سیدعبدالواحد موسویلاری، نایب ریس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
اصلاحطلبان در روشها و رفتارها تجدید نظر کنند
سیدعبدالواحد موسویلاری، نایب ریس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: جریانات سیاسی درون انقلاب توان نشستن زیر یک سقف و با هم صحبت کردن ندارند؛ چه برسد به جریاناتی که فاصله بیشتری دارند. من این را نقطه مثبتی تلقی نمیکنم.
اعتمادآنلاین| سیدعبدالواحد موسوی لاری نایب ریس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، وزیر کشور دولت اصلاحات در گفتوگویی درباره وضعیت کشور و جریانات سیاسی کشور از جمله اصلاحطلبان صحبتهایی کرده که بخشی از قسمتهای آن را در زیر میخوانید:
*امروز جریانات سیاسی درون انقلاب توان نشستن زیر یک سقف و با هم صحبت کردن ندارند؛ چه برسد به جریاناتی که فاصله بیشتری دارند. من این را نقطه مثبتی تلقی نمی کنم.
*به نظر من ریشه این مسائل تنگ نظری ها و خودمحوری های بعضی از افراد جای خوش کرده در بعضی از نهادها است. اما ماهیت نظام و قانون اساسی ظرفیت بالایی دارد. یعنی حتی اگر ما نقدی به قانون اساسی داشته باشیم، اگر همین امروز اصول مربوط به حقوق ملت در قانون اساسی را مو به مو اجرا کنیم بخش قابل توجهی از این مشکلات برطرف می شود. یعنی قانون اساسی ما ظرفیت و جامعیت بالایی دارد. ممکن است کسی متناسب با امروز می گوید این اصل اگر تغییر کند بهتر می شود. ولی من معتقدم همین امروز از ظرفیت قانون اساسی برای ایجاد انسجام، وحدت، همدلی و حرکت رو به رشد جامعه می شود استفاده کرد.
*تعطیل شدن برخی از اصول قانون اساسی، یا نادیده گرفتن محتوای آن و تمسک به پاره ای از روش ها ما را دچار مشکل کرده است. برای نمونه، قانون اساسی برای برگزاری انتخابات ها روشی را تعیین کرده و متولیانی برای آن در نظر گرفته است؛ دولت را متولی امور اجرایی انتخابات و شورای نگهبان را ناظر بر کارکرد دولت در جریان انتخابات قرار داده تا دولت که مجری انتخابات هست از قوانین تخطی نکند و یا از فرصتی که به دستش می آید به نفع تثبیت خودش استفاده نکند. با تفسیرهایی که از قانون اساسی شده، امروز متولی انتخابات عملا شورای نگهبان است؛ یعنی هم ناظر و هم مجری است.
*صداوسیمایی که حضرت امام می فرمود دانشگاه است و همه می توانند از آن یاد بگیرند، چیزی که در حوزه سیاسی ارائه می کند واقعا همان چیزی است که در قانون اساسی آمده است؟! یعنی همه جریانات فکری جامعه در صدا و سیما حضور دارند؟!
*ملتی که افتخارمان این است «طرحی نو در انداخته ایم» و در دنیایی که به سمت جدایی از دین می رفته ما به نام دین انقلاب کردیم، قاعدتا وقتی به نام دین انقلاب کرده ایم مشی ما باید منطبق بر شعائر دینی باشد؛ اخلاق را در رفتارمان رعایت کنیم. انگ زدن ها، برچسب زدن ها، تهمت زدن ها و امثال اینها با جهتگیری اصلی انقلاب همخوانی ندارد.
*مهم این است که امروز وقتی مقایسه می کنیم، یک سری بداخلاقی ها در جامعه ما هست که آن روز نبوده؛ اگر هم بوده به این شکل فراگیر نبوده و استثناءهایی بوده است. الآن تقریبا به شکل سازمان یافته و قاعده مند بداخلاقی دارد صورت می گیرد. به همین دلیل من فکر می کنم که ما در این بخش باید در روش ها تجدید نظر کنیم. در نگاه به جریانات سیاسی تجدیدنظر کنیم. جریانات سیاسی، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، باید بتوانند دیدگاه های خود را ارائه کنند. یعنی همان طور که اصولگراها می توانند در مراکز مختلف باشند، اصلاح طلبان هم می توانند باشند.
*همان طور که عناوین تغییر می کند باید مشی ها هم متناسب با روز تغییر کند. اگر ما در گذشته تندروی هایی داشته ایم، دلیل ندارد که الآن از همان روش تند گذشته دفاع کنیم. ما هم انسان هستیم و ممکن است یک روزی در رفتارها، گفتارها، سیاست ها و برنامه ها اشتباه کرده باشیم. الآن باید متناسب با واقعیت هایی که می بینیم بتوانیم خودمان را روزآمد کنیم.
*این حرف که اگر امروز می گوییم این روش غلط است، کسی بگوید آن روز هم غلط بود، منطق درستی نیست. ما به عنوان یک فرد عاقل خردورز جایی باید جلوی ضرر را بگیریم. شما الآن روی ماهیت این کار نظر دهید که آیا غلط است و یا درست است. اگر کار غلطی است جلوی آن را بگیرید؛ تا شما گرفتار نشوید. فرض کنید آن روز نسل ما بد عمل کردیم، شما بد عمل نکنید.
*کارکرد اصلاح طلبانی که آن روز در قدرت بودند را با اصولگرایانی که بعد از آنها آمدند مقایسه کنید. در برنامه ریزی ها، تأمین مصالح ملی، ایجاد وفاق ملی، حذف ها، آزادی مطبوعات، آزادی رسانه، بسترسازی برای گفت و گوی جریانات مختلف فعال در جامعه و در حوزه های اقتصاد و فرهنگ مقایسه کنید. شما هشت ساله آقای احمدی نژاد به عنوان نماد حضور همه جانبه اصولگرایان، (وقتی می گویم همه جانبه یعنی هیچ نهاد قدرتی در جمهوری اسلامی نبوده که با دولت همراه نباشد. قوه قضائیه، قوه مقننه، نیروهای مسلح، نماز جمعه، حوزه های علمیه و همه پشت سر این دولت بودند.) مقایسه کنید که کارنامه او چقدر قابل دفاع است؟ و دوره قبل از او را هم هم مقایسه کنید.
*من واژه کاندیداهای دست دوم را خیلی مناسب نمی دانم. بالأخره ما کاندیداهایی که چه در مجلس و چه شورا و چه در ریاست جمهوری به آنها رأی دادیم را در آن مقطع به آنها رسیدیم. طبیعی است که اینها کاندیداهای اول ما نبودند و ما کاندیداهای دیگری هم داشتیم. نقطه ای که باید مورد توجه قرار بگیرد، این واقعیت هایی که شما اشاره کردید کاملا درست است. دولت ما نتوانست به وعده هایش عمل کند.
*در حوزه اقتصاد و بها دادن به نیروهای فعال و تحصیل کرده و همچنین حوزه مناسبات داخلی و سیاست داخلی دولت ما می توانست خیلی بهتر از این عمل کند. در مجلس هم منتخبین ما با لیست امید رفتند. بخش قابل توجهی از اینها وقتی وارد مجلس شدند یا از امید فاصله گرفتند و یا متأسفانه دوگانه عمل کردند. این گلایه به جا است. شوراهای کلانشهرها با یک ژرف نگری ملی در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت. شورای شهر تهران یکدست اصلاح طلب شده است.
*در مورد دولت هم همین طور است. من خودم شخصا باورم این است که در پاره ای از موارد آقای روحانی می توانست بهتر از این عمل کند. در حوزه سیاست داخلی آقای روحانی حساسیت زیادی ندارد. تلقی آقای روحانی از مناسبات داخلی احزاب، گروه ها، نخبگان و چهره ها شاید یک تلقی منطبق بر واقع نباشد. آقای روحانی درها را بسته و چندان کسی با او ارتباط ندارد. این روش اشتباه است. وزیران آقای روحانی در مناسبات ملی و جاهایی که به حقوق مردم بر می گردد باید بهتر از این حساسیت نشان دهند. سکوت بعضی از وزیران در قبال پاره ای از مسائل جای سؤال است. به نظر من نمی شود این انتقادها را مطلق کرد و نمی شود هیچ کدام را حذف کرد و نادیده گرفت.
*دولتی که متعادل هست و با اصلاح طلبان همراهی دارد باید زبان و ادبیات تعامل با کارگران را پیدا کند. همین الآن اگر ما زبان کارگر را نفهمیم و با او با زبان خودش صحبت نکنیم قطعا جامعه با مشکل روبرو می شود.
*در این نشست قرار بود کارگروهی برای ادامه همکاری دولت و جریان اصلاحات تشکیل شود که با هم تبادل نظر کنند؛ من هیچ اقدامی از آن طرف ندیدم. احساسم این نیست که آن نشست فرمالیته بود؛ ولی الآن این احساس را ندارم که نتیجه ملموسی هم داشت.
منبع: جماران
دیدگاه تان را بنویسید