احمد خرم در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
نتوانستهایم به توقعات و انتظارات مردم پاسخ دهیم/ جریان اصلاحطلبی نقد مشفقانه و دلسوزانه خود را به دور از رفتار تند و احساسی مطرح کند/ اصلاحطلبان باید در جهت اصلاح اصلاحات گام جدی بردارند/ مگر میشود 30 سال قانون اساسی یک کشور بازنگری نشود؟/ 60 تا 70 د
احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات، گفت: حاکمیت باید بنشیند و حرف اصلاحطلبان را بشنود و در بعضی موارد که به جریان اصلاحات لطمه وارد شده، پاسخگو باشد. همچنین برای انتخابات سالم و غیرانحصاری باید شروطی داشته باشد و پای این شروط هم بایستد.
اعتمادآنلاین| مهتاب اسفندیاری- چند ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی علاوه بر مشکلات مختلف در کشور، بیاعتمادی به جریانهای سیاسی هم یکی از موضوعاتی است که این روزها به چالش گروههای سیاسی تبدیل شده است. با وجود روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، وعدهها و شعارها محقق نشده و مردم با سوءظن به شرایط نگاه میکنند. احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات، در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره بیاعتمادی مردم به سیاسیون و جناحها میگوید: فضای سیاسی تغییرات تند دارد، ناگهان احساس میکنید پشتتان خالی است و همه نشستهاند در خانه و نمیخواهند فعالیت کنند، اما با یک جرقه دوباره همه به صحنه میآیند. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
احزاب، رسانهها و تشکلهای مردمنهاد باید مورد توجه قرار گیرند
*اصلاحطلبی و اصلاحطلبان از چه مسائلی رنج میبرند؟
چیزی که امروز اصلاحطلبان را رنج میدهد و بخشی از آنان را منفعل کرده، این است که تحلیل و آسیبشناسیای از این 40 سال و برشمردن چالشهای آن وجود ندارد، حرفهایی از این طرف و آن طرف شنیده میشود اما به صورت سیستماتیک کاری روی آن نشده است؛ یعنی امروز نمیدانیم که برای اصلاح امور باید روشهای مدنی آن را پیش برد. استراتژی در اینباره چیست؟ چالشها چیست؟ راهکارها کدام است؟ و در نهایت به لحاظ عملی چه باید کرد؟ با هر کسی صحبت میکنید و میپرسید «چه باید کرد» میگوید تو بگو که چه باید کرد؟ یعنی جوابی برای آن نیست.
و حالا چه باید کرد؟ باید مشخص شود و بعد از آن بگوییم که از کجا و در چه بعدی آغاز کنیم. شما در دوران دولت اصلاحات شاهد بودید که به احزاب، رسانهها، تشکلهای مردمنهاد «انجیاو»ها اهمیت خوبی داده میشد. چقدر توانستهایم از این موضوع بهرهبرداری کنیم. چند تا از «انجیاو»های تشکیلشده در آن دوران باقی ماندهاند، چرا پای آنها نایستادیم؟ چرا از آنها دفاع نکردیم و اجازه دادیم متلاشی شوند؟ احزاب چقدر حاضر بودند برای اهداف حزب هزینه پرداخت کنند؟ برای چه چیزی؟ اهداف حزب چه چیزهایی است؟ اهداف حزب که در گرفتن مواضع قدرت و کار در جهت توزیع قدرت خلاصه نمیشود، احزاب به نظر میرسد تکهدفی شدهاند و فقط به مواضع قدرت فکر میکنند در حالی که تنویر افکار عمومی و آگاهی مردم باید به واسطه احزاب انجام شود. مردم که قدرت تحلیل و اطلاعات کافی ندارند.
میخ مخالفان در زمین سست ما فرو میرود
*مشکل را از خود احزاب میبینید یا از شرایطی که وجود دارد و در آن قرار گرفتهاند؟
من معتقدم میخ مخالفان در زمین سست ما فرو میرود، در سنگ فرو نمیرود. ما باید محکم بایستیم و هزینه آن را تحمل کنیم و از روشهای تند و رادیکال و احیاناً خشن کاملاً اجتناب کنیم و نقد مشفقانه و دلسوزانه خود را بدون اینکه احساساتی و تند شویم مطرح کنیم. معنای نقد هم این نیست که چالش را بگوییم و تمام. باید مشکل را با راهکار و اعلام آمادگی برای رفع آن انجام داد. این میشود نقد مشفقانه و دلسوزانه. کجا و کی این کار را انجام دادهایم، ما خبر نداریم.
*اگر بخواهید اختصاصاً درباره اصلاحطلبی صحبت کنید، جریان اصلاحطلب در حال حاضر با چه بحرانهایی روبهروست و چگونه میتواند از این بحرانها عبور کند؟ با توجه به اینکه به زودی انتخابات را در پیش رو دارد و از طرف دیگر به نظر میرسد سبد رای جریان اصلاحات ریزش داشته است.
معتقدم همان جریان اصلاحطلبی باید از جریان اصلاحات تفکیک شود. جریان اصلاحطلبی یک تفکر و اندیشه است و نمیشود آن را از بین برد. اما با اصلاحطلبان میتوان برخورد کرد، میتوان نقطهنظرات، اعمال و رفتار آنها را زیر سوال برد و برخورد کرد، نه برخورد منصفانه، برخورد حذفی، و حذف رقیب.
مهمترین مسالهای که در جریان اصلاحات وجود دارد به نظر من مساله لیدر اصلاحات است. شما حتماً شنیدهاید که در شورای هماهنگی سازهای مخالفی کوک شده است مبنی بر اینکه چه کسی گفته آقای خاتمی لیدر اصلاحات است. این خطرناکترین موضعی است که بچههای اصلاحات میتوانند بگیرند. به نظر من کاملاً باید از این قضیه اجتناب کنند. تا آقای خاتمی در صحنه است باید از در رأس بودن ایشان در جریان اصلاحات حمایت کنند. مسائل اختلاف برخی امور دیدگاهی، شخصی و سلیقهای نباید به این موضوع خدشهای وارد کند.
مساله دیگر انسجام و ارتباط بدنه اصلاحات است. متاسفانه نه کار توجیهی انجام میشود و نه ارتباطات منظمی وجود دارد. ما به دنبال مخالفت و براندازی نیستیم، به دنبال اصلاح امور هستیم که اکثر قریب به اتفاق آن را خود مسئولان بالای نظام در صحبتهایشان مطرح میکنند. باید این صحبتها را گرفت و آنها را عملیاتی کرد. برای مبارزه با فساد همه داد سخن سر دادند، خب برویم و اعلام آمادگی کنیم که ما برای اصلاح فسادی که اپیدمی شده و همه جامعه را گرفته، طرح داریم. فساد الان فقط در دولت نیست، در بخش خصوصی هم فساد همه جا را گرفته است. بخش خصوصی وقتی با بخش خصوصی کار میکند دچار فساد است؛ یعنی فکر نکنیم فساد فقط در دولت اتفاق میافتد، بلکه کل مملکت را گرفته، بخش دولتی، خصوصی، حاکمیتی و نظامی و غیرنظامی ندارد.
*اینکه میگویید اصلاحطلبان را بخواهند و آنها برای رفع مشکلات طرح بدهند، یعنی احتمالاً اصلاحطلبان یک برنامه مدون دارند؟
من میگویم آن ارتباطات و انسجامی که باید باشد، نیست و در نتیجه راهکار برای حل مشکلات هم به صورت مدون در دسترس نیست، اما ظرفیت و اطلاعات آن وجود دارد. مواد خام قضیه وجود دارد و باید آن را به طرح تبدیل کرد. نباید از ما بخواهند که طراحی کنیم، ما خود باید طراحی کنیم و پیشنهاد دهیم. بگوییم حرف ما و راهحلمان این است.
*این امکان وجود ندارد؟
در حال حاضر وجود ندارد.
با توجه به فراز و فرودها باید انعطاف داشته باشیم
*اینکه میگویید الان امکان آن وجود ندارد از خود افراد است یا دولت امکان را مهیا نکرده است؟ چون از طرفی هم وقتی صحبت میشود میبینیم آقایان اصولگرا میگویند دولت که اکنون دست اصلاحطلبان است، پس چهکار میکنند؟
اول، آقای رئیسجمهور هیچوقت ادعا نکردهاند که دولت اصلاحطلب تشکیل دادهاند، بعضی از معاونان و وزرا اصلاحطلب هستند، اما اصلاحطلب متمایل به جریان سیاسی میانه هستند. دوم، جریان مخالف یعنی اصولگراها که در حاکمیت بودهاند، از اول انقلاب بودهاند، با شدت و ضعفی که در دورههای مختلف وجود داشته است. در دورههای هفتم و هشتم و نهم و دهم حضور داشتهاند، رقیب همواره بوده است. ما باید با فراز و فرودهایی که به وجود میآید برنامه خود را تغییر دهیم و انعطاف داشته باشیم. نمیشود که یک برنامه ریخت و از اول انقلاب تا آخر با همان پیش رفت. در دنیایی که تولید دانشش هر 6 ماه 2 برابر میشود، افزایش حجم دانش وحشتناک است، چندصد میلیارد صفحه در سال است؛ بعد در کنار آن سرعت خیرهکننده انتقال دانش مطرح است، انتقال دیتا، اطلاعات، تصویر، صوت آنقدر سریع است که چند دقیقه بعد از وجود موضوعی از آن باخبر میشوید. مگر میشود با این تحولات علمی و تغییر دانش، 30 سال و به تعبیر دیگر 40 سال قانون اساسی یک کشور بازنگری و اصلاح نشود؟
*راهکار وضعیت موجود میتواند اصلاح قانون اساسی باشد؟
نه یکی از کارها این است. من مطمئن هستم 60 تا 70 درصد اصول قانون اساسی الان باید بازبینی و بازنگری شود. یکی از آنها انتخابات است، یکی بخشها و محدوده مالکیت بخشهای دولتی و خصوصی است، بخش دولت، بخش خصوصی، بخش تعاونی و... در قانون اساسی بلاتکلیف است.
جریان اصلاحات با دولت ائتلاف نکرد، از آن حمایت کرد
*اگر به موضوع اصلاحات برگردیم، گفتید نگاه حذفی به اصلاحطلبان وجود داشته است، از طرفی اصولگرا هم تاکید دارند که دولت الان، ائتلافی اصلاحطلبان و میانهروهاست. هر گلی زدهاند خودشان بر سر ممکلت زدهاند. چرا با وجود اینکه ائتلافی سال 92 شکل گرفته و جریان اصلاحات مشارکت کرده و سال 96 آن را ادامه داده است، اکنون خود را کنار کشیده و در امور مشارکت ندارد؟
هم شما میدانید و هم مردم خوب میدانند که جریان اصلاحات با دولت ائتلاف نکرد، حمایت بود، چون غیر آقای روحانی را یک مخمصه بیشتر و فشار بیشتر میدانستند. آمدند از آقای روحانی حمایت کردند، آقای روحانی هم الحق در دوره یازدهم شعارهای خوبی داد و حتی در انتخابات سال 96 شعارهایی داد که از سال 92 رادیکالتر بود. شعارها در دولت یازدهم به جایی رسید که لیدرهای اصلاحات به آقای روحانی میگفتند شما از ما که اصلاحطلب هستیم جلو زدهاید، کمی آرامتر، خیلی دارید تختگاز میروید و مساله پیش میآید. اما در دور دوم فکر میکنم دغدغه آقای روحانی- که در دولت یازدهم به نظر میرسید مردم دغدغهشان است- تغییر کرد. در دولت دوازدهم این موضوع به چیزهای دیگر تغییر کرد و این چرخش دغدغهها موجب سرخوردگی در جامعه شد تا جایی که اعتماد مردم نسبت به دولت کاهش پیدا کرد. همچنین مردم و به خصوص نخبگان جامعه نسبت به اینکه میشود در میانمدت یا کوتاهمدت مساله را به مسیر درست خود برگرداند، مایوس شدند. فکر میکنم اصلاحات باید یک آسیبشناسی از خودش داشته باشد.
بعد از دولت آقای خاتمی این موضوع را با برخی از دوستان اصلاحطلب مطرح کردیم، آن زمان اعتقاد داشتیم که باید خودمان (اصلاحات) را نقد کنیم که در هشت سال حاکمیت جریان اصلاحات چه نقاط ضعف و قوتی داشتیم و برای رفع نقاط ضعف خود در آینده چه کاری باید انجام دهیم و در تقویت نقاط قوت خود چهکار باید انجام دهیم. اما بعضی از دوستان میگفتند این انتحار و خودکشی است، نباید خودزنی کنیم. ما دیگر سکوت کردیم. اما الان ضرورت جدی دارد که جریان اصلاحات یک آسیبشناسی در درون خود انجام دهد و آسیبها را بیرون بیاورد و اصلاحات در جهت اصلاح، گام جدی بردارد.
مساله دیگر این است که این پراکندگی و بیخبری از یکدیگر را باید سریع جمع کرد. بالاخره روشهایی همچون رسانه مجازی، ارتباطات حضوری و احزاب انجمنها و تشکلهای مردمنهاد و رسانه مکتوب وجود دارد و نیاز هم نیست بیخبر این کار را انجام دهند. به وزارت اطلاعات خبر بدهند که ما جلسه هیات مدیره انجمن داریم، گردهمایی «انجیاو» داریم، که البته خبر هم دارند. در رابطه با احزاب این کار در حال انجام است؛ یعنی وزارت کشور اطلاعات جلسات شورای مرکزی و کنگرهها و... را دارد. ما که نمیخواهیم کار خلاف عرف و قانون انجام دهیم یا خلاف حرکت نظام کاری کنیم، تصمیم داریم یک حرکت اصلاحی انجام دهیم. به عنوان نمونه بگوییم که با فساد باید عاجلاً و قاطعاً مبارزه کرد، راه مبارزه هم این نیست که بگیریم محاکمه یا زندان کنیم؛ باید ساختار سیستم و فرایند اصلاح و مدیران و کارکنان بیانگیزه و منفی و کارشکن را جایگزین کرد. در جایی که سیستم داشته باشد کمتر میتوان فساد کرد، جایی که سیستمی حرکت نکند از هر گوشه آن میتوان نفوذ و فساد کرد. باید فرایندها را درست طراحی کرد، فرایندها باید در حداقل زمان طراحی شود، نباید به هیچ وجه طولانی شود.
همچنین موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد استفاده از نیروی انسانی سالم است؛ یعنی باید با آدمهایی که مساله، فساد و تبانی به وجود میآورند برخورد شود و آدمهای سالم متعهد به حقوق مردم بر سرکار بیایند.
برای اینها راهکار وجود دارد، باید مساله را بررسی کرد و پای عمل آن ایستاد. میخواهیم این کارها انجام شود و اینها کارهایی است که از همه بیشتر رهبر مملکت بر آن اصرار دارد. در قوهقضاییه دیدید که آقای رئیسی اصرار بر اصلاح این قوه دارد، چون میشناسد و میداند فساد همه جا را گرفته است. از این مسائلی که بیان شده در مجلس، قوه قضاییه و توسط رهبر انقلاب و شخصیتهای دیگر، بنشینیم طرح تهیه کنیم. کارشناس و مدیر کم نداریم. تجربه و اندوخته داریم، اما متاسفانه این تجربهها و اندوختهها متفرق، پراکنده و بیاستفاده مانده است.
باید از دولت حمایت کرد، نقد هم به جای خود
*میگویید دغدغههای آقای روحانی بعد از دولت اول تغییر کرد، به نظر میآید جریان اصلاحطلب هم رها کردهاند و از دولت فاصله گرفتهاند. اینطور است؟
نه اینطور نیست. گله و نقد وجود دارد، اما در کلیت موضوع اصلاحطلبان معتقدند از دولت باید حمایت کرد، حمایت توأم با نقد.
*چون نمیبینیم مشارکت و هماندیشی برای حل این مشکلات وجود داشته باشد؟
به نظر من دولت در این مساله کوتاهی میکند.
*یعنی مشکل را از دولت میبینید؟ از این بابت نیست که حمایتکنندهها حمایت نمیکنند؟
ببینید، اصل قضیه مبارزه با فساد و استفاده از توانمندیهای موجود و ظرفیتهایی که در گذشته شکل گرفته از یک سو دست دولت و مجلس و قوه قضاییه و سایر ارکان حاکمیت و از سوی دیگر وابسته به فعال شدن تشکلهای مردمنهاد است. آنها اگر بخواهند کار به جریان میافتد، نخواهند باید پیگیری را شدیدتر کرد، نباید رها کرد. در کشور ما از مشروطیت تا امروز نهضت اصلاحطلبانه تداوم داشته است. سیاسیون جامعه دو دسته بودهاند، یک دسته به دنبال توسعه کشور بودهاند که پرچمداران آنها از قائممقام فراهانی، امیرکبیر و مصدق و... بودهاند و تا به امروز تداوم داشته است. بعد هم یک جریان همیشه به دنبال اصلاح جامعه بوده و یک جریان هم رسالت داشته که چوب لای چرخ بگذارد. بودهاند، هستند و خواهند بود.
اصلاً اگر آنها نباشند، کار منصفانه، صادقانه، ایثارگرانه و کار مثبت و راهحلهای مشکلگشا ارزشی پیدا نمیکند. باید یک نفر باشد چوب لای چرخ بگذارد تا شناخته شود. برای کار مثبتی که شما عرضه میکنید، ضد آن باید وجود داشته باشد، اگر نباشد شناخت درست و کامل نمیشود و ارزش کار پایین میآید. بنابراین ما باید فرض را بر این بگیریم که کار اصلاحات حرکت در راستای توسعه همهجانبه، متوازن و پایدار کشور باشد و هر روز رونق بیشتری پیدا کند و باید فرض کنیم که عدهای قربه الیالله حاضرند چوب لای چرخ بگذارند. اگر این دو فرض مورد پذیرش ما قرار بگیرد، دیگر شل شدن و فعال نبودن و بهانه کردن اینکه نمیگذارند کار کنیم، مانع میشوند و... راهحل نیست. ما معتقدیم راهکار وجود دارد و شرایط هم اگر برای کار مناسب نیست، باید به دنبال مناسب کردن شرایط رفت.
فضای سیاسی تغییرات تند دارد، ناگهان احساس میکنید پشتتان خالی است
*بیاعتمادی افکار عمومی نسبت به اصلاحطلبان را قبول دارید؟ شما از آسیبشناسی در این جریان صحبت کردید. موضوعی که این روزها مطرح میشود کم شدن اعتماد افکار عمومی به این جریان است.
من قبول دارم، اما اصالت ندارد. جو فضای رسانهای کشور به این شکل پیش میرود، اما همین که حرکتی بشود جو برمیگردد. فضای سیاسی تغییرات تند دارد، ناگهان احساس میکنید که پشتتان خالی است و همه نشستهاند در خانه و نمیخواهند فعالیت کنند، اما با یک جرقه دوباره همه به صحنه میآیند. من اصلاً نگران نیستم که اصلاحطلبان شل و منفعل شدهاند. در مقطعی ممکن است این انفعال پیش بیاید، الان ما انتخابات را پیش رو داریم و باید فعالانه برخورد کرد، با حفظ این جهت که اگر شورای نگهبان رد فلهای داشت و مهرههای اصلی را زد، در شرکت نکردن نیروهای اصلاحات و رایهای خاکستری که اکثر قریب به اتفاقشان مربوط به اصلاحات خواهد بود، کسی پاسخگو نیست.
*یعنی فکر میکنید دوباره میتوانند نظر مردم را به خود جلب کنند؟
بله میشود. اما شرط و شروط دارد، حاکمیت باید بنشیند و حرف اصلاحطلبان را بشنود و در بعضی موارد که به جریان اصلاحات لطمه وارد شده، پاسخگو باشد. همچنین برای انتخابات سالم و غیرانحصاری باید شروطی داشته باشد و پای این شروط هم بایستد.
گوشها را باید آماده شنیدن کرد
*تاکنون حاکمیت به حرف اصلاحطلبان گوش داده است که الان میگویید باید بشنود؟
بالاخره باید گوشها را آماده شنیدن کرد.
*یعنی فکر میکنید به این نتیجه میرسند که باید برخی مباحث را بشنوند؟
ممکن است نخواهند و حتماً اینطور است که نمیخواهند رقیب سرحال و در میدان حضور پررنگ داشته باشد. اما ما باید اصرار کنیم و مطالبهگر و پیگیر باشیم. جریان سیاسی نباید بهانه کند که نمیگذارند کار کنیم، مخالفت و ممانعت میکنند؛ باید برود جلو و هزینه هم پرداخت کند. بدون هزینه که نمیشود؛ شما اگر بخواهید یک گام هم در زندگی شخصی خود بردارید، باید هزینه بدهید. هم هزینه، هم وقت. در مسائل سیاسی هم همین است و بدون هزینه چیزی به دست نمیآید.
*سیدمحمد خاتمی در دیداری که با اعضای فراکسیون امید داشتهاند، هشدار دادهاند که این بار اگر من و جریان اصلاحات هم از مردم بخواهیم، آنها تکرار نمیکنند. برنامه و استراتژی انتخابات سال 98 چه چیزی باید باشد؟
هنوز درباره این موضوع کاری انجام نشده و باید روی آن کار کرد. اما اینکه مردم مأیوس شدهاند، حرف درستی است. جامعه از این نظر ملتهب است؛ یعنی ما نتوانستهایم توقعات و انتظارات مردم را پاسخ دهیم. توقعات و انتظارات مردم هم نسبت به مزیتهایی که کشور دارد زیاد نیست. توقعات بسیار منطقی و معقول است، اما نتوانستهایم جواب بدهیم.
هر جامعهای که مطالباتش محقق نشود، به دولت بیاعتماد میشود
*آن قسمت که به دولت ارتباط پیدا میکند به کنار، اگر بخواهم صریحتر از شما بپرسم، آقای خاتمی و چهرههای شاخص جریان اصلاحات از مردم خواستند تکرار کنند و مردم هم پای صندوقهای رای آمدند و مشارکت کردند. جریان اصلاحات برای رای مردم چه کرده است؟
طبیعی است وقتی مردم میبینند شعارها، خواستها و توقعاتشان تحقق پیدا نکرده، جامعه ما که هیچ، هر جامعه دیگری هم که باشند از دولت و حاکمیت میبُرند و اعتمادشان کاهش پیدا میکند و در بخشی از جامعه اعتماد از بین میرود. من فکر میکنم این بریدن مردم و بیاعتمادیای که در مردم پدید آمده حق قطعی آنهاست. به هر حال 6 سال صبر کردند و الان با بیثباتی، تلاطم و بحران شدید اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند. چطور از این مردم میخواهید بیاعتماد نباشند؟ مردم از دولت، رئیس دولت و مجلس و همه نارضایتی دارند و نارضایتی آنها مانند آتش زیر خاکستر است. اگر به سرعت تدبیری اندیشیده نشود، این نگرانی وجود دارد که بعد نتوان آن را جمع کرد.
اتفاقاتی مانند سرقت، جیببری ، کیفزنی و خانه مردم را خالی کردن بهثانیه و از طرف دیگر رانتخواری، اختلاس و دزدی بیتالمال در حال وقوع است و طبیعی است که از چشم آقای روحانی، مجلس، حاکمیت و آقای خاتمی- که به نظر مردم میرسد میتواند فریادشان باشد و نیست یا کمتر فریاد میزند و مسائل آنها را منتقل نمیکند- مایوس شوند. به صحنه آوردن مردم این بار کار بسیار سختی است. کل جریانات سیاسی باید هماهنگ شوند و یک لیدر را انتخاب کنند. جریانات تندرو را نمیگویم، جریانات معتدل و منطقی که در همه جریانات هستند باید با هماهنگی و وحدت رویه پیش بروند. اگر این گروه هم به این طرف و آن طرف بکشند، مردم دیگر در این کشمکشها به راحتی بهصحنهبیا نیستند و خسته شدهاند.
جملات کلیدی گفتوگو
-
از در راس بودن خاتمی در جریان اصلاحات باید حمایت کرد
-
تنویر افکار عمومی و آگاهی مردم باید به وسیله احزاب انجام شود
-
انسجام و ارتباط بدنه اصلاحات باید حفظ شود
-
در فراز و فرودها باید برنامه خود را تغییر دهیم
-
سال 92 اصلاحات، غیر روحانی را مخمصه و فشار بیشتر میدانست
-
اصلاحات باید از خود آسیبشناسی داشته باشد
-
اصلاحطلبان معتقدند از دولت باید حمایت توأم با نقد کرد
-
از مشروطیت تا امروز نهضت اصلاحطلبانه تداوم داشته است
-
در ایران یک جریان همیشه به دنبال اصلاح جامعه بوده و یک جریان هم رسالتش چوب لای چرخ گذاشتن است
-
برای مشخص شدن ارزش کار مثبت، عدهای باید چوب لای چرخ بگذارند
-
معتقدیم راهکار وجود دارد و باید به دنبال مناسب کردن شرایط برویم
-
بیاعتمادی مردم را قبول دارم اما اصالت ندارد
-
فضای سیاسی تغییرات تند دارد
-
نگران شل و منفعل شدن اصلاحطلبان نیستم
-
با تغییر فضای سیاسی همه چیز تغییر میکند
-
حاکمیت باید بنشیند و حرف اصلاحطلبان را بشنود
-
حتماً نمیخواهند حرف اصلاحطلبان را بشنوند، اما باید اصرار کنیم
-
بهانه جریان سیاسی نباید این باشد که نمیگذارند کار کنیم
-
بدون هزینه کردن چیزی به دست نمیآید
-
نتوانستهایم به توقعات و انتظارات مردم پاسخ دهیم
-
طبیعی است مردم حتی از خاتمی که انتظار داشتند صدای فریادشان باشد، مایوس شوند
دیدگاه تان را بنویسید