حسین کاشفی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
اعتماد مردم با شعار به دست نمیآید/ باید در قبال عملکردمان به مردم پاسخگو باشیم/ باید احزاب قوی داشته باشیم تا پاسخگویی هم به وجود آید/ مردم سرمایه اصلی کشور هستند نه هیچ چیز دیگر/ افراد کارآمد و توانمند کاندیدا شوند، مردم پای صندوق رای میآیند/ باید در ق
کاشفی گفت: رونق احزاب باید استمرار داشته باشد و قبول کنیم نیازمند احزاب هستیم تا بتوانند رقابت سالم انجام دهند، و نیرو و برنامه داشته باشند.
اعتمادآنلاین| مهتاب اسفندیاری- حسین کاشفی، فعال سیاسی اصلاحطلب، اعتراف میکند که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان دیگر اعتماد گذشته را به این جریان ندارد. البته اعتراف او به معنای ناامیدی از آینده نیست. به اعتقاد کاشفی اصلاحطلبان برای جلب نظر دوباره بدنه اجتماعی هوادار خود باید مقدمتاً در برابر عملکردهایشان پاسخگو باشند. او البته در صورتی پاسخگویی را ممکن میداند که احزاب قوی به وجود بیایند و بتوانند نیروهای قوی و درخور و مورد توجه مردم را برای حضور در انتخابات معرفی کنند. مشروح گفتوگو اعتمادآنلاین با کاشفی را در ادامه بخوانید:
اصلاح طلبان باید گوش شنوای مشکلات مردم باشند
*راهکار اصلاحطلبان برای جلب مشارکت حداکثری بدنه اجتماعی خود، با توجه به بیاعتمادی حامیان این جریان، چیست؟
طبیعتاً همه باید از انتخابات و صندوق رای استقبال کنیم. وقتی از دموکراسی صحبت میکنیم و دنبال دموکراسی هستیم (به خصوص که قانون اساسی هم مردم را در تعیین سرنوشت و در همه زمینهها دخیل میداند) مردم باید در همه زمینهها احساس کنند که کشور متعلق به آنهاست و میتوانند نظر بدهند و در اداره تمام امور حضور فعال داشته باشند. بدیهی است انتخابات هم یکی از مواردی است که باید مورد توجه همه قرار گیرد.
وقتی این مساله را قبول داریم و میگوییم انتخابات، باید ببینیم ایراد و اشکالاتی که در دورههای قبل وجود داشته از چه چیزهایی نشأت گرفته است. ما باید دائم به دنبال بهبود اوضاع باشیم. اگر ببینیم میان مردم نارضایتی وجود دارد و همراهی لازم را ندارند و دچار مشکلاتی هستند، باید هم گوش شنوایی برای آنها باشیم و هم زمینهای برای برونرفت از این وضعیت مهیا و پیشنهادهایی مطرح شود.
در حالی درباره انتخابات صحبت میکنیم که مشکلات و مسائل بینالمللی داریم و در زمان و شرایط عادی نیستیم و باید نگرانی مردم را رفع کنیم. باید برای حضور مردم بستری فراهم کنیم تا نه تنها وحدت و انسجام ملی- به عنوان مهمترین سرمایه یک کشور- را از دست ندهیم بلکه روزبهروز به آن بیفزاییم.
این ناکارآمدی چرا ایجاد شده است؟
*اما در هر صورت این ریزش رای وجود دارد. آقای خاتمی هم به آن اشاره کردند؟
بله آقای خاتمی هم به این موضوع اشاره کردند. البته نمیگویم مردم نسبت به ایشان بیتوجه شدهاند، اما بالاخره آنها انتظار دارند. مردم میگویند اگر ما به دولت یا نمایندگانی رای میدهیم انتظار داریم این مجلس یا این دولت نگاه مردمی داشته باشد و در راستای رفع مسائل و معضلات مردم اقدام کند. نه اینکه احساس کنند آنچه خواسته بحق آنهاست (حالا این خواسته میتواند آزادی بیان و مطبوعات، اقتصادی، رفاهی یا در زمینههای مختلف باشد) محقق نمیشود یا قولهایی که هنگام برگزاری انتخابات، رئیسجمهور یا نامزد یا نمایندگانش مطرح میکنند، بعد به فراموشی سپرده میشود. به هر حال این بیاعتمادی به وجود میآید.
به نظر من باید همه نهادهایی که در این زمینه فعال و موثرند احساس کنند که اگر میگوییم صندوق رای، اگر میگوییم حضور مردم، فقط برای تزیین نیست! میخواهیم مردم احساس کنند حضورشان در پای صندوق رای موثر است. افرادی که در دولت حضور دارند باید کارآمدی لازم را داشته باشند. بالاخره باید قبول کنیم که در جایی دچار ناکارآمدی هستیم، خب این ناکارآمدی چرا ایجاد شده است؟
اعتماد مردم فقط با شعار به دست نمیآید. مردم باید احساس کنند در همه زمینههای زندگیشان، از معیشت گرفته تا خواستههای بحقشان، حقوق شهروندی مورد توجه قرار میگیرد اما اگر به آنها توجه نمیشود دیگر نباید وقتی کسی اظهارنظر میکند با او برخورد کنند! وقتی از قانون صحبت میکنیم و قانون این اجازه را داده، چگونه نباید اظهارنظر کنیم؟ وقتی میگوییم این شهروند آزادی دارد تا در چارچوب قانون اساسی نقد کند، چگونه میشود نقد کند و سریعاً با او برخورد شود؟ الان هنوز فرصت داریم؛ اگر واقعاً شرایط مناسب فراهم شود، مردم استقبال میکنند ولی نمیشود از یک طرف به مردم بگویید بیایند پای صندوقهای رای و از سوی دیگر کار را طبق خواسته خود پیش ببرید.
مردم در صورتی پای صندوق رای میآیند که نماینده واقعی داشته باشند
*در واقع باید اعتمادسازی صورت بگیرد؟
اعتمادسازی آن هم به صورت عملی. وقتی افراد کاندیدا میشوند و تایید نمیشوند معلوم است که در چارچوب مسائل قانونی یا باید حکمی داشته باشند یا مسالهای اجتماعی در میان باشد. باید در نظر گرفت که مردم، افراد و احزاب در صورتی پای صندوق رای میآیند که نمایندگانی داشته باشند.
*پس فکر میکنید ایجاد مشارکت بالا در شرایط فعلی در دستان حاکمیت است...
بله. درست است که ما وحدت و انسجام ملی بخواهیم ولی باید بستری مهیا کنیم تا این وحدت ملی شکل گیرد. پیشتر اشاره کردم، به ویژه در این شرایطی که نیازمند انسجام و وحدت هستیم. امروز وضعیت فرق میکند. در این شرایط راه دیگری نداریم، این وضع باعث شده بخشی از مردم دچار مشکلات معیشتی و اقتصادی باشند که باید آنها را حل کنیم و بگوییم پای صندوقهای رای بیایید. این اعتماد باید پدید آید تا مردم بدانند وقتی پای صندوق حاضر میشوند، نمایندهای دارند که به او رای دهند. اگر نماینده مورد قبولشان وجود نداشته باشد میگویند وقتی کسی نیست به چه کسی رای دهم؟ فقط میگویند ما میخواهیم شاهد حضور پررنگ مردم باشیم. مردم که فقط آلت دست نیستند. مردم خواستههایی دارند. این کشور متعلق به مردم است، همانطور که قانون اساسی گفته. پس اگر قبول داریم کشور متعلق به مردم است، مردم باید درباره اداره جامعه، مجلس و دولتش نظر بدهند. افرادی هم که به عنوان نماینده مردم مطرح میشوند باید پاسخگو باشند. نه اینکه وقتی رای آوردند دیگر کاری به مردم نداشته باشد.
در اینجا بحث پاسخگویی مطرح میشود که البته باید افراد مناسب انتخاب شوند و این اتفاق از طریق تشکیل احزاب قوی ممکن است. باید زمینهای فراهم شود تا احزاب بتوانند برای اداره مملکت برنامه بریزند و نیرو تربیت کنند. در این صورت است که میتوان آنها را در برابر رخدادهای جامعه و عرصه سیاسی کشور پاسخگو کرد.
*این شرایط مهیا نیست؛ یعنی ما احزاب قویای در کشور نداریم و مردم هم به اعتباری که جریان اصلاحات داشته آمدهاند و رای دادهاند. خیلی از اصولگرایان وقتی انتقادهایی مطرح میشود میگویند دولت و شورای شهر و مجلس و... دست اصلاحطلبان است. اگر پاسخگویی هم صورت نمیگیرد و نقطهضعفی وجود دارد اصلاحطلبان مقصر هستند؟
ما تا این ساختارها را اصلاح نکنیم کدام زمینه فراهم است تا احزاب بتوانند رشد کنند و این جایگاه را به دست آورند؟! یعنی با این شرایط اگر میخواهیم کشور به توسعه و تعالی برسد، باید احزاب توانمند داشته باشیم.
دولت باید زمینه فعالیت احزاب قوی را ایجاد کند
*زمینه ورود احزاب فراهم نیست یا اجازه پرقدرت به آنها داده نمیشود؟
احزاب هستند.
*منظورم احزاب قوی و کارآمد است.
دورهای آقای احمدینژاد میگفت نیاز به حزب نداریم. وقتی دولت محدودیت ایجاد کند، احزاب را منحل کند- حتی خودِ خانه احزاب منحل شد- کاری از دست کسی ساخته نیست. اول باید همه قبول کنیم- بحث اصلاحطلب و غیراصلاحطلب نیست- که کشور برای رشد و توسعه نیازمند نهادهای مدنی و احزاب است.
دولت باید خود را موظف بداند؛ مثلاً همانگونه که برای آموزشوپرورش موظف است امکانات تحصیلی فراهم کند، در زمینه احزاب هم همین کار انجام دهد.
اگر قرار است محدودیت درست کنید، مشکلآفرینی کنید، هزینهها را بالا ببرید، همه اینها را باید در یک فرایند ببینید. به هر حال بعد از آن دوره، در دولت آقای روحانی، زمینه رونق گرفتن احزاب و خانه احزاب فراهم شد. این روند باید استمرار داشته باشد و قبول کنیم نیازمند احزاب هستیم تا بتوانند رقابت سالم انجام دهند، نیرو و برنامه داشته باشند. اینها مواردی نیست که.... اگر این آزادی عمل وجود داشته پاسخگویی هم باید وجود داشته باشد.
*پس وجود احزاب مشارکت در انتخابات را هم افزایش میدهد؟
وقتی شما این امکان را از جامعه میگیرید و به آن نیروهای توانمند که در صحنه آمدهاند اجازه نمیدهید در صحنه رقابت حضور پیدا کنند و افرادی دیگر میآیند که این توانمندی را ندارند، همین شرایط ناکارآمدی ایجاد میشود که الان شاهد هستیم. مثلاً وقتی به اصلاحطلبان میگوییم در برابر عملکرد نمایندههایی که در مجلس حضور دارند پاسخگو باشید، میگویند مگر به افرادی که مد نظر من بودند اجازه دادید به صحنه بیایند که من بتوانم پاسخگو باشم. در واقع زمینه پاسخگویی هم فراهم نشده که به عنوان مثال نقدی به مجلس یا دولت وجود داشته باشد.
*حالا چه باید کرد؟
اگر واقعاً کشورمان را دوست داریم- که باید دوست داشته باشیم- و اگر میخواهیم آینده بهتری داشته باشیم و جوانان نسبت به آینده دلگرم و باانگیزه باشند، باید این زمینه را فراهم کنیم که افق پیش رو روشن دیده شود. به خصوص اکنون که بحث انتخابات در میان است، اگر این افق روشن دیده شود طبیعتاً همه پای یک رقابت پرشور و سالم میآیند و میفهمند نیروهای توانمندی که مد نظرشان بوده در صحنه حضور دارند و با انگیزه انتخاب میکنند.
*اگر این اتفاق رخ ندهد و در واقع نیروهای کارآمدی تایید صلاحیت نشوند و به کارزار انتخابات نیایند، به عقیده برخی اصلاحطلبان، نباید در انتخابات به هر شرطی و با هر شرایطی حضور پیدا کرد. نظر شما در اینباره چیست؟
به هر حال همه صندوق رای را قبول دارند. باید پذیرای صندوق رای بود. ولی اگر قرار باشد مردم کسی را انتخاب کنند که در رأس و پاسخگو باشد، اما آن فرد حضور نداشته باشد، به چه کسی رای دهند؟! آن فرد مورد نظر مردم نیست! پس ما میگوییم رای خوب است. صندوق رای هم خوب است، ولی باید آن بستر هم فراهم شود که فرد با علاقه و انگیزه بیاید و بداند افرادی هستند که میتواند به آنها رای دهد و بعد از رای هم میتواند انتظاراتی داشته باشد.
تجربه سال 94 را نباید تکرار کرد
*یعنی اگر شرایط مثل سال 94 باشد که خیلی از کاندیداهای ناشناخته حضور پیدا کردند و نامشان هم در لیست امید بود- و ما حالا عواقبش را میبینیم- راهکار چیست؟
این وضعیت به صلاح کشور و جامعه نیست و کسی هم نمیتواند پاسخگو باشد. پس ما باید زمینه را فراهم کنیم تا افراد ناشناس نیایند؛ تمام تلاشها باید معطوف بر این باشد چون برای اولین بار که این کار را نمیکنیم! تجربه سال 94 را داریم. آیا تجربه خوبی بوده؟! همه قبول داریم؛ من به عنوان یک اصلاحطلب نمیگویم، به عنوان کسی که کشورش را دوست دارد و میخواهد جوانان کشور امید و اعتماد داشته باشند میگویم. پس باید کاری کرد که عواقب سال 94 برطرف شود. به همین خاطر باید زمینهای فراهم شود که افراد توانمند به صحنه بیایند.
*راهکار جریان اصلاحات برای ایجاد این زمینه چیست؟
افراد توانمند باید معرفی شوند و نهادهایی که در این زمینه میتوانند وارد بحث و گفتوگو شوند بستر را فراهم کنند. نهادها بر اساس قانون از هرگونه برخورد و اعمال مسائل شخصی، فردی و گروهی پرهیز کنند و برخورد صرفاً قانونی شود؛ نهادهایی که جنبه نظارتی دارند، طبق آنچه قانون گفته است، کاملاً بیطرف باشند و زمینهای فراهم کنند تا همه با همبستگی و دلگرمی پای صندوق رای بیایند.
گفتوگو در جهت رفع مشکلات کشور قطعاً میتواند خوب و سازنده باشد
*با آقای کدخدایی که صحبت کردیم گفتند برخی اصلاحطلبان میآیند و صحبت میکنند. شما اطلاع دارید این دیدار سازمانیافته است یا نه، شخصی است؟
صحبتهایی را آغاز کردهاند من هم نمیخواهم بگویم.... اما گفتوگویی که به رفع مسائل و مشکلات کشور کمک کند، قطعاً میتواند خوب و سازنده باشد. اما قبول کنیم وقتی میگوییم زمینهای فراهم و گفتوگویی انجام شود، باید اولاً شفاف باشد و ثانیاً افرادی که توانمندی لازم را برای نمایندگی امکان حضور پیدا کنند. یک زمان فردی را انتخاب میکنیم، خب اشکالی ندارد، اما برخی مواقع ما از جریانی صحبت میکنیم و جریانی میخواهد پاسخگو باشد؛ طبیعتاً این جریان باید بتواند نمایندگان خود را برای مذاکره داشته باشد. دیدارها را نفی نمیکنم، خیلی هم خوب است، اما باید ساختاریافته باشد.
*یعنی سازماندهی شده باشد و گروهی آن را نمایندگی کنند؟
بله، چون روند گفتوگوها مشخص نیست. ممکن است اصلاحطلب باشید و دیدارهایی هم انجام دهید، اما به هر حال نظر خودتان را میگویید.
*پس این دیدارها هنوز شکل و شمایلی پیدا نکرده است؟
نه. ما در خبرها میبینیم که صحبتهایی شده، البته من به فال نیک میگیرم، ولی این گفتوگوها باید ساختارمند شود. به هر حال اصلاحطلبها جایگاه دارند، معلوم است! اصولگرایان هم جایگاه دارند، و اگر قرار است مذاکره و گفتوگویی انجام دهند، باید با لیدری و نمایندگی یک گروه باشد تا اصلاحطلب و اصولگرا خروجی داشته باشند.
باید پای گفتوگو برویم. ما اهل گفتوگو هستیم، باید حرفها را بشنویم و با هم صحبت کنیم و بهترینها را انتخاب کنیم. اگر در مواقعی هم فردی (اصلاً خدایناکرده کسی را متهم نمیکنم) در مجموعهای کار میکند که ایراداتی دارد باید صادقانه، کارشناسانه و منصفانه وقتی میتواند آن را اصلاح کند و به وضع بهتری تغییر دهد، این کار را انجام دهد. چرا انجام ندهد؟ انسان رو به رشد و رو به توسعه است. انتخابات هم همینطور است! بررسی کنیم و اجازه دهیم حرفها زده شود. نباید تا کسی حرفی زد اعتراض کنیم و بگوییم از موضعی که صحبت کرد میخواهد یک جایی را زیر سوال ببرد! باید زمینه برخوردی کاملاً تعاملی و کارشناسی فراهم شود. وقتی این کار انجام شود میتوانیم شاهد یک انتخاب مورد قبول باشیم.
*اگر بخواهیم در مورد خطاهای اصلاحطلبی صحبت کنیم، مهمترین خطای استراتژیک راهبردی اصلاحطلبان طی سالهای اخیر چیست؟
نمیگویم ایراد و اشکالی نداشتهاند.... چراکه اگر بخواهیم وضعمان در هر زمینهای بهتر باشد، باید دائماً عملکرد خودمان را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و موانع را رفع کنیم. به نظر من اصلاحطلبان ضمن اینکه در موارد اخیر بر اساس منافع ملی عمل کردهاند، در زمینه پاسخگویی تجربهای کسب کردند.
اگر فردی نامزد ریاستجمهوری است، باید معلوم شود نسبت به وزرا و کسانی که از او حمایت کردهاند چه موضعی دارد. باید مثل همه دنیا این رسم چه برای مجلس، چه برای دولت تکلیف شود و روابط مشخص باشد. زمانی استراتژی یا تاکتیک اصلاحطلبان به این شکل بود که برای حضور نیافتن چهرههای افراطی باید ائتلاف کنند، حتی اگر افرادی که حضور مییابند اصلاحطلب نباشند. خب بله. آن زمان اینگونه عمل شد. اما به نظر من با توجه به مسائلی که پیش آمده، روش باید تغییر کند. برای انتخابات بعدی باید در هر زمینهای با برنامه کارها را پیش برد و به قولهایی که میدهند عمل شود تا انسجام پیروزی و اعتماد از دست نرود.
بعد از اتفاقاتی که طی سالهای اخیر رخ داده، حداقل الان باید از این تجربیات استفاده کنیم؛ برای انتخابات بعدی اگر در همه زمینهای ائتلاف میکنند، دولت تشکیل میدهند و... باید به نحوی عمل شود که بعداً بتوانند در قبال اتفاقات پاسخگو باشند و صرفاً اینطور نباشد که مردم را دعوت کنند.
اصولگرایان هنوز رقیب اصلاحطلبان هستند
*به نظر شما رقیب جریان اصلاحات چه کسانی هستند؟
طی این مدت رقبای سیاسی، تحت عنوان اصولگرا و اصلاحطلب، جایگاه و پایگاهی پیدا کردهاند. مطرح شدن نام آقای احمدینژاد، به نظر من با توجه به نوع عملکرد و برخوردهای گذشته، ممکن نیست. بالاخره اصلاحطلبان یا اصولگرا یک گذشته و پایگاهی دارند و از این دو جریان میتوان بیشتر به عنوان رقیب یاد کرد.
*پس رقیب جریان اصلاحات را صرفاً اصولگرایان میدانید؟
بله.
*بنابراین اگر صندوق رای اصلاحطلبان ریزش داشته باشد، سبد رای اصولگرایان پروپیمان میشود؟
نه. تجربه نشان داده اینطور نیست که اگر حامیان اصلاحطلبان به آنها رای ندهند، پس رای خود را به صندوق اصولگرایان خواهند ریخت. همانطور که قبلاً هم گفتم، بدنه اجتماعی وقتی ببینند کاندیداهای مورد نظرشان در انتخابات حضور ندارند، پای صندوقهای رای حاضر نمیشوند و این اتفاق بر مشارکت در انتخابات تاثیر منفی میگذارد. الان هم باید در قبال مردم پاسخگو باشیم. مردم میگویند شما خواستید ما هم آمدیم، اما شرایط باید مناسب و زمینه فراهم شود. با صندوق که نمیشود قهر کرد! منتها باید زمینهسازی کرد. اینگونه نیست که اگر عدهای از حامیان و بدنه اجتماعی نسبت به اصلاحطلبان بیتوجه شوند، توجه و تمرکزشان به سمت اصولگرایان برود! نه. با وجود اتفاقات اخیر هنوز اصولگرایان رشد چندانی نکردهاند و در رایشان در همان حد گذشته خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید