کد خبر: 316069
|
۱۳۹۸/۰۴/۰۶ ۱۱:۳۰:۰۰
| |

عبدالله‌ ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

بحرانی‌ترین شرایط از 40 سال گذشته برای ایران، هم‌اکنون است/ اصلاح‌طلبی تنها راه نجات کشور است/ اصلاح‌طلبان باید پژواک صدای مردم باشند/ بعید است که آقای خاتمی نقش سال‌های 94 و 96 را ایفا کند/ براندازان پایگاه اجتماعی ندارند/ نگاه قدرت‌های خارجی نسبت به برا

عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، گفت: هیچ زمانی مانند امروز به این شدت مشکلات و موانع نداشته‌ایم و به همین خاطر، در خطیرترین و سخت‌تر‌ین دوران حیات سیاسی ایران به سر می‌بریم.

بحرانی‌ترین شرایط از 40 سال گذشته برای ایران، هم‌اکنون است/ اصلاح‌طلبی تنها راه نجات کشور است/ اصلاح‌طلبان باید پژواک صدای مردم باشند/ بعید است که آقای خاتمی نقش سال‌های 94 و 96 را ایفا کند/ براندازان پایگاه اجتماعی ندارند/ نگاه قدرت‌های خارجی نسبت به برا
کد خبر: 316069
|
۱۳۹۸/۰۴/۰۶ ۱۱:۳۰:۰۰

اعتمادآنلاین| سعید شمس- یازدهمین انتخابات مجلس ‌شورای ‌اسلامی امسال در شرایطی برگزار می‌شود که کشور، در عرصه بین‌المللی، در تجادل با قدرت‌های جهانی به ویژه ایالات ‌متحده ‌آمریکاست.

از سوی دیگر بحران‌های اقتصادی و مصائب معیشتی مردم، وضعیت پیچیده‌ای به وجود آورده است. در کنار مشکلات بین‌المللی و اقتصادی، اوضاع و احوال مناسبات سیاسی در داخل کشور هم تعریف چندانی ندارد. اما پرسش اصلی این است: با توجه به این موقعیت، انتخابات مجلس یازدهم چه شرایطی خواهد داشت؟

عبدالله‌ ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، معتقد است نظام از شرایط کشور آگاهی دارد. به گفته این فعال اصلاح‌‌طلب، وظیفه ملی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم این است که لیستی مشترک از نیروهای کارآمدشان به مردم ارائه دهند.

مشروح گفت‌وگوی اعتمادآنلاین با عبدالله ‌ناصری به شرح زیر است:


اصلاح‌طلبی تنها راه نجات کشور است/ اصلاح‌طلبان باید پژواک صدای مردم باشند

*کشور شرایط عجیبی را تجربه می‌کند. تهدیدهای اقتصادی و تهدیدهای دیپلماسی به اوج رسیده است. به نظر شما راه‌های برون‌رفت از این وضعیت چیست؟

شرایط کنونی کشور در 40 سال اخیر بی‌سابقه است، اما در حال حاضر خطیرترین دوران خود را از دو یا سه لحاظ تجربه می‌کنیم. در واقع با بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی در 40 سال اخیر مواجه هستیم. از سوی دیگر در عرصه جهانی با مشکلات و تجادلات بی‌سابقه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

در داخل هم جامعه ملی و مدنی ما فاصله عجیبی با حاکمیت پیدا کرده است. در واقع این عوامل ویژگی باعث شده هیچ زمانی مانند امروز به این شدت مشکلات و موانع نداشته باشیم و به همین خاطر، در خطیرترین و سخت‌تر‌ین دوران حیات سیاسی ایران به سر می‌بریم.

*اصلاح‌طلبان در اواسط دهه 80 به دلایل واضحی حاشیه‌نشین سیاست و قدرت شدند. اما در دهه 90 اتفاقی رخ داد که منجر به بازگشت‌شان به صحنه سیاسی شد. حتی کار به جایی رسید که با «تَکرار می‌کنم» آقای خاتمی، لیست امید 30 بر هیچ انتخابات مجلس در تهران را برد. اما در یک سال گذشته گویا همه چیز تغییر کرده است. چرا؟

باید گفت اصلاح‌طلبان به دو دلیل مثل هر جریان سیاسی دیگری شرایط خوبی ندارند؛ اول اینکه بعد از دی‌ماه 96 ترکیب دوقطبی جامعه با تغییر مواجه شد. معتقدم بعد از دی‌ماه 96 جامعه مدنی به عنوان یک قطب قدرتمند مسائل را از دید یک هویت یکپارچه جامعه مدنی می‌بیند. در حالی که این جامعه مدنی با گفتمان اصلاحات فاصله گرفته است.

اصلاح‌طلبی تنها راه نجات کشور است. اما جامعه مدنی الزاماً روحیه امیدبخش یا امیدوارکننده‌ای در نسبت خود برای اصلاحات تعریف نمی‌کند. دلیل این فاصله گرفتن هم عملکرد بدِ اکثر اصلاح‌طلبان در مجلس و اصلاح‌طلبانِ شورای شهر و مدیریت شهر است.

این جامعه مدنی قدرتمند، در حال‌حاضر معتقد است حتی بخش اعظمی از اصلاح‌طلبان هم در این قطب حاکمیت تعریف می‌شوند، از این رو می‌توان گفت تا حدود زیادی ناامید از این جوگیری‌های سیاسی گذشته، مناسبات خود را با حاکمیت تعریف می‌کند. این دوقطبی متاسفانه در حال حاضر روزبه‌روز افزایش می‌یابد. البته یکسری رفتارها و تصمیمات هم متاسفانه شکاف میان جامعه ‌مدنی و حاکمیت را بیشتر می‌کند.

برای مثال بستن فضاهای اجتماعی-سیاسی، منع‌ کردن دوچرخه‌سواری، ورود به حریم‌های شخصی و زندگی مردم و... بر این فاصله تاثیر می‌گذارد؛ پس از یک سو وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم افت بسیار شدیدی کرده، از طرف دیگر سخت‌‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی منجر به افزایش نارضایتی‌ها شده است.

به عبارت دیگر در این جامعه مدنی قدرتمند، نه شاهد یک معیشت خوب هستیم و نه شاهد یک فضای سیاسی-اجتماعی مطلوب. لذا بدون اینکه بخواهم تحت‌ تاثیر شعار معروف دی‌ماه «اصلاح‌طلب، اصولگرا/ دیگه تمامه ماجرا» قرار گیرم، معتقدم حتی در جبهه اصلاحات و طرفداران اصلاحات نیز بخش قابل توجهی از کنشگران به ناکارآمدی این روند باور دارند و اعتقادشان این است که اصلاح‌طلبان در عرصه‌های انتخاباتی به این راحتی و تحت هر شرایط نباید تصمیم بگیرند.

بهترین راهبرد، درنگ و بازخوانی شرایط موجود و چگونگی رسیدن به شرایط مطلوب است. اصلاح‌طلبان باید پژواک صدای مردم باشند و اولویت‌هایشان هم اولویت‌های مردم باشد.


بعید است که آقای خاتمی نقش سال‌های 94 و 96 را ایفا کند

*حال با این توضیح که هشت ماه بیشتر تا انتخابات مجلس یازدهم باقی نمانده است، تکلیف چیست؟ اطلاح‌طلبان، به عنوان جریانی که شرایط بدی دارند و ناامید شده‌اند، کنار بکشند یا بمانند و همچنان مکلف به حوزه انتخاباتی باشند؟

نه. آن نگاه تحت هر شرایط، تکلیف و... نگاهی است که خریدار ندارد. امر انتخابات و امر تشکیل دولت یک امر بشری‌انسانی است، بنابراین هیچ حرمتی به آن وارد نیست. اصلاح‌طلبان باید بدانند مصلحت مردم در چیست. امروز مصلحت مردم در این است که اصلاح‌طلبان با صدای بلند اعلام کنند می‌خواهند با تمام نیروهای کاربلد در انتخابات شرکت کنند و از همین رو حرف‌هایشان را بزنند.

اصلاح‌طلبان قبل از شروع ثبت‌نام باید لیستی از مدیران باسابقه و انسان‌های پاکدست، شجاع و در عین ‌حال دربرگیرنده نسل‌های اول و دوم و سوم نظام- یعنی نسل جوان- به عنوان ترکیب 295نفره‌ مطلوب برای مجلس شورای اسلامی منتشر کنند و بعد هم این افراد را به ثبت‌نام وا دارند. قبل از آن هم اعلام کنند اگر این افراد از مجرای نظارت استصوابی رد شوند، اصلاح‌طلبان هیچ فهرست دیگری در انتخابات نخواهند داد.

البته باید بگویم که این کار بسیار سختی است. چون متاسفانه تعدادی از اصلاح‌طلبان و احزاب کوچک اصلاح‌طلب بعد از سال 92 تغییر کرده‌اند و حفظ قدرت برایشان اصل است. همان‌طور که مصطفی تاج‌زاده گفت، بخشی از اصلاح‌طلبان به ‌مراتب از دلواپسان بدتر و سست‌تر شده‌اند و به صلاح نیست که اصلاً پرچمدار جریان اصلاحات باشند.

*آیا جامعه حرف آقای خاتمی را در مورد «اصلاح‌طلبانی که ‌از دلواپسان بدتر هستند» می‌پذیرد؛ اینکه ایشان بگویند این افراد جزئی از اصلاح‌طلبان نیستند؟

شرایط آقای خاتمی هم، مثل هر اصلاح‌طلب شاخص دیگری چون دغدغه‌های ملی و بین‌المللی دارد و شرایط را بدتر می‌کند، شرایط بسیار حادی است و من معتقدم خود ایشان هم همین‌طور که اعلام کرده دفعه دیگر امیدوار نیست بتواند با یک پیام مردم را بسیج کند.

هرچند بدون تعارف همه ملت‌ها و نهادهای امنیتی و سیاسی دو طرف آقای خاتمی با فاصله معناداری چهره اول محبوب این کشورند، اما معتقدم آقای خاتمی حتماً در ارتباط با انتخابات هوشمندانه عمل خواهد کرد. او به همین اندازه که به حضور مردم در تعیین سرنوشت معتقد است نسبت به تعهد خودش به مردم نیز احساس دین می‌کند. به ‌عبارت دیگر آقای خاتمی کسی نیست که با مردم بازی کند.

اگر اتفاقات جدی‌ای تا آستانه انتخابات و ثبت‌نام رخ ندهد، به نظر من آقای خاتمی بعید است نقش سال‌های 96 و 94 را ایفا کند.

اصلاح‌طلبان دغدغه‌ چندانی در مورد اصولگرایان ندارند


*در حال‌ حاضر مملکت وضعیت خطیری دارد. اینکه در چنین فضایی انتخابات سرد و کم‌رای باشد، تبعات ملموسی دارد. چقدر احتمال دارد حاکمیت و نهادهایی که شما بهتر می‌شناسید به تصمیمی برسند که به دلیل شرایط کشور، مثلاً نظارت استصوابی، کمی تغییر رویه دهند؟

باورم این است که مقامات و مسئولان کشور شرایط خطیر فعلی را درک کرده‌اند و می‌دانند که حضورپرشور مردم پای صندوق‌های رای در انتخابات سال جاری از چه اهمیتی برخوردار است.

*در حال‌ حاضر جدی‌ترین رقبای اصلاح‌طلبان چه کسانی هستند؟ آیا اصولگرایان جدی‌ترند یا اپوزیسیون خارج‌نشین یا سلطنت‌طلب‌ها یا منافقین؟ جالب است که منافقین و سلطنت‌طلب‌ها با اصولگرایان تا حدودی فاصله دارند، ولی هر دو از دشمنان اصلاح‌طلبان هستند. کدام‌شان رقیب جدی‌تری است؟

اصلاح‌طلبان دغدغه‌ چندانی در مورد اصولگرایان ندارند، چون آنها چارچوب‌هایی دارند. نگران براندازان هم نیستند، چون آنها پایگاه اجتماعی ندارند. اما اصلاح‌طلبان این واقعیت را قبول دارند که امروز سرنوشت جغرافیایی ایران با سرنوشت نظام سیاسی ایران به هم گره خورده است.

معتقدم قدرت‌های خارجی هم که مخالف جمهوری اسلامی هستند نسبت به براندازان نگاه کاملاً روشن و واقع‌بینانه‌ای دارند و معتقدند اینها اپوزیسیون نظام سیاسی ایران نیستند.

بنابراین باور اصلاح‌طلبان حتماً این است که این نظام سیاسی و بالطبع تمامیت ارزی باید محفوظ بماند.

اصلاح‌طلبان باید روشنگری و گفت‌وگوی اصلی خود را با جامعه مدنی دنبال کنند/ اصلاح طلبان باید به اصلاح‌طلبی جامعه‌محور فکر کنند

*بر فرض اگر اصلاح‌طلبان از بازی سیاسی ایران محو و محروم شوند، سرنوشت بدنه اجتماعی هوادار گفتمان اصلاح طلبی چه می‌شود؟ آیا به سمت اصولگرایان می‌روند یا تبدیل به یک گروه خنثی و معترض می‌شوند؟ چقدر احتمال دارد به سمت براندازان سوق پیدا کنند؟

اصلاح‌‌طلبان اگر در عرصه قدرت نباشند، حتماً باید پایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند و به نظر من الان وقت آن رسیده که اصلاح‌طلبان به طور جدی به ایجاد پایگاه‌های اجتماعی و اصلاح‌طلبی جامعه‌محور فکر کنند.

*لطفاً شفاف توضیح دهید.

ساده و خلاصه بگویم اصلاح‌طلبان باید روشنگری و گفت‌وگوی اصلی خود را با جامعه مدنی دنبال کنند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها