محمد توسلی و احمد منتظری:
استدلال علی مطهری درباره دو نامه منتسب به امام خمینی (ره) درست است
توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران در واکنش به اظهارات اخیر علی مطهری مبنی بر اینکه نامههای امام خمینی در خصوص نهضت آزادی و آیت الله منتظری دست خط ایشان نبوده و بهلحاظ محتوایی نمیتواند منسوب به ایشان باشد.
اعتمادآنلاین| به گزارش انصافنیوز، یکی از بحثهایی که همیشه چه از سوی بیت مرحوم آیتالله منتظری و چه از سوی اعضای حزب نهضت آزادی ایران مطرح شده است تشکیک در دو نامهی منسوب به امام خمینی یکی به آیتالله منتظری و دیگری به وزیر کشور وقت آقای محتشمی پور دربارهی نهضت آزادی ایران است. نامههایی که تاثیر بسیاری هم در حضور سیاسی و اجتماعی آیت الله منتظری گذاشت و هم در کمرنگ شدن نقش نهضت آزادی در عرصهی سیاسی ایران.
حال با گذشت سالها، دوباره علی مطهری، نایب رییس دوم مجلس و فرزند آیت الله مطهری در صحت این نامهها تشکیک کرده است و در گفتوگویی اظهار کرده که در اینکه این نامهها دستخط امام خمینی باشد تردید وجود دارد و گمانهزنی کرده است که شاید در آن دوران عدهای به دنبال حذف برخی گروهها بودهاند.
محمد توسلی: آیا آن نامه ارزشی برای آقای خمینی محسوب میشود؟!
مهندس توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران در واکنش به اظهارات اخیر علی مطهری مبنی بر اینکه نامههای امام خمینی در خصوص نهضت آزادی و آیت الله منتظری دست خط ایشان نبوده و بهلحاظ محتوایی نمیتواند منسوب به ایشان باشد، گفت: «تاریخ نامهای که آقای محتشمی پور به آقای خمینی مینویسند و ایشان یک جوابی میدهند سال 66 است؛ اما آقای محتشمیپور نامه را سال 68 و بعد از درگذشت آقای خمینی منتشر میکند؛ باتوجه به اینکه در وصیتنامهی ایشان تصریح شده که پس از فوت من هر مطلبی از من منتشر شود باید هم به خط من و هم با امضای من باشد، در موجه بودن این نامه شبهات فراوانی وجود دارد. چون بعدا هم آیت الله موسوی تبریزی در دیداری که با احمد آقای خمینی داشتند تصریح میکنند که «این نامه به خط احمدآقا اما به امضای آقای خمینی است» بنابراین به لحاظ حقوقی این نامه نمیتواند ارزشی داشته باشد.»
محمد توسلی تاکید کرد: «اما من برای این مساله اهمیتی قائل نیستم چون بحثی شکلی و حقوقی است؛ سوال من و مسالهای که امروز باید مورد بررسی قرار گیرد این واقعیت است که مطالبی که در این نامه آمده هم توهین به مهندس بازرگان است و هم بیاعتبار کردن سخنان قبلی آقای خمینی و جایگاه ایشان است.
کمی به لحاظ تاریخی عقبتر برویم؛ وقتی آقای مهندس بازرگان در سال 41 بازداشت شدند و دادگاه نظامی سران و اعضای نهضت آزادی در سال 43 برگزار و رأی محکومیت آنان صادر شد، همهی مراجع از مهندس بازرگان و طالقانی و سحابی و باقی کسانی که در دادگاه نظامی محاکمه شدند تقدیر کردند. همهی مراجع از جمله آیتالله خمینی طی نامهای، که در اسناد تاریخی هست، از سوابق مبارزاتی و دیانت و صداقت مهندس بازرگان در سال 43 تقدیر کردند. در حکمی هم که 15 بهمن برای نخست وزیری دولت موقت دادند نوشتند: «..بموجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم …مامور تشکیل دولت موقت مینمایم..». همچنین گفتند که تمام مردم از ایشان حمایت کنند و حتی تصریح کردند که شما دولت امام زمان هستید. پس از نه ماه خدمات دولت موقت که استعفای ایشان را پذیرفتند نیز در حکمی دوباره تاکید داشتند: «…ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقت فرسای ایشان در دوره انتقال و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه استعفا را قبول نمودم…». بعد از استعفا هم که ایشان قهر نکردند و در شورای انقلاب به همکاری خودشان ادامه دادند و همواره پایبند به آرمانهای انقلاب و قانون بودند.
حال با این سوابق و توصیفهایی که آقای خمینی از مهندس بازرگان کردند یکبار دیگر اصل آن نامهای که آقای محتشمی پور وزیرکشور وقت منتشر کردهاند را ببینید، بعد از استعفا که دیگر ایشان کاری نکرده بودند! این سوال مطرح است که نقض همهی این سوابق با این عبارات و کلماتی که در آن نامه آمده است چه توجیهی دارد و آیا به لحاظ تاریخی ارزشی برای آقای خمینی محسوب میشود؟!»
نامهی امام دربارهی نهضت آزادی که پاسخی به وزیر کشور وقت یعنی حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور بود در تاریخ 30 بهمن سال 1366 منتشر شد.
در این نامه آمده است: «… پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست… شاید آمریکای جهانخوار را… بهتر از شوروی ملحد میدانند و این به اصطلاح نهضت آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»
دبیرکل نهضت آزادی ادامه داد: «مهندس بازرگان سوابق، خدمات و مواضع و جایگاهشان مشخص است و امروز هم استقبال جامعه از گفتمان بازرگان قابل توجه است. نگاه سخنرانان بزرگداشت سالگرد بازرگان در دیماه جاری که غیر نهضتی بودند، به وضوح این واقعیت را نشان میدهد. آقای هاشم آقاجری در سخنرانی خود تصریح کرد آن چیزی که اول انقلاب مهندس بازرگان در خشت خام میدید، امروز ما در دههی چهارم در آینه هم نمیبینیم. رویکرد جامعهی ما به گفتمان بازرگان، صداقت و امانت و ایستادگیشان در مقابل انحرافاتی که بعد از انقلاب بوجود آمده کاملا روشن است، بنابراین گفتمان مهندس بازرگان نیازی به این توضیحات ندارد.
مهندس توسلی در ادامه در خصوص نامهی مربوط به آیت الله منتظری گفت: «برداشت من این است که نامهی مربوط به آقای منتظری نیز توسط آقای خمینی نوشته نشده، زیرا به لحاظ تاریخی روشن است که در ماههای پایانی عمر آیتالله خمینی بر اساس گزارشهای پزشکی ایشان در شرایطی بودند که نگارش آنها غیرطبیعی به نظر میرسد؛ آن نامهی مفصل اول و دوم به آقای منتظری با آن ادبیات نمیتواند نگارش ایشان باشد.
توسلی اضافه کرد: بنابراین بهلحاظ تاریخی باید به این سوال اساسی پاسخ داد که در آن شرایطی که آیت الله خمینی داشتند، جایگاه اجتماعی آقای منتظری و جایگاه امثال مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آقای احمد صدر حاج سید جوادی، دکتر ابراهیم یزدی و… چگونه بوده که بایستی این شخصیتها حذف میشدند؟!
این موضوع نیاز به یک پژوهش تاریخی دارد، هم بخاطر حفظ جایگاه تاریخی آقای خمینی و هم ارزشهای رهبری انقلاب و جمهوری اسلامی. امروز نه مهندس بازرگان و نه آقای منتظری نیازی به این مسایل ندارند و جایگاه ایشان به لحاظ تاریخی و گفتمانی برای نسل امروز کاملا روشن است.»
احمد منتظری: انتساب این نامه به امام ظلم به اوست
حجت الاسلام والمسلمین احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری نیز در واکنش به اظهارات اخیر علی مطهری گفت: «این موضوع کاملا صحیح است؛ بهطور کلی چون مراجع تقلید سنشان زیاد است معمولا کسی مینویسد و آنها مهر میکنند. امام خمینی هم همینگونه بود، یعنی آقای رسولی محلاتی محرر ایشان بودند و این کار را میکردند.
اما استثناهایی وجود دارد؛ نامهی مربوط به نهضت آزادی و نامهی 6 فروردین 68 به آیتالله منتظری، دستخط حاج احمد آقای خمینی است. طبق آنچه که خود آقای خمینی در وصیت نامه گفتند این نامهها اعتبار ندارند؛ ایشان در وصیت نامه قریب به مضمون گفتهاند که «حالا که زنده هستم هم به من نسبتهای ناروا میدهند، ممکن است بعد از فوت من هم ادامه پیدا کند و چیزی از من نیست مگر اینکه به تصدیق کارشناسان با خط و امضای من باشد و یا اینکه از سیمای جمهوری پخش شده باشد.»
و این نامهها نه دستخط ایشان است و نه از سیمای جمهوری پخش شده و اصلا هیچ اعتباری ندارد و آقای مطهری هم حرف درستی زده است.»
او افزود: «در صحیفهی نور هم که نامهی امام در آن منتشر شده، نامهی 8 فروردین خطاب به آیت الله منتظری که بهخط آقای رسولی محلاتی است اعتبار دارد، چون در زمان حیات آقای خمینی در تلویزیون پخش شد و در صحیفهی نور هم آمده. در حالیکه نامهی دو روز قبلاش، یعنی نامهی 6 فروردین که آقای مطهری گفته است از امام نیست، در صحیفهی نور نیامده و در سیما هم در زمان حیات امام پخش نشده. اولین باری که پخش شد 8 سال پس از فوت امام بود! یعنی اولین بار مرکز نشر آثار امام صحیفهی نور را تبدیل به صحیفهی امام کرد و یک نامههایی را هم اضافه کردند، این نامه هم از آن جمله است؛ درواقع سال 76 اولین باری است که این نامه اضافه شده و کاملا با نامهای که دو روز بعد از آن نوشته شده منتاقض است.»
منتظری تاکید کرد: «علاوه بر اینها با توجه به مسالهی اتهام که این روزها مطرح است و این موضوع که آیا میتوان اتهام بیجا به مسلمان زد، در خود سایت جماران چندین مقاله کار شد که امام هرگز معتقد به این مساله نبوده است. اگر سایت جماران بگوید نامهی 6 فروردین از امام خمینی است، خب در این نامه که پر از اتهام است؛ یعنی اینکه «آقای منتظری! شما پول سهم امام را در حلقوم منافقان میریزید» این یک تهمت است. تهمتی که هرگز ثابت نشده؛ اگر بخواهند بگویند امام تهمت نمیزده، این موضوع را چطور با این نامه جمع میکنند؟! اینکه قابل تجمیع نیست، باید بیایند تکلیف خود را روشن کنند.
بیش از این دیگر ظلم به امام است که میگویند نامهای با این مضامینی که اصلا قابل قبول نیست مستند است، حتمیالصدور است و… این کاری است که متاسفانه دفتر نشر آثار امام انجام میدهد.»
دیدگاه تان را بنویسید