کد خبر: 259092
|
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ ۲۰:۴۳:۰۰
| |

چشم انداز آینده شورای همکاری خلیج فارس

بیش از یکسال است که از شروع بحران بین قطر و عربستان، امارات، بحرین و مصر می گذرد و به نظر نمی رسد که این بحران در آینده ای نزدیک پایان یابد و یا تغییرات مثبتی درآن رخ دهد.

چشم انداز آینده شورای همکاری خلیج فارس
کد خبر: 259092
|
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ ۲۰:۴۳:۰۰

اعتمادآنلاین| سی و نهمین اجلاس سالانه رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در سایه بحران قطر، جنگ ناتمام یمن و رسوایی قتل جمال خاشقجی، در تاریخ 18 آذر 97 ، بدون حضور امیر قطر در ریاض، پایتخت عربستان سعودی برگزار شد.

باوجود دعوت رسمی عربستان سعودی از امیر شیخ تمام بن احمد آل ثانی، پادشاه قطر در این نشست حضور نداشت. بیش از یکسال است که از شروع بحران بین قطر و عربستان، امارات، بحرین و مصر می گذرد و به نظر نمی رسد که این بحران در آینده ای نزدیک پایان یابد و یا تغییرات مثبتی درآن رخ دهد. عربستان، بحرین، امارات، مصر و تعدادی دیگر از کشورهای عربی از ژوئن سال 2017 پادشاهی قطر را به اتهام حمایت از تروریسم و داشتن روابط گسترده با ایران تحریم کرده و عملا در محاصره اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی قرار دادند.

در عین حال با وجود تلاش‌های کویت و ایالات متحده برای میانجیگری میان دوحه و ریاض، این بحران دیپلماتیک هنوز حل نشده است. با وجود اختلافات و تنش های پیشین که در مناسبات کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بروز کرده بود می توان گفت بحران کنونی در تاریخ شورای همکاری خلیج فارس بی سابقه است. چهار کشور عربی اعلام کردند به منظور تغییر سیاست های قطر فشارهای خود را بر دوحه افزایش خواهند داد.

این در حالی است که واکنش های قطر را بی اثر در نظر می گیرند. اما به هر روی بحران قطر پیامدهایی را به همراه داشته که برخی از آنها اساس و بنیان شورای همکاری خلیج فارس را مورد هدف قرار داده اند. مسئله اساسی قابل طرح ، با وجود تمامی بحران ها ، بحث چگونگی ادامه و حیات شورای همکاری خلیج فارس است. این مسئله ، علامت سوال بزرگی شده است. دو سناریو را می توان برای آینده برای این شورا در نظر گرفت. سناریوی اول، متلاشی شدن شورای همکاری خلیج فارس است.

واضح است که کشورهای عضو به صورت علنی با یکدیگر روابط دوستانه و همگرایانه ندارند. اما سناریوی دوم که محتمل‌تر به نظر می رسد این است که به نحوی شورای همکاری، تداوم داشته باشد و حیات سیاسی،اقتصادی خود را حفظ کند. اینگونه که به نظر می رسد شورای همکاری ادامه خواهد داشت چون هیچ یک از کشورهای عضو آن حاضر به پذیرش نابودی این سازمان به دست خود نیستند.

هرچند خودشان به این مسئله واقف هستند که شورای همکاری از نظر یک اتحادیه تجاری، دیپلماتیک، امنیتی و شورایی برای هماهنگ کردن مسائل اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک کاملا بی اثر است. اما در این میان مهمترین مسئله‌ای که ضربه مهلکی به آن وارد شد ، اساس شورای همکاری خلیج فارس است؛این همکاری بر اساس اعتماد میان طرفین بوده است. اما به نظر می رسد که زیربنای اعتماد میان این کشورها از بین رفته است و این بی اعتمادی تا نسل های آینده نیز ادامه خواهد داشت چرا که با توجه به سن کم امیر قطر و ولیعهد عربستان و تداوم حضور فعال این اشخاص در صحنه سیاست تا آینده احتمالی، این بی اعتمادی نسل به نسل ادامه پیدا کند.

از دیگر دلایل اهمیت شورای همکاری خلیج فارس و تلاش رهبران جهت حفظ آن باید به بعد اقتصادی و پیامدهای آن توجه کرد که در در این حوزه نقش فعال شورای همکاری خلیج فارس بر واحدهای این حوزه همکاری بسیار حائز اهمیت است. چرا که با توجه به زمینه اقتصادی این کشورها و تکیه بر نفت و گاز باعث شد که اتحادی مابین این کشورها ایجاد گردد که خود باعث تقویت هرچه بیشتر اقتصاد تعاملی این کشورها شود و نقش کلیدی در شناخت منابع نفتی این کشورها در سطح جهان داشته باشد.

اما اکنون با پیش آمدن بحران قطر ، سبب شد تا مذاکرات مربوط به ایجاد مناطق آزاد تجاری با مشارکت طرف های اروپایی، چین و انگلیس تعطیل شود. این بحران، بر بازارهای اقتصادی و تاسیس واحد پولی مشترک بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تاثیر منفی گذاشته است. و این احتمال می رود که بیشترین ضررها متوجه این کشورها شود، ازجمله می توان به کاهش سرمایه گذاری در منطقه، سقوط بهای نفت، بی ثباتی بازار تجارت، کاسته شدن آهنگ رشد و توسعه در منطقه اشاره کرد.

سیاست‌های بن سلمان در مورد فشار و تحریم قطر نیز با شکست مواجه شده و قطر نه تنها منزوی نشد، بلکه از طریق گسترش روابط با ایران و ترکیه از محاصره خارج شد. حتی دونالد ترامپ نیز مجبور شد که جانب قطر را بگیرد. این مسئله شکست سیاسی بزرگی برای بن سلمان در عرصه جهانی بود و حتی یکی از دلایل برکناری عادل الجبیر،وزیر خارجه عربستان را نیز همین مسئله بود. و در مورد چرایی تغییرات گسترده در کابینه عربستان باید این نکته را در نظر داشت که شکست سیاست‌های منطقه‌ای بن سلمان در این تغییرات نقش مهمی داشته است. در این مورد سه سناریو مطرح است.

سناریوی اول، اقدامی فریبنده با هدف انحراف افکار عمومی بود، برخی از کارشناسان معتقدند که تغییرات اخیر در کابینه سعودی ظاهری بوده و تنها با هدف فریب افکار عمومی صورت گرفته است. چرا که پس از قتل جمال خاشقجی، بن سلمان به عنوان یک جنایتکار معرفی شده و به همین علت بن سلمان سعی دارد تا با تغییراتی در کابینه خود، از جمله برکناری وزیر امور خارجه وجهه ریاض را ترمیم کند.

سناریوی دوم، تلاش برای تثبیت قدرت بود، به نقل از روزنامه نیویورک تایمز در این ارتباط، علی‌رغم افرایش انتقاد‌های بین‌المللی از ولیعهد عربستان، پادشاه این کشور با ایجاد تغییرات در کابینه، اهرم‌های قدرت را در دستان بن سلمان تثبیت کرد، چرا که بسیاری از افرادی که ارتقا مقام یافتند از دوستان نزدیک وی بودند .

وال استریت ژورنال هم این تغییرات را در راستای حمایت پادشاه از بن سلمان تعبیر کرد. سناریوی سوم، تغییر سیاست های منطقه‌ای در پی شکست سیاست‌های منطقه ای بن سلمان در یمن، سوریه، قطر و به ویژه در مورد مقابله با ایران بود که باعث شد تا عربستان در حال نوعی گذار از سیاست تهاجمی به تدافعی باشد.به عبارتی عربستان به دنبال اتخاذ سیاست هایی مبتنی بر آرام کردن بحران‌ها است که در همین راستان می توان به احتمال بهبود روابط با عراق و زمینه سازی برای خروج از بحران یمن و نزدیکی به سوریه را داد؛ که این سیاست ها بی تاثیر از تغییر کابینه عربستان نیست چرا که کابینه جدید عربستان رو به محافظه کاری رفته نمونه آن انتخاب ابراهیم العساف به عنوان وزیر خارجه که شخصی با تجربه است و سیاست وی سنتی و محافظه کارانه است.

بنابراین به نظر می‌رسد با توجه به اوضاع فعلی منطقه به دو دلیل می توان گفت این شورا به بقا خود ادامه خواهد داد: ابتدا نیاز آمریکا به شورای همکاری خلیج فارس به عنوان متحد استراتژیک خود از یک سو و همچنین به عنوان اهرم فشار بر ایران و تنظیم روابط خود با ترکیه، دوما نیاز خود اعضای شورا به ویژه عربستان و متحدانش در شرایطی که اکنون تداوم مواضع تخاصمی آن‌ها امکان پذیر نیست، ناچار به پذیرش سوریه در شورا و تعدیل روابطش با قطر است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها