باید سهمی از این نشستوبرخاستهای سیاسی داشتهباشند. اگر در نبود فرهنگ قوی تحزب دست کم چنین دستهبندیهایی رعایت شود، این سوال به وجود نمیآید که چرا در چنین نشستهایی عدهای دعوت میشوند و عدهای دیگر نه. از سویی دیگر باید به زمانبندی این گونه جلسات نیز دقت کرد.
نباید این ذهنیت در مردم ایجاد شود، هنگامی که رییسجمهوری یا هر مقام اجرایی دیگر با مشکلاتی از جمله عدم انعکاس برنامههای دولت در میان اقشار گوناگون مردم ، خصوصا مطالبات کف خیابان که منعکس نمیشود در آن هنگام است که مسوولان اجرایی به دنبال برنامههای گفتوگو محور میروند. این مساله میتواند به اعتماد مردم آسیب برساند. به گونهای که ما شاهد بودیم که در میان مردم عادی حتی در میان برخی چهرههای اصلاحطلب نیز در مورد روند این نشستها و شیوه دعوت از مهمانان سوالاتی ایجاد کرد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که امروزه شنیدن پیام و صدای مردم و نخبگان لزوما از طریق نشستها و گفتوگوهای تشریفاتی و نمادین صورت نمیگیرد. اگر دولت بخش رسانهای خود را تقویت کند بسیاری از دیدگاهها و سخنان مردم و نخبگان از لابهلای گفتوگوهای درون رسانهها و فضای مجازی به وفور قابل احصا و دستهبندی و سپس پاسخگویی خواهدبود.
امروز با نخبگان ما که از ناکارآمدی دولت سخن میگویند و حتی کسانی که به طرح موضوع کنارهگیری دولت تاکید میکنند تنها از طریق گفتوگو میتوان به خواستهها و نگرانیهای آنها پاسخ داد. این پاسخگویی که الزاما نباید با تشکیل چنین جلسات محدودی نیز صورت پذیرد، میتواند به تحکیم رابطه مردم و دولت منجر شود.
از سویی فقط فعالان سیاسی و حزبی نیستند که میتوانند، خواستهها و نگرانیهای مردم را انتقال دهند بلکه بسیاری از اقشار دیگر از جمله بازرگانان، صنعتگران، دانشجویان، اقتصاددانان، کارگران و ... از جمله اصناف و اقشاری هستند که به صورت مشخص باید مورد تعامل قرار گیرند. همچنین شنیدن صداهای مخالفان دولت نه تنها کسانی که در دایره اصلاحطلبان و اصولگرایان قرار دارند بلکه افرادی که در دایره چنین چارچوبهایی قرار نمیگیرند به عنوان مثال بسیاری از نیروهای ملی و افرادی که الزام عملی به چارچوبهای قانون اساسی دارند و کرارا اظهار کردهاند اما ممکن است در جنبههای عقیدتی به برخی قوانین اعتقاد نداشتهباشند نیز باید احساس کنند که به سهولت میتوانند دیدگاههای خود را در سطح عمومی و حتی با رییسجمهوری مطرح کنند. در این میان البته نباید تنها دولت را مورد خطاب قرار دارد بلکه صداوسیما به عنوان رکن مهمی از آموزش همگانی و انتشار دیدگاههای گوناگون مورد سوال و خطاب قرار گیرد.
اما نکته بعدی که ایجاد سوال میکند، خروجی چنین نشستهایی است. برگزاری هر نشستی اگر به صورت نمادین و بدون توجه به کارکرد باشد و نتایج علمی و عملی پس از اخذ دیدگاهها اتخاذ نشود پس از گذشت چند جلسه و بینتیجه بودن خروجیهای آن تنها موجب سرخوردگی بیشتر نخبگان سیاسی و حزبی و اقتصادی و حتی مردم میشود. هیات دولت یا تیم رسانهای باید به صورت مشخص اعلام کند پس از چنین جلساتی به چه نتایج عملی رسیدهاند. هیچ کس انتظار ندارد دولت در میان مجموعهای از نظرات گوناگون مجری همه سیاستها که بعضا مخالف یکدیگر است، باشد اما دولت باید اعلام کند که در پی چنین جلساتی به چه چیزی دست یافته و محصول چنین جلساتی چه بوده است.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید