فائزه هاشمی:
خاطرات زندانم را زمانی منتشر میکنم که سانسور نشود/ زندان هم برایم سخت نبود/ وقتی نقد میکنید، بالاخره اشخاصی دردشان میآید/ مادرم میگوید در زمینه حقوق زنها کاری نکردهاید که میگویند مثل مرد هستید
فائزه هاشمی، درباره تلاشهای او برای حمایت از زنان گفت: مادرم وقتی این حرفها را میشنود میگوید معلوم است شما در زمینه حقوق زنها هیچ کاری نکردهاید! این همه خودتان را کشتید، وقتی میخواهند از شما تعریف کنند میگویند مثل یک مرد هستید! البته حرف درستی میزند.
اعتمادآنلاین| به بهانه اکران مستند «مثل یک زن» با فائزه هاشمی گفتوگویی صورت گرفت و بهاره رهنما، بازیگر سینما و تئاتر این گفتوگو را بهواسطه ارتباط فامیلی دوری که با هم داشتند، انجام داد.
بخشهایی از این گفتوگو را در زیر بخوانید:
*تمام خاطرات زندانم را مرتب نوشتم/ زندان هم برایم سخت نبود. دورهای عالی بود. تجربهای که آنجا کسب کردم برایم لذتبخش و لازم بود/ ترجیح میدهم خاطراتم را زمانی چاپ کنم که بدون سانسور و کامل منتشر شود. ضمن اینکه دوست هم ندارم که خارج از ایران چاپ شود. ترجیح میدهم در کشور خودم این اتفاق بیفتد
* من با بابا هم که صحبت میکردم، سعی میکردم بیشتر انتقاد کنم. دوست دارم دیگران هم از من بیشتر انتقاد کنند.
*ببینید وقتی شما نقد میکنید، بالاخره اشخاصی دردشان میآید. همه آن حرکت و فحاشیهای آقای تاجیک را محکوم کردند و دادستان از ایشان شکایت کرد. همان آقای تاجیکی که همه محکوم کردند، یک روز میرود زندان و بعد عفو میخورد و هیچکدام از احکامی هم که برایش صادر شد اجرا نمیشود و قبل از آن، قوه قضائیه را هم تهدید میکند!
*اصلا هرکسی میآمد پیش من و میگفت شوهرم اذیتم میکند، میگفتم خب تقصیر خودت است، مثلا میگفت من را کتک میزند... میگفتم خب تو هم باید او را بزنی.
*الان پنج تا حق هست؛ حق طلاق، حق مسکن، حق حضانت بچه. حق کار و حق خروج از ایران. البته به من هم یکی را دادند؛ یعنی هرچه چانه زدم، بقیه حقها را به من نداد.
*به موسیقی علاقه دارم و بیشتر هم کلاسیک گوش میدهم. سنتی را بیشتر ترجیح میدهم.
*هاشمیزدایی از دانشگاه آزاد، همزمان با من فاطمه را هم اخراج کردند. مدیران زمان بابا را نیز برکنار کردند و با تفکرات بابا در دانشگاه نیز مقابله میشود. اخباری که از واحدها داریم نشانگر غلبه این مسیر است. تصادف اتوبوس و آن حادثه وحشتناک نیز نشاندهنده این است که همهچیز به امان خدا رها شده و یکسری از مدیران بدون صلاحیت لازم جایگزین شدهاند.
* یکسری ویژگیهای شخصی هم هست که با ورزش تقویت میشود یا ممکن است ایجاد بشود. فکر کنم این دیالوگ در فیلم هم هست که مادرم میگوید فائزه از بچگی هرکاری دلش میخواست میکرد؛ یعنی در واقع من از بچگی همین بودم، به چیزی اعتقاد داشتم و باید کاری را میکردم.
* میگویند من مثل یک مرد سیاستمدار هستم یا فائزه تنها مرد خانواده هاشمی است! البته که اینها اغراق است! مادرم وقتی این حرفها را میشنود میگوید معلوم است شما در زمینه حقوق زنها هیچ کاری نکردهاید! این همه خودتان را کشتید، وقتی میخواهند از شما تعریف کنند میگویند مثل یک مرد هستید! البته حرف درستی میزند.
*بعد از فوت بابا ارث را مساوی تقسیم کردند. پسرها تصمیم گرفتند که این کار را بکنند. حقوق آنها بود. پرسیدم «چه شد که شما ارث را مساوی تقسیم کردید؟ بابا گفته بود؟» گفتند که نه. گفتم پس خیلی کار بزرگی کردید. خیلی هم ممنونم، بعد یاسر به شوخی گفت شما در واقع بزرگواری کردید. چون همه میگویند که مردهای خانواده هاشمی، شما و فاطمه هستند، نه ما! بنابراین شما ارثتان را به ما بخشیدید نه ما به شما. البته شوخی بود، ولی این کار یک پایه تربیتی دارد.
*بعضیها میگویند که از آخوندها و روحانیت چنین انتظاری نداریم. من میگویم برعکس است. شما آخوندها را نمیشناسید که چنین حرفی میزنید. به نظر من آخوند به دلیل مطالعه زیادی که در دین دارد، دین واقعی را میشناسد و توجهش نسبت به حقوق زنان بهترین است. اگر میبینید که یک روحانی اینگونه نیست، او آخوند واقعی نیست وگرنه آخوند واقعی باید همین باشد.
*امتیاز با حقوق فرق میکند؛ امتیاز چیزی است که به شما زیادی میدهند؛ یعنی مال شما و حق شما نیست، ولی به دلیلی به شما داده میشود. زنهای ما از حقوق خود محروماند؛ یعنی من اعتقاد ندارم زنها دنبال امتیازند. آنها چیز زیادی نمیخواهند. ما فقط حقوق اولیه و بدیهیترین حقوق خود را میخواهیم و باید برایش تلاش کنیم.
*نمیتوان نام هاشمی را در حمایتهایی که از فعالیتهای من، بهخصوص در حوزه ورزش میشد، انکار کرد. اینها همه مؤثر بود که حرفهایم را بشنوند. معتقدم همین زنبودنم سبب شده بود در موقعیتهایی که قرار میگرفتم، حرفم بهتر شنیده شود. من هیچوقت از زنبودنم ناراحت نبودم و نیستم. به این فکر نکردم که مثلا اگر مرد بودم، موفقتر بودم.
*در مجلس ششم لیست مشارکت رأی آورد. بر اساس توافقات بین حزب کارگزاران و آنها و بدون نظرم قرار شد نام من در لیست آنها هم باشد. من نپذیرفتم چون میدیدم که مسائل سیاسی جایگزین اخلاق و عدالت و انسانیت و همه اینها شده است. خلاصه اینکه لیست مشارکت رأی آورد و من رأی نیاوردم. خیلیها گفتند اگر در لیست مشارکت بودی رأی میآوردی، گفتم خب به چه قیمتی؟ دوران خوبی نبود. خاطرات بدی از عملکرد اینها برایم باقی مانده است. بهویژه در ارتباط با بابا.
*موبایل 10 درصد منفعت دارد. همان موقع که نماینده بودم، موبایل داشتم. واقعا گاهی اوقات دستدرد میگرفتم. آنموقع از این هندزفریها هم نبود. بعد قبض موبایل زیادی هم برایتان میآید و هیچ فایدهای هم ندارد. بعد با موبایل باید در این فضای مجازی هم باشیم. اعتقاد دارم که اگر من در فضای مجازی بودم تا الان اعدام شده بودم. چون بالاخره در محیط قرار میگیرید. احساساتی میشوید و حرفی میزنید که بعدا نمیتوانید جمعش بکنید.
*شایعات وقتی پخش میشود، مردم که خبر ندارند، باور میکنند. معتقدم بخشی از شایعاتی که درباره ما و دیگران بهوجود آمد، اینگونه بود. شاید دلیل شایعه طلاق این باشد که من و همسرم در کار مستقل هستیم و اصراری نداریم که همهجا باهم باشیم. تکوتوک با هم هستیم. خودمان را خیلی به هم تحمیل نمیکنیم، شاید این شایعه طلاق از این نظر شکل گرفت.
* مردها به خودی خود در خانه زورگو نیستند. زنها از ابتدا زندگی را وامیدهند، در مقابل هر چیزی کوتاه میآیند. همه چیز را برای همسرشان میخواهند. البته زنها با عشق و علاقه این کار را میکنند. گاهی مردها ظرفیت این همه محبت را ندارند و کمکم دچار توهم میشوند و بر خانم سلطه پیدا میکنند و رفتارهای بد شروع میشود.
*من سیاستم، سیاست درهای باز است. اعتقاد به شفافیت دارم و معمولا چیزی مخفی ندارم.
*در مورد روزنامه زن، بعضیها میگویند که اگر پیام فرح دیبا را نمیگذاشتی بسته نمیشد. یا ارزش این کار را داشت؟ و اما پاسخ من این بود که اولا روزنامه باید خبری باشد و باید همه اخبار را پوشش دهد. ضمن اینکه اگر آن پیام هم نبود، باز بسته میشد. چرا؟ چون شنیده بودم که گفتهاند اگر ما روزنامه فائزه را ببندیم، دیگران حساب کار خودشان را میکنند. نه اینکه من کسی باشم، بلکه به دلیل جایگاه بابا. به نظرم اگر چاپ این پیام هم نبود، به بهانه دیگری توقیف میشد. همان موقع هفتهنامه یالثارات یک ستون از این پیام را کار کرده بود و یک هفتهنامه دیگر هم که مال خانم بیات بود، دو صفحه کامل مصاحبه و حرفهای ایشان را چاپ کرده بود، آنها بسته نشدند. در حالی که یک خط خبر در روزنامه زن منجر به توقیف آن شد.
*{نظرتان درباره دهنمکی چیست؟} خب من هیچوقت نتوانستم ایشان را بهعنوان یک کارگردان بفهمم. فیلم «اخراجیها»ی او را دیدم. به نظرم بیشتر کپی بود. یعنی چیزی که دیدم، کپی بدی از «مارمولک» و «لیلی با من است»، بود. درواقع هر چه فیلم خوب دیده بودم، به صورت غیرحرفهای در فیلم اخراجیها کپی شده بود. واقعا تعجب کردم آن همه فروش برای چه بود؟
*من یک فیلم بیشتر از ایشان{دهنمکی} ندیدم و اصلا به دلم ننشست. تعجب کردم از بازیگرهای برجسته که چرا با ایشان کار کردند. بههیچوجه نمیتوانم ارتباط فکری و ذهنی با او برقرار کنم. فکر کردم شاید اصلاح شده و از کارهای انحصارگرایانهاش دست برداشته است، ولی دیدم نه. قضاوت نادرستی بود. ایشان جزو انصار حزبالله بودند و مرتب ما را مورد لطف قرار میدادند.
*علیرغم اینکه خودم چادر سر میکنم و به حجاب اعتقاد دارم، چادر را یک نوع حجاب میدانم و نه حجاب برتر. با توجه به جایی که هستم و کاری که انجام میدهم، بعضی جاها چادر سر نمیکنم و با مانتو و روسری هستم. مثلا سوارکاری، تدریس، در کلاس یا کوهنوردی. جایی که فکر میکنم چادر مانع است، برمیدارم
*اگر دخترهای ما حقوقشان را طلب کنند، میتوانند به نتیجه برسند. دیر و زود دارد ولی سوختوسوز ندارد. البته باید برایش هزینه بدهیم. خب حالا حسن این حرکت این است که وقتی جمعیت بیشتری مطالبهگری کنند، هزینهها سرشکن میشود ولی اگر جمع خاصی بخواهد مطالبهگری را نمایندگی کند، هزینهها برای افراد خاصی بالا میرود و سخت میشود و آن جریان به شکست میانجامد؛ درواقع هرچقدر بیشتر دخترهای ما بیایند در جامعه و دنبال حقوقشان باشند، با هزینه کمتر بهترین نتیجه را میگیرند، بهخصوص این فضای مجازی که ابزار خوبی شده برای اینکه هر شهروند درواقع یک رسانه باشد و این مطالبات و حرفها را انعکاس میدهد و خب بیشتر به گوش مردم میرسد و برخوردها با آن کمتر میشود.
*ترجیح میدادم عادی و راحت باشم؛ تا حالا سخت هم نبوده است؛ مثلا در جایی وقتی یکی من را میشناسد، نهتنها حس بدی ندارم، بلکه برعکس خوشایند هم هست. صادقانه بگویم چیز ناراحتکنندهای نبوده است؛ مردم، یا دوستانه حرف زدهاند یا منتقدانه؛ ولی یادم نمیآید از طرف مردم اهانتی مثل مدل همین سعید تاجیک و لباسشخصیها صورت گرفته باشد. در مجموع همیشه سیاست درهای باز را دنبال کردهام و از در معرض دید عموم قرارگرفتن، نگرانی نداشته و ندارم و از این قضیه تاکنون نهتنها ضرر نکردهام، بلکه فوایدش بیشتر بوده است. به شفافیت اعتقاد دارم.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید