حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
احمدینژاد ورشکسته سیاسی است/ اختلاسها به ترامپ پالس مثبت میدهد/ لاریجانی باید عقبه سیاسی مشخصی داشته باشد/ اصولگرایان درباره موتلفه کجسلیقگی کردند
حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا، گفت: احمدینژاد بود که پایش را روی دوش اصولگرایان گذاشت و بالا رفت و بعد هم اصلاً اصولگرایان را قبول نداشت.
اعتمادآنلاین| سعید شمس- اصولگرایان در حالی که هفت ماه به انتخابات مجلس یازدهم مانده است، در تکاپو هستند تا بلکه بتوانند بالاخره همه طیفهای اصولگرایی را زیر یک چتر انتخاباتی جمع کنند. با وجود این موانعی همچون اختلاف شدید لاریجانی با جبهه پایداری و... نشانگر این است که احتمال انشقاق از اتحاد بیشتر است.
حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا، در گفتوگو با اعتمادآنلاین، تلویحاً از نوع فعالیت علی لاریجانی انتقاد کرد و معتقد است همه باید با اصولگرایان یکی شوند. البته به زعم او احمدینژاد شامل «همه» نمیشود.
تشکیل ائتلاف انتخاباتی فایدهای ندارد
*به نظر میرسد اصولگرایان برای اتحاد انتخاباتی دوباره با مشکلاتی روبهرو هستند.
با نزدیک شدن به فصل انتخابات، جریانهای سیاسی سعی میکنند همه قوایشان را با هم جمع کنند تا به آن وحدت و انسجامی که دنبالش هستند- چه در ائتلافهای سیاسی چه در ائتلافهای انتخاباتی- برسند. در حالی که من معتقدم تشکیل ائتلاف انتخاباتی فایدهای ندارد، چون ائتلافی شکننده و زودگذر است. جریان اصولگرایان باید به ائتلاف سیاسیای برسد تا از این طریق بتواند با یک سازوکار و سازمان و رهبری مشترک و کارآمد به اهداف خود دست یابد. به همین دلیل من در جلسات پیشنهاد دادم که یک شورای سیاستگذاری در این زمینه شکل دهیم تا بتوانیم کل مسائل اصولگرایی را در آنجا حلوفصل کنیم.
در واقع باید از جامعتین و کلیه نیروهایی که ذیل اصولگرایی فعالیت دارند، برای حل اختلافات و رسیدن به یک تعامل مشترک بهره و کمک بگیرند. میخواهیم احزاب و گروههای سیاسی را نیز به عنوان بخش صفِ جریان اصولگرایی وارد صحنه سیاسی کنیم. در غیر این صورت نمیتوانیم مدعی باشیم که در انتخابات آینده پیروز صحنه خواهیم بود.
احمدینژاد اصولگرایان را قبول نداشت
*موانع مشخصی بر سر راه اتحاد انتخاباتی وجود دارد؛ آیا میتوان تصور کرد که طیف آقای لاریجانی با اعضای پایداری همنشینی انتخابات را قبول کنند؟
مدلهای مختلفی برای حضور در صحنه انتخابات وجود دارد. یک مدل، مدل آقای احمدینژاد بود که پایش را روی دوش اصولگرایان گذاشت و بالا رفت و بعد هم اصلاً اصولگرایان را قبول نداشت. مدل دیگر مدل آقای روحانی بود که با تفکرات اصولگرایی و البته با رای اصلاحطلبان و کارگزاران خود را بالا کشید و در انتخابات پیروز شد.
یک مدل هم مدل آقای لاریجانی که طی جلسات مختلفی، گفت من مستقل هستم، که معلوم است امیدی به جریان اصولگرایی ندارد. ممکن است ایشان بخواهد به انتخابات وارد شود و از آرای دیگران استفاده کند که البته این مدل را آقای روحانی استفاده کرد.
در چنین حالتی ممکن است در انتخابات نتیجهای گرفته باشد، ولی در نهایت عقبه سیاسی هر شخصیتی در مسائل سیاسی کشور باید کاملاً مشخص و شفاف باشد. نمیتوانیم به سمت راست راهنما بزنیم ولی به چپ بپیچیم!
لاریجانی باید عقبه سیاسی مشخصی داشته باشد
*چه دلایلی دال بر این است که لاریجانی به اصولگرایان امیدی ندارد؟
آقای لاریجانی با توجه به مسئولیتهای مختلفش، نیازی نمیبیند که یک عقبه سیاسی حزبی تشکیلاتی از او حمایت کند و فکر میکند از این موضوع بینیاز است. در حالی که صحنه انتخابات یک صحنه رقابت است و اگر کسی در سپهر سیاسی کشور، عقبه سیاسی قویای نداشته باشد، نمیتواند آرای حداکثری را برای انتخاب شدن به دست آورد.
اسلام منهای روحانیت را در مسائل سیاسی نمیپذیریم
*در واقع منظور شما این است که اتحاد انتخاباتی به صورت حداکثری حاصل نمیشود؟
این بار نسبت به دور قبل کمی به ائتلاف امیدوارتر هستیم. با توجه به حضور جامعه روحانیت مبارز و تشکیل کمیته دعوت با همه طیفهای مختلف، قرار بر گفتوگو و صحبت گذاشته شده تا به همدلی و وحدت دعوت شوند. اگر در این مورد موفق شویم، به ائتلاف سیاسی خواهیم رسید.
*چند وقت پیش که با آقای ناصر ایمانی صحبت میکردم ایشان گفت جامعه روحانیت مبارز باید قبول کند که اثرگذاری گذشته را ندارد و فقط به عنوان حلال مشکلات در مواقع لزوم، وارد گود شود.
همیشه و در هر شرایطی باید در نظر بگیریم که روحانیت یکی از پایههای اصلی این انقلاب است. روحانیت مسئولیت دارد و بر اساس این مسئولیت باید همیشه در صحنه، به خصوص صحنه انتخابات، حضور داشته باشد.
البته ممکن است نوع حضورشان متفاوت باشد. اعضای جامعه روحانیت میگویند ما دنبال لیست دادن یا بحث مصادیق نیستیم، بیشتر در پی این هستیم که انسجام و وحدت نیروهای ارزشی انقلابی شکل بگیرد. اگر بحث این باشد، روحانیت باید همیشه در صحنه حاضر باشد و نمیتواند خود را از انقلاب کنار بکشد و بیتفاوت عمل کند. ما اسلام منهای روحانیت را در مسائل سیاسی نمیپذیریم.
منتظریم کمیته دعوت به اهدافش برسد
*با جبهه پایداری چه صحبتهایی کردهاید؟
رایزنیهای مختلفی در این زمینه در حال انجام است. ما منتظریم کمیته دعوت به اهدافش برسد.
*به نظر شما امکان همنشینی با پایداریچیها وجود دارد؟
به نظر میرسد این امکان وجود دارد، چون شرط پیروزی در انتخابات آینده وحدت و انسجام است.
*شرط پیروزی در انتخابات گذشته هم وحدت و انسجام بود که محقق نشد.
اتفاقاً حاصل شد. در بحث ریاستجمهوری نام آقای رئیسی به عنوان تنها گزینه مطرح بود و بسیاری از صحنه انتخابات کنار رفتند که منجر به پیروزی به نفع اصولگرایان شد.
اصولگرایان با طناب پوسیده احمدینژاد وارد چاه نمیشوند
*آقای احمدینژاد به هر حال یک اصولگرا شناخته میشود. تکلیف اصولگرایان با این چهره پرسروصدا چیست؟
احمدینژاد احمدینژاد است، نه اصولگراست نه اصلاحطلب و نه مستقل. من بارها از آن طیف به عنوان مکتب احمدینژاد یاد کردهام. خود ایشان هم اصولگرایی اصولگرایان را قبول ندارد. اصولگرایان هم به نظر میرسد حاضر نیستند با طناب پوسیده ایشان وارد چاه شوند.
*اما اصولگرایان و احمدینژاد سبد رای مشترک دارند. قبول دارید افرادی که احتمال دارد به احمدینژاد رای دهند، اگر قرار بر نبودن احمدینژاد باشد، رایهایشان بیشتر در سبد اصولگرایی ریخته میشود تا اصلاحطلبان؟
اگر ما هم دنبال فریب مردم در معامله باشیم و بگوییم به هر نفر 500 هزار تومان یارانه میدهم، ممکن است رای بیاوریم، اما این رای واقعاً رای معنادار مردم است به فردی که مقبول است یا رای به فردی است که وعده دروغ میدهد؟
اگر بخواهیم وعده دروغ دهیم و در انتخابات دچار این تزلزل شویم که با وعدههای پوپولیستی مردم را پای صندوقهای رای بیاوریم و رایشان را بگیریم و بعد هم بگوییم خداحافظ، رفتارمان با مردمسالاری دینی کاملاً در تناقض خواهد بود.
*با وجود این، آنهایی که به واسطه شعارهای احمدینژاد و به واسطه ادعای سادهزیستیاش میخواهند رای دهند، اگر احمدینژاد نباشد، بیشتر به اصولگرایان رای میدهند تا اصلاحطلبان.
به عقیده من، طیف اصولگرایی همان ارزشی و انقلابی است که برخی اسمش را اصولگرایی گذاشتند! به نظر میرسد مشی اصولگرایی با تفکر اصولگرایی کاملاً در رابطه با مسائل سیاسی خود را نشان داده است.
*سوالم را برای بار سوم مطرح میکنم. افرادی که پای سخنرانیهای احمدینژاد مینشینند، اگر ایشان وارد انتخابات نشود و آنان خود را به شرکت در انتخابات ملزم کنند، رای این گروه به سبد اصولگرایان ریخته میشود یا اصلاحطلبان؟
رایهایی که اصولگرایان به آقای احمدینژاد یا آقای رئیسی دادند به خاطر این بود که میخواستند طرف مقابل رای نیاورد، ولی اگر بنا باشد خودشان کسی را داشته باشند که ارزش رای آوردن داشته باشد، به نظر میرسد دنبال آقای احمدینژاد نخواهند رفت و مشی و ارزشهای انقلابی را دنبال خواهند کرد.
*پس شما معتقدید آقای احمدینژاد پایگاه رای ندارد؟
من معتقدم ایشان در سپهر سیاسی کشور یک ورشکسته سیاسی است.
درباره مؤتلفه کجسلیقگی شده است
*از این بحث بگذریم. جمعیت مؤتلفه اسلامی به لحاظ قدمت خیلی قدیمی است، منتها به نظر میرسد در مناسبات انتخاباتی اصولگرایان خیلی جدی گرفته نمیشود.
بین احزاب و گروههای سیاسی کشور در نقش اصولگرایی قویترین جریان سیاسی مؤتلفه است که از نظر عده و عُده و تشکیلات در سراسر کشور نظیر ندارد. اگر اصولگرایان بخواهند مؤتلفه را کنار بگذارند، عملاً خودشان را تحریم کردهاند.
*چرا در مباحث انتخاباتی به آنها خیلی میدان نمیدهند؟
به نظر میرسد کمی کجسلیقگی در این زمینه وجود دارد.
*کمرنگ دیده شدنشان را قبول دارید؟
نه. من حضور آنها را قوی میبینیم، آنها کار خودشان را انجام میدهند.
*منظور حضورشان نیست، منظور شرکت داده شدنشان در لیست انتخاباتی اصولگرایان طی 10 سال اخیر است؟
فعلاً لیستی بسته نشده که ما الان بخواهیم قضاوت کنیم، باید جلو برویم ببینیم چه میشود. درباره لیستهای انتخاباتی گذشته هم به هر حال همه چیز روشن است.
ترامپ از اختلاسها پالس مثبت میگیرد
*برخی میگویند دولتهای یازدهم و دوازدهم و مجلس دهم با توصیه اصلاحطلبان رای آوردند، پس نارضایتیهای موجود موجب میشود انتخابات فضای سردی داشته باشد. آیا اصولگرایان به عنوان یک جریان سیاسی از این سردی احتمالی استقبال میکنند؟
ما معتقدیم مشارکت حداکثری مردم تضمینکننده مردمسالاری در کشور است. به همین دلیل باید تلاش کنیم حضور مردم در پای صندوقهای رای حداکثری و معنادار باشد. دومین نکته هم این است که حل مشکلات کشور برای ما در اولویت است، فرقی نمیکند اصلاحطلب میتواند حل کند یا اصولگرا.
با وجود این، باید گفت کارنامه آقای روحانی نشان میدهد کارگزاران و اصلاحطلبان نتوانستهاند بخشی از مسائل اقتصادی کشور را حل کنند و باید درباره اقداماتی که انجام دادهاند پاسخگو باشند.
*آنها هم عنوان میکنند که ما مسیر را خوب رفتیم و شخصیت عجیبوغریبی به نام ترامپ آمد و آمد و زیر میز زد.
مسائل و مشکلاتی مثل اختلاسها، فساد اداری، فساد تجاری، فساد بانکی و مفاسد اجتماعی ربطی به ترامپ دارد؟ نه تنها ربطی ندارد، بلکه ترامپ وقتی این موارد را میبیند، پالس مثبت میشنود که بیشتر مداخله کند.
فساد ریشه در همه دولتها دارد
*آیا این مسائل را مربوط به این دولت میدانید یا از ابتدا در همه دولتها وجود داشته است؟
اینها همه مسائلی ریشهدار است. دولتها در طول یکدیگر هستند نه در عرض هم! هر دولتی وارث خرابههایی است که دولت قبلی بر جای گذاشته، به همین دلیل اگر نتوانند خرابهها را به آبادانی تبدیل کنند، عملاً آن دولت هم راه دولت قبلی را طی کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید