عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی در نشست «اخلاق عمومی در پرتو اندیشه ایرانشهری و مدرن» چه گفت؟
عباس آخوندی در نشست «اخلاق عمومی در پرتو اندیشه ایرانشهری و مدرن» با اشاره به اینکه هیچکس نمیتواند قانونی وضع کند که آزادی و برابری افراد را زیر سوال ببرد گفت: در اندیشه ایرانشهری دستاویزهایی را پیدا میکنیم که در آن مفهوم قدرت ملت مستقل از قدرت دولت باشد.
اعتمادآنلاین|
*طرحواره بحث از این قرار است که 1- ارتباط وثیقی بین حقوق، قانون و اخلاق وجود دارد. 2- حاکمیت قانون در ایران دچار شکست است. 3- مهار قدرت به مفهوم دولت-ملت را ندارد. 4- آنچه میتواند قدرت را مجاب به تبعیت از قانون کند وجود نهادهای مدنی مستقل از قدرت است. 5- وجود نهادهای مدنی مستقل از قدرت خود وابسته به باورِ ملی به نظریهی بنیادینِ دولتِ مدرن از قبیل آزادیِ فردی، برابری و حق مالکیت و حاکمیت اخلاق عمومی در جامعه است.
*در چارچوبِ این طرحِ بحث، سخن اینگونه آغاز میشود که ایران سرزمین پروژههای نیمهتمام است. مشروطه نیمهتمام، مدرنیتهی نیمهتمام، نهضت ملیِ نیمهتمام، جمهوریِ نیمهتمام و حاکمیتِ قانون نیمهتمام و پروژههای دیگری از این دست. وجدان عمومی فعلا سرگردان بین مدرنیتهی غربی، ملیگرایی ایرانی و امتاسلامی است. این سردرگمی را در تمام سطحهای جامعه و در تمام صحنههای زندگی اجتماعی و فردی میتوان دید.
*در این فضای آشفته، جامعهی نخبگی ایران تا حدِّ زیادی قابلیت باز تولیدِ مفاهیم و صورتبندی درست مسالههای ملی را از دست دادهاست. آیا هیچیک از مسالههایی که در سالهای اخیر و یا این روزها باز شدهاند، حل و بسته شدهاند؟ این وضعیت اختصاص به حوزهی خاصی ندارد. برجام، FATF، ارز، گوشت، موسیقی، فضای مجازی و... نمونههای آن هستند. در این وضعیتِ پارهپاره، سیاستگذاری هر روز دشواتر میگردد و امکان تصمیمگیری از مسؤولان سلب میشود.
*در این فضا، مبرمترین وظیفهی روشنفکری بازگشت انتقادی به خویش است. هرگونه همرنگیِ اندیشهنشده با جهان ما را یک گام به لبِ پرتگاه نزدیکتر میکند و هرگونه اصرار و تاکید غیر انتقادی برگذشته، بر فاصلهی ما از جهان میافزاید و ما را دچار جمود و شکستِ سختتر میکند. چارهای نداریم که در ریشهیابی مشکل به پایینترین لایهها توجه کنیم. باید شیوهی تفکر و سبکِ بودنمان را در نسبت با خردِ ناب بازخوانی نماییم و گرنه دچار فروپاشی و زوال خواهیم شد. البته آنچه که در این جلسه طرح شد، پاسخ به این پرسشها نبود و تنها تلاش برای صورتبندی درست مساله و پرسشگری درست بود.
دیدگاه تان را بنویسید