آذر منصوری، قائممقام حزب اتحاد ملت
پیاده کردن افراد از قطار انقلاب خلاف مسیر تفاهم ملی است
آذر منصوری، قائممقام حزب اتحاد ملت درباره ضرورت وفاق جریانهای سیاسی در شرایط کنونی گفت: اینکه بعد از 40 سال و در این شرایط، نسخه عدهای هنوز پیاده کردن دیگران از قطار انقلاب باشد، دقیقاً قرار گرفتن در مسیر ضدتفاهم ملی است.
اعتمادآنلاین| آذر منصوری، قائممقام حزب اتحاد ملت ایران درباره راهکار برونرفت از وضعیت موجود که برخی تحت عنوان بحران از آن یاد میکنند، بیان کرد: مقدمه برونرفت از این بحران این است که بپذیریم بحران وجود دارد. به نظر میآید هنوز تفاهم مشترکی در سطح ملی شکل نگرفته که ایران امروز، یعنی ایران پس از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی با بحران مواجه است. تا این فهم مشترک شکل نگیرد به نظرم اصل وجود بحران هم ممکن است به محل نزاع جریانهای سیاسی تبدیل شود.
گفتوگو لازمه تفاهم و درک مشترک است
وی با بیان اینکه به نظرم بزرگترین و جدیترین بحران، بحران اعتماد عمومی است، تصریح میکند: بیاعتمادی به مجموعه حاکمیت اعم از انتخابی و انتصابی که باعث شده شکاف مردم-حاکمیت به بیشترین میزان خود طی 40 سال گذشته برسد. برای غلبه بر همه بحرانها در حوزههای دیگر ابتدا باید فکری برای ترمیم این شکاف کرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تأکید میکند: شکاف، آثار خود را در پیوستگی و انسجام اجتماعی که لازمه پویایی و پیشرفت جامعه به سمت آیندهای روشنتر هست را نشان داده است. به همین دلیل، به نظرم در شرایط کنونی برای حفظ ایران و نجات کشور، جریانسازی و گفتوگوی ملی اوجب واجبات است. لازمه پذیرش این امر هم دیدن ایران برای همه ایرانیان است.
وی ادامه میدهد: اینکه بعد از 40 سال و در این شرایط، نسخه عدهای هنوز پیاده کردن دیگران از قطار انقلاب باشد، دقیقاً قرار گرفتن در مسیر ضد تفاهم ملی است و با این مرزبندیها، طبیعتاً از یکسو گفتوگویی شکل نخواهد گرفت و از سوی دیگر، امید به کاهش بحرانها و یا ترمیم شکاف حاکمیت-ملت، سرابی بیش نخواهد بود. گفتوگو لازمه رسیدن به یک تفاهم و درک مشترک از وضعیت موجود است. چنانچه این گفتوگو شکل بگیرد، در قدم بعدی میتوان روی راهحلهای مشترک به تفاهم رسید.
منصوری در پاسخ به اینکه سهم هر یک از جریانهای سیاسی در این وضعیت چه میزان است، میگوید: تعیین میزان سهم هر یک از جریانهای سیاسی، به نظرم بستگی مستقیم به میزان اختیارات واقعی آنها در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت دارد. آنچه روشن است، یک جریان کمترین نقشی در ساختار حقیقی قدرت ندارد و تلاش این گروه برای اثرگذاری در ساختار حقوقی قدرت نیز به بنبست ساختار حقیقی قدرت برمیگردد. این موضوعی است که یک جا باید تکلیف آن روشن شود.
وی میافزاید: مصداق روشن آن وجود دولت موازی در کنار دولت منتخب یا اعمال یکسویه نظارت استصوابی که عملاً نهادهای انتخابی برآمده از انتخابات را تحت تأثیر قرار میدهد. اینها مسائلی است که باید در بررسی میزان سهم هر یک از جریانهای سیاسی در پدید آمدن وضع موجود در نظر گرفته شود. در این صورت میتوان یک قضاوت منصفانه داشت.
هر جریان باید به میزان اختیاری که در قدرت دارد، پاسخگو باشد
این فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: هر جریان سیاسی که قادر باشد پاسخ مناسبی به مطالبات مردم (همه مردم و نه اقلیتی خاص) بدهد، میتواند اعتماد مردم را جلب کند. هر جریان باید به میزان اختیار و سهمی که در قدرت دارد، پاسخگو باشد. مسئله جدی فقدان شفافیت و در ادامه آن فرار از پاسخگویی در برابر مردمی است که قرار بوده ولینعمت کارگزاران نظام باشند، اما متأسفانه امروز برداشت عمومی این نیست .
منصوری در پاسخ به اینکه شعار وحدت ملی تا چه حد راهگشا خواهد بود، بیان میکند: به نظرم تحقق وحدت ملی کلیدواژهای مهم برای برونرفت از شرایط کنونی است، اما همانطور که گفتم لازمه تحقق وحدت ملی، پذیرش تنوع و تکثر جامعه ایران و تن دادن به گفتوگوی ملی است.
وی در همین راستا تأکید میکند: وقتی صحبت از وحدت ملی میکنیم، نمیشود دایره شمول این وحدت را مدام محدودتر کرد. درواقع وحدت ملی در سایه پذیرش تنوع و تکثر جامعه ایران ممکن است .
منبع: ایرناپلاس
دیدگاه تان را بنویسید