محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری:
نظام در ماجرای حصر دنبال انتقامگیری نیست/ سال 96 حصر تا انتهای حل شدن رفت اما زیر پای کروبی پوست خربزه انداختند
محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: سال گذشته، یعنی سال 96 تقریبا مسئله حلشدن مشکل حصر داشت جلو میرفت، به آن لب آخرش که رسید، یک دفعه آقای کروبی نامه سراسر اتهامی منتشر کرد. آیا این پوست خربزه را در آینده نمیتوانند زیر پای او بیاندازند؟
اعتمادآنلاین| حوادث بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری همچنان در یاد سیاسیون و عموم مردم زنده است و نهم دی ماه هر سال شخصیت ها و افراد مختلف اعم از اصولگرا و اصلاح طلب به بیان خاطرات خود از آن ایام می پردازند. مرحوم عسگراولادی از جمله ریش سفیدان اصولگرایی بود که خیلی تلاش کرد، نظام را از آسیب های فتنه 88 مصون نگه دارد اما به گفته خودش نتوانست به همه اهدافش جامعه عمل بپوشاند.
محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره ادامه راه و تکمیل تلاش های مرحوم عسگراولادی بیان کرد: آقای عسگراولادی یک گوهر تکی بود و واقعا نظیر نداشت. از روی ناعلاجی بود که به من گفتند رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری شوم. اما معنا و مفهوم این مسئله آن نیست که همه مواضع مرحوم آقای عسگراولادی را طابق النعل به نعل قبول داشته باشم.
مرحوم عسگراولادی در سال آخر عمرش تلاشی را دنبال می کرد و بر همین اساس تعبیر «مفتون» را درباره آقایان کروبی و موسوی به کار برد. مرحوم عسگراولادی می خواست قضایای سال 88 حل شود چون اعتقاد داشت ضربه ای که ادامه یافتن این موضوع به جامعه و نظام وارد می کند، از اصل آن جریانات بیشتر است. ایشان دو ماه قبل از رفتن به بیمارستان گفت «سی درصد کارهایم را انجام دادم و حرف هایم را زدم، 70درصدش باقی مانده است» که دیگر عمرشان به دنیا نبود. امروز برخی از سیاسیون همچنان معتقدند یکی از ارکان پشت صحنه عرصه سیاسی کشور محمدرضا باهنر است، کسی که الان جانشین آقای مرحوم عسگراولادی است، آقای باهنر قرار نیست 70 درصد بقیه تلاش آقای عسگراولادی را برای حل شدن قضایای سال 88 انجام دهد؟
روز اول هم اعلام کردم، الان هم می گویم. وقتی به من گفتند رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری شوم، اعلام کردم من هیچ گاه خود را جانشین آقای عسگراولادی نمی دانم و تلقی نمی کنم. آقای عسگراولادی یک گوهر تکی بود و واقعا نظیر نداشت. از روی ناعلاجی بود که به من گفتند رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری شوم. اما معنا و مفهوم این مسئله آن نیست که همه مواضع مرحوم آقای عسگراولادی را طابق النعل به نعل قبول داشته باشم. حتما مرحوم عسگراولادی مرشد و مراد من بود اما اینکه بگویم من مقلد سیاسی ایشان هستم، اغراق گویی است.
زنده بودن بحث فتنه 88 فقط برای عدم تکرار است. من در جایی بیان کردم «به مهندس موسوی گفتم»، بعد بعضی از خبرنگاران این طور برداشت کردند که من با مهندس موسوی ملاقات کردم. برای رفع این مسئله گفتم «ملاقات نداشتم بلکه پیغام رسانه ای به او دادم». الان هم پیغام رسانه ای می دهم نظام اصلا دنبال انتقام گیری و انتقام کشی نیست اما اینهایی که دنبال هستند داستان حصر عوض شود، آیا این تضمین را می دهند که اگر حصری نباشد دوباره آن تکرار نمی شود.
سال گذشته، یعنی سال 96 تقریبا مسئله حل شدن مشکل حصر داشت جلو می رفت، به آن لب آخرش که رسید، یک دفعه آقای کروبی نامه سراسر اتهام را منتشر کرد. حالا این نامه را خودش می نوشت یا بچه هایش می نوشتند، ما فکر می کنیم آیا این پوست خربزه را در آینده نمی توانند {همچنان} زیر پای او بیاندازند؟
برخی معتقدند شاید عناصر پوست خربزه انداز اتفاقا از این طرف هستند چون برخی آقایان طی این مدت با آقای کروبی ملاقات داشتند. نظر شما چیست؟
همه چیز می تواند باشد. یک پزشک هم که مریضی را جراحی می کند و آن مریض می میرد، برخی می گویند «نکند همین پزشک او را کشته باشد». این حرف ها بدون استدلال است. اصلا معتقدم شأن نظام بالاتر از این است که بخواهد از کسی انتقام بگیرد اما بحث این است، آیا اگر این مسئله به سمت حل شدن رفت، تضمینی وجود دارد که در آینده تکرار نشود؟ بعضی می گویند «طرف باید اعلام کند تخلفی نبوده است»، من اصلا کاری به این حرف ها ندارم، اقل اقل اقل تضمین این است که خیلی خوب وقتی اینها آزاد شدند دوباره یک علم و کتل برعلیه نظام بالا نبرند.
من همان هفته بعد از انتخابات 88 با یک عده از دوستان پیش مهندس موسوی رفتیم، بحث های زیادی شد. به مهندس موسوی گفتم «20 سال از سیاست کنار بودی -چون ما در حزب جمهوری اسلامی با هم عضو شورای مرکزی بودیم- الان 5-6 ماه آمدی و 13 میلیون رأی خوب گیرت آمده، با این 13 میلیون به عنوان آلترناتیو دولت و مجلس کار کن، قول می دهم دوره آینده حتما رئیس جمهور می شوی اما اگر می خواهی آلترناتیو نظام شوی، این خبرها نیست، هیچ نظامی در دنیا آلترناتیو خودش را بر نمی تابد». احزاب می توانند اپوزسیون یکدیگر یا اپوزسیون دولت و مجلس باشند اما نمی توانند اپوزسیون نظام شوند.
همین الان اگر کسی در آمریکا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود و بگوید «طرفدار مکتب کمونیستم»، آیا فرش قرمز جلوی او پهن می کنند؟ خیر چنان لوله اش می کنند که تا هفت نسل بعدش نتواند سر بلند کند. نظام که شوخی ندارد. به آقای موسوی گفتم «بیا وایستا و کار کن، من در حزب شما نمی آیم اما اگر حزبی تشکیل بدهی و روزنامه بزنی، من مدافع حزب و روزنامه ات خواهم بود مشروط به آنکه اپوزوسیون دولت باشی، نه اپوزوسیون نظام». منتها از آن جلسه بیرون آمدیم، آقای موسوی بیانیه شماره چهارش را هم صادر کرد. افراد دیگری هم به او گفتند «فرض کن انتخابات باطل شد و دوباره انتخابات برگزار کردیم، دوباره رأی نیاوردی، چه کار می کنی؟»، گفت «خب دوباره شلوغ می کنم.»
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید