کد خبر: 271766
|
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ ۱۳:۳۷:۰۰
| |

فیض‌‌الله‌ عرب‌‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

معتدل‌ها از جریان اصولگرا به این سمت آمده‌اند/ انتخابات 92 از روحانی حمایت نمی‌کردیم، چه باید می‌کردیم؟/ نمی‌توانستیم برای روحانی شرط بگذاریم/ خیلی وقت‌ها خیلی مسایل به روحانی هم تحمیل می‌شود/ روحانی با راست تعامل داشت انقدر با او تندی نمی‌شد

فیض‌‌الله‌ عرب‌‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تاکید بر درست بودن حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی گفت: اگر اصلاح‌طلبان در آن مقطع حساس از آقای روحانی حمایت نمی‌کردند، چه تصمیم دیگری می‌توانستند بگیرند؟ بنابراین باید گفت، تصمیمی که اصلاح‌طلبان در دو انتخابات 92 و 96 انجام دادند، کار درستی بود.

معتدل‌ها از جریان اصولگرا به این سمت آمده‌اند/ انتخابات 92 از روحانی حمایت نمی‌کردیم، چه باید می‌کردیم؟/ نمی‌توانستیم برای روحانی شرط بگذاریم/ خیلی وقت‌ها خیلی مسایل به روحانی هم تحمیل می‌شود/ روحانی با راست تعامل داشت انقدر با او تندی نمی‌شد
کد خبر: 271766
|
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ ۱۳:۳۷:۰۰

اعتمادآنلاین| فیض‌‌الله‌ عرب‌‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تاکید بر ضرورت ترویج فرهنگ گفت‌وگو در میان جریان‌های سیاسی در کشور بیان کرد: آقایان ناطق، لاریجانی، خودِ آقای روحانی و حتی به‌نظرم در مراحل بعدی کسانی مثل آقای باهنر، حتی آقای توکلی هم از جریان افراطی اصولگرا کنده شده و گام هایی به این سمت برداشته‌اند و معتدلانه‌تر رفتار کرده‌اند. بنابراین معتقدم، وقتی در این جامعه ضرورت همکاری وجود دارد، ضرورت گفتگوهای مشترک وجود دارد، ضرورت یکپارچه‌تر شدن نیروهای داخلی، وجود تهدیدهای جدی خارجی و بحث تحریم‌ها وجود دارد، ضرورت این گسترده‌تر شدن جبهه داخلی بیشتر خودنمایی می‌کند.

عرب سرخی به سوالات مختلفی از چند و چون حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی در انتخابات 92 و 96، موضع فعلی اصلاح طلبان در قبال دولت، نحوه تعامل با نیروهای معتدل جناح اصولگرا، اقدامات افراطیون در مورد مسائلی مانند برجام و ... صحبت کرده است که برخی از مهمترین قسمت‌های آن را می‌توانید در زیر بخوانید:

* اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 و 96 نامزد مستقلی نداشتند و یا بهتر است، گفته شود براساس شرایط نمی‌توانستند داشته باشند.

*اگر اصلاح‌طلبان در آن مقطع حساس از آقای روحانی حمایت نمی‌کردند، چه تصمیم دیگری می‌توانستند بگیرند؟ بنابراین باید گفت، تصمیمی که اصلاح‌طلبان در دو انتخابات 92 و 96 انجام دادند، کار درستی بود.

*اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 یا باید اجازه می‌دادند، سعید جلیلی انتخاب شود یا حسن روحانی حمایت کنند. گمان می‌کنم، بر کسی پوشیده نیست که انتخاب آقای جلیلی یعنی ادامه هشت ساله دولت‌های نهم و دهم. پس می‌توان به‌راحتی اینطور نتیجه‌گیری کرد که اصلاحات در انتخابات 92 رویکری مصلحت‌اندیشانه را اتخاذ کردند.

*در سال 96 هم باید تصمیم می‌گرفتیم، یا از آقای روحانی حمایت کنیم و یا اجازه دهیم آقای رئیسی یا قالیباف یا هر کدام از کاندیداهای جناح اصولگرا، انتخاب شوند.

*رییس‌جمهوری هم می توانست خیلی بهتر از این عمل کند و هم خیلی بدتر. باز هم این موضوع مصداق دارد و صادق است که ما در تشخیص و انتخاب آقای روحانی مسیر اشتباهی را نرفتیم و حمایت آقای خاتمی و شورای‌عالی‌سیاست‌گذاری حمایت درستی بود.

*اینکه ما چارچوبی را به آقای روحانی پیشنهاد می‌دادیم و ایشان قبول نمی‌کرد، پس ما باید حمایت‌مان را بر می‌داشتیم! اما یک وقت می‌گوییم، از آقای روحانی بخواهیم یک کارهایی را بکند که من با این موافقم یا برنامه‌هایی را پیش پای آقای روحانی بگذاریم و تذکرات و هشدارهایی را به آقای روحانی بدهیم. یا اینکه آقای روحانی را نسبت به موضوعاتی انذار دهیم که درست است و به‌آن اعقتاد دارم. اما معنای شرط این است که اگر نپذیرفت، ما هم راهمان را بکشیم و کنار رویم و دیگر حمایت نکنیم. به‌همین دلیل نمی توانستیم شرط بگذاریم.

*خیلی وقت‌ها خیلی مسایل به آقای روحانی هم تحمیل می‌شود. بنابراین نباید از حرف من نتیجه گرفته شود که همه کارهای روحانی کرده از سر استیصال است. حتما در جاهایی در گزینش نیروهای آقای روحانی اختلاف نظر داریم و معتقدیم برخی مدیرانی که انتخاب کرده و انتخاب خودش هم بوده است، مناسب‌ترین گزینه‌ها نیستند. اما در همه موارد هم اینطوری نیست.

*روحانی گردش به راست دارد، از کجا باید چنین نتیجه‌گیری‌ای داشته باشیم؟ از اینکه آقای روحانی گزینه‌هایی از جریان راست انتخاب کرده است. همه می دانند، ایشان یک اصولگرای معتدل است که مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفته است. بنابراین از مجموعه نیروهایی که از او حمایت کردند، انتخاب می‌کند. به‌هر حال در مجلس امروز آقای لاریجانی جزو حامیان دولت است. دوستان آقای لاریجانی حامی دولت هستند، پس اگر آقای رییس‌جمهوری کسی را از جمع یاران لاریجانی انتخاب کند، در واقع از بین آن طیف از حامیان خود انتخاب کرده است.

*بارها اتفاق افتاده است که دیدگاه‌‌ها و مواضعی توسط روحانی طرح می‌شود، با واکنش بسیار تندی نیروهای افراطی مواجه می‌شود. درحالی که اگر واقعا تعاملی بین اصولگرایان و روحانی صورت گرفته بود و چنین مسیری طی شده بود، این تند‌ی‌ها نباید با رئیس‌جمهوری صورت می گرفت.


*تعابیری مثل گردش به‌راست و از این جنس صحبت‌ها را حرفهای درستی نمی‌دانم.

*واقعیت این است، اصلاحات و اعتدال باهم سازگارترند تا اعتدال با پایداریچی

*{با اصولگرایان معتدل هم سازگاریم}؛ در همین دوره‌های گذشته هم ما در یک جاهایی از اصولگرایان معتدل در انتخابات مجلس حمایت کردیم. اصولگرایان معتدل هم به نظرم نیروهایی هستند که در یک ائتلاف می‌توانند جای بگیرند. هر چند این کار تاکنون به صورت رسمی صورت نگرفته، اما به صورت نانوشته اتفاق افتاده است.

*اگر آقای لاریجانی را جزو نیروهای به نوعی معتدل‌تر بدانیم، بله. در قم برای اینکه یک پایداری‌چی وارد مجلس نشود، جریان اصلاحات نام آقای لاریجانی را در لیست امید قرار داد. بنابراین همچنان معتقدم که از نقطه نظر مصلحت‌اندیشی، ضرورت‌های چنین ائتلافی وجود دارد.

*نیروهای معتدل در جامعه ما نیروهایی هستند که عمدتا از جریان اصولگرا به این سمت آمده‌اند و اینطور نیست که از جریان اصلاح‌طلب به‌سمت اصولگرایان چرخش داشته باشند. همچنین این را باید در نظر بگیریم، اصلاح‌طلبی هم یک جریان فکری و تقریبا می‌توانیم، جنبشی اجتماعی است.

*آقایان ناطق، لاریجانی، خودِ آقای روحانی و حتی به‌نظرم در مراحل بعدی کسانی مثل آقای باهنر، حتی آقای توکلی هم از جریان افراطی اصولگرا کنده شده و گام هایی به این سمت برداشته‌اند و معتدلانه‌تر رفتار کرده‌اند. بنابراین معتقدم، وقتی در این جامعه ضرورت همکاری وجود دارد، ضرورت گفتگوهای مشترک وجود دارد، ضرورت یکپارچه‌تر شدن نیروهای داخلی، وجود تهدیدهای جدی خارجی و بحث تحریم‌ها وجود دارد، ضرورت این گسترده‌تر شدن جبهه داخلی بیشتر خودنمایی می‌کند.

*به‌هر‌حال آن موقع، ائتلاف خیلی رسمی به صورت توافق عمل نشد. جریان اصلاح‌طلب صرفا برای اینکه نگاه مثبتش را به این همکاری‌ها نشان بدهد، کسانی را هم از آن طرف در لیست خودش جای داد. البته این مهم، هنوز هم تبدیل به یک گفتگوی رسمی نشده و وقتی به گفتگوی رسمی تبدیل شود، آن‌ وقت براساس ارزیابی‌هایی که از وزن جریانات اجتماعی وجود دارد، می‌توان لیست را بست.

*مجموعه شرایط کشور اقتضا می‌کند ، نیروها با تعامل و گفت‌وگو و نزدیکی بیشتر و با رفتن به‌سمت کار جبهه‌ای، هم نسبت به‌حل مشکلات داخل کشور اهتمام بیشتری نشان بدهند و هم نسبت به‌یکپارچه کردن نیروهای داخلی مقابل تهدیدهای خارجی حرکت کنند.

*نمی‌توان فکر کرد که همه مشکلات اجتناب ناپذیر است یا مردم احیانات حق ندارند از این همه مشکل و گرفتاری و از تحمل این همه سختی ناراحت باشند و نباید انتقادی داشته باشند که اصلا اینطوری نیست. من معتقدم مردم در این زمینه محق‌اند و حتما هم در سبد رای اصلاح‌طلبان اثر می‌گذارد.

*همواره وقتی مشکلات و گرفتاری‌ها در جامعه زیاد می‌‌شوند، کسانی که می‌توانند غیر مسئولانه شعار دهند، می‌توانند بخشی از جامعه را با خود همراه کنند. در انتخابات ریاست-جمهوری 96 توسط برخی نامزدها مطرح شد که اگر بیاییم به جای یارانه 45 هزار تومانی 250 یا 200 هزار تومان به‌مردم می‌دهیم! درحالی که آنها می‌دانستند، تامین ریال برای پرداخت یارانه فعلی هم با مشکلات زیادی همراه است.

*امروزه مردم گرفتار مشکلات اقتصادی هستند و مشکل این است که ما در مجموع به مسائل اقتصادی کمتر از مسائل سیاسی پرداخته‌ایم. باید راه‌کارهای خروج برخی از این مشکلات را به دولت متذکر شویم و در کنار آن طبیعتا از مردم هم بخواهیم که یک جاهایی صبوری کنند. همانطور که یک جاهایی حق دارند و باید اعتراض کنند، بدانند که یک جاهایی هم واقعا مشکلات، مشکلاتی است که ممکن است راه‌کارهای صد درصدی نداشته باشد و صبوری بیشتری می‌طلبد.

*اینکه این نظر کارشناسی را چگونه و با کمک کدام رسانه‌ها بتوانیم به کف جامعه منتقل کنیم که این کارها یا شدنی نیست و یا اگر بشود هم تاثیری در معیشت مردم ندارد، بحث دیگری است. چون وقتی 45 هزار تومان یارانه تعیین و پرداخت کردیم و به همراه آن تورم را افزایش دادیم. درست مثل این است که چیزی به‌مردم نداده‌ایم. ما اگر می‌توانستیم به جای اینکه 45 هزار تومان بدهیم، جلوی تورم را بگیریم، تاثیر بهتری در زندگی مردم داشت.

*افراد مخالف این سیاست‌ها و مخالف این دولت، آن موقع برجام را دستمایه حمله به دولت قرار می دادند و الان هم خروج آمریکا را. بنابراین برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که برجام تصویب شود یا نشود.

*سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان مردم هستند. وقتی شرایط کشور به گونه‌ای جلو می‌رود که به مردم فشار می-آید، مردم به اصلاح طلبان انتقاد می‌کنند که باید گفت، حق هم دارند و پس اصلاح‌طلبان هم باید جواب بدهند و تلاش کنند آنچه صحیح است را به جامعه منتقل کنند. بنابراین اینکه مردم انتقاد می‌کنند و ممکن است در یک مقطعی به اصلاح‌طلبان رای ندهند، جزیی از حقوق مردم است. در واقع باید گفت، اصلاح‌طلبان از مردم هیچ طلبی ندارند.

*اصلاح‌طلبان باید حضور گسترده‌تر و فعال‌تری داشته باشند. تلاش برای تبیین گسترده‌تر کنیم و بدانیم که هیچ راه دیگری وجود ندارد. یعنی تصور اینکه ما جز این مسیر را بخواهیم، طی کنیم اشتباه است. ما نه سرمایه‌ای جز مردم داریم و نه درحقیقت باید چیزی را برای خودمان بخواهیم.

*نیروهای اصلاح طلب را نگاه کنید که به هر حال هزینه‌هایی بر آنها تحمیل شده که پذیرفته‌اند و با روی باز قبول کرده و هزینه‌ها را پرداخته‌اند. اما باز هم کنار مردم مانده اند و الان هم کنار مردم‌اند. اگر مردم به آنها رای دهند، بازهم کنار مردم‌اند و اگر رای هم ندهند، باز هم کنار می‌مانند. یعنی گزینه دیگری ندارند. اینطور نیست که بگوییم، امروز اصلاح‌طلبان از مردم ناامید می شوند و سراغ جای دیگری می‌روند. اصلاح طلبان در همه حال کنار مردم هستند.

*اصل شورای‌ عالی سیاست‌گذاری در جهت ایجاد هماهنگی‌های لازم در جبهه اصلاحات یک رکن ضروری است و در این-باره اتفاق نظر وجود دارد.

*شرایط اجازه انتخاب دموکراتیک {در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبات را} نمی‌دهد و سلیقه‌های متفاوت در هر‌حال جای بحث را باقی می‌گذارد. اما می‌شود با تکیه بر نظر جمع بزرگتری از فعالین اصلاح‌طلب اعضای حقیقی را انتخاب کرد و نکته دوم در مورد عملکرد شورای عالی مطرح میشود. اولا می‌توان و باید در شورا مکانیزم‌های مناسب‌تری را برای گزینش نامزدهای عرصه‌های مختلف انتخاباتی به‌کار گرفت و پس انتخاب هم به آنان برنامه داد و هم بر اجرای برنامه‌ها نظارت کرد که البته آنچه من بیان کردم، تیترهای مطلب بود که نیازمند بحث‌های مفصل‌تر و دقیق‌تر است .

منبع: انتخاب

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها