غلامحسین کرباسچی:
از پدرخواندگی استعفا دادهایم فرزندخواندهها نمیپذیرند
کرباسچی می گوید: ما از پدرخواندگی استعفا دادهایم، اما گویا این فرزندخواندهها هستند که این استعفا را نمیپذیرند. من خودم را ممکن است پدر بدانم ولی پدرخوانده نمیدانم اما به هر حال پدرخوانده هم بد نیست.، اینها که مساله کشور و شهروندان نیست.
اعتمادآنلاین| کرباسچی در توصیهای مهم به اصلاحطلبان میگوید که اصلاحات نیازمند آن است که دست به کار تدوین سندی هویتی بزند و ایرادهای خود را مرتفع کند.
در ادامه بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید:
- اولین و بزرگترین مشکل اصلاحات، مشکل هویتی است. به نظر میرسد اگر یک جریان سیاسی میخواهد مقابل حوادث سیاسی اجتماعی واکنش نشان بدهد و تصمیمگیری کند ابتدا باید مبانی هویتی خود را تعریف کند؛ به نظر میرسد که اصلاحات و اصلاحطلبان در این 2 دهه خود را تعریف نکردهاند.
- امروز در بعضی سطوح جریانهای سیاسی اصلا تحلیل سیاسی وجود ندارد و بیشتر برخوردها و لجبازیهای شخصی وجود دارد.
- هیچیک از این افراد موسوم به اصلاحطلب حاضر نیستند، به نقد تصمیمات گذشته اصلاحطلبان بپردازند.
- آقای عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی آقای عبدالکریم سروش شد یا آقای سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخوردهایی با انجمن اسلامی داشته چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت میشود. امروز از خود آقای عارف بپرسید، تعریف شما از اصلاحات چیست؟ بپرسید آیا حرفهای آقای آرمین یا آقای تاجزاده را قبول دارید؟
- در جبهه اصلاحات اگر ما خودمان نقص و آسیبی میبینیم نباید لاپوشانی و توجیه کنیم.
- اگر تعریفی دقیق از مبانی اخلاقی اصلاحطلبی در زندگی سیاسی و اقتصادی در میان نباشد، هر روز این امکان وجود دارد که یک نماینده از جبهه اصلاحات به نمایندگی مجلس یا منصبی دیگر برسد و ببیند که با موضعگیریای خاص، جایگاه و صلاحیت خود را از دست میدهند در اغلب موارد این فرد اصل مساله اصلاحات را فراموش میکند.
- به نظر من، اصلاحات در ایران این است که مردم زندگی خود را اداره کنند، کشور درست اداره شود، گرفتاریهای مردم کمتر شود و... این موارد نیز به تدریج حکومت را به یک حکومت کارآمد تبدیل میکند و به این واسطه، حکمرانی، حکمرانی خوبی خواهد شد. طبیعتا در این شرایط، طبقه متوسط رشدیافته، مسائل سیاسی و فرهنگی رنگ عوض میکنند. شعارهای صرف و توخالی همراه با فقر و فساد و بههمریختگی جامعه همیشه منجر به دیکتاتوری میشود. به غیر از یکی دو استثنا، کدام کشور فقیر هست که از این مسیر پیشرفت کرده است؟
- حرفها، وضعیت و حرکاتی در مجلس ششم که باعث شد نقار داخلی بین نیروهای انقلاب آشتی ناپذیر شود. امروز حتی توسط آقای نبوی هم نقد میشود. اگر ما امروز این حرف را بزنیم، اسمش را خروج از جبهه اصلاحات میگذارند. اما آیا آقای نبوی هم از اصلاحات خروج کرده که این حرفها را میزند؟
- به نظر ما شهروندان باید بهخاطر نتایج عملکردها و آثار مثبتی که در زندگی خود میبینند، پای صندوق رای بیایند و اگر چنین شود، یک پیروزی است. این پیروزی اصلاحات است.
- بحران مدیریت مدیران ناکارآمد در دولت اول آقای روحانی در دولت دوم نیز نمایان شد و مشکلات امروز را به وجود آورد.
- به سالخوردگی خود ایمان بیاوریم و نیروهایی که صادق هستند و اراده خدمت دارند و انگیزه کار و حل مشکل دارند را رویکار بیاوریم.
- ما از پدرخواندگی استعفا دادهایم، اما گویا این فرزندخواندهها هستند که این استعفا را نمیپذیرند. من خودم را ممکن است پدر بدانم ولی پدرخوانده نمیدانم اما به هر حال پدرخوانده هم بد نیست.، اینها که مساله کشور و شهروندان نیست.
- وضعیت «بد» این است کسی را که من یا حزب کارگزاران سازندگی صالح نمیدانیم وارد مجلس شود. اما «بدتر» این است که افراد احساساتی و افراطی چه از جناح چپ و چه جناح راست وارد مجلس شوند.
دیدگاه تان را بنویسید