امیر احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش، پاسخ داد:
چرا ادبیات فرماندهان ارتش و سپاه به هم نزدیک است؟/ حد ورود نیروهای مسلح به سیاست کجاست؟
امیر احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش، در پاسخ به این سوال که «حد ورود نیروهای مسلح به سیاست کجاست؟» گفت: سیاسیون و نظامیون دو جزء لاینفک هستند. در علوم راهبردی گفته میشود که جنگ ادامه سیاست است، اما به زبان دیگر یعنی در مناسبات بینالمللی وقتی سیاسیون به نتیجه نرسیدند، نظامیها هستند که باید وارد کار شوند و در مرحله بعد، نظامیها باید در جایی توقف کنند و سیاسیون وارد شوند و کار را دنبال کنند.
اعتمادآنلاین| امیر احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش، گفت: امروز رسانههای معاند و خارجی تلاش میکنند میان ارتش و سپاه جدایی بیندازند و این طور القا کنند که سپاه پاسداران، حافظ نظام جمهوری اسلامی ایران است و ارتش به خاطر ساختار، بافت و روابطی که دارد، مقداری از این گفتمان فاصله گرفته یا اینکه خدای نکرده، ارتش به مثابه آلترناتیو و در مقابل سپاه است.
در ادامه بخشهایی از گفت و گوی او را درباره موضوعات مختلف می خوانید:
*امروز میبینیم که گفتمان و ادبیات فرماندهان ارتش، بسیار به ادبیات و گفتمان فرماندهان سپاه پاسداران نزدیک شده است. دلیل نزدیکی این ادبیات چیست؟ آیا این نزدیکی در حوزه رزم یعنی شیوههای جنگیدن هم اتفاق افتاده است یا خیر؟ زیرا در دفاع مقدس میبینیم که شهید صیاد شیرازی بیشتر به رزم کلاسیک باور داشت، اما سپاه بر بسیج نیروها تأکید داشت.
من تفاوتی نمیبینیم. گفتمانی که شما به آن اشاره کردید و فرماندهان ارتش آن را تکرار میکنند، از ابتدای انقلاب بوده است. به عبارت دیگر، گفتمان وحدت ارتش و سپاه از ابتدا مطرح بود که رویه شهیدان نامجو و فلاحی و صیاد و بابایی همین بود. هنگامی که شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی و فرمانده جنگ ارتش شده بود، در نخستین اقدام، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه را دایر کرد. ایشان گفتند دیگر نگویید «ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی» بلکه بگویید «ارتشی و سپاهی، یک لشکر الهی.»
بنابراین، این گفتمان از ابتدا وجود داشت، اما چرا امروز اینقدر بروز و ظهور پیدا کرده است، این به خاطر فضای رسانهای است که دشمنان سعی در ایجاد آن دارند. امروز رسانههای معاند و خارجی تلاش میکنند میان ارتش و سپاه جدایی بیندازند و این طور القا کنند که سپاه پاسداران، حافظ نظام جمهوری اسلامی ایران است و ارتش به خاطر ساختار، بافت و روابطی که دارد، مقداری از این گفتمان فاصله گرفته یا اینکه خدای نکرده، ارتش به مثابه آلترناتیو و در مقابل سپاه است. در پاسخ به چنین جوسازیهای رسانه ای است که چنین ادبیاتی از سوی سران و فرماندهان ارتش تکرار و رساتر شده است، برای اینکه این شبهه، نگرانیای را در ملت عزیزمان ایجاد نکند میگوییم اصلاً چنین جدایی و تفاوتی متصور نیست، ارتش و سپاه از ابتدای انقلاب با هم بودند و اکنون هم با هم هستند. این اماننامههایی که شمرهای زمان میآورند، نمیتواند بین این دو برادر جدایی ایجاد کند.
در عملیاتهای دفاع مقدس هم همین طور بود. ارتش و سپاه به صورت مشترک درکنار هم میجنگیدند؛ یعنی در یگانهای ارتش برادران سپاه و در یگانهای سپاه برادران ارتش حضور داشتند و اساساً تا پایان جنگ هیچ عملیات غیرمشترکی اجرا نشد. مثلاً در عملیات والفجر 8 که توسط برادران سپاه فاو فتح شد، 1000 لوله توپ ارتش از سپاه پشتیبانی میکرد، نیروی هوایی، نیروی مهندسی ارتش و یگانهای قایق نیروی دریایی هم حضور داشتند. همین حالا هم برای هر مرزی طرح دفاعی مشخصی تعریف شده است. مثلاً مشخص است که اگر دشمن بخواهد از شمال غرب کشور وارد شود، هریک از نیروهای مسلح چطور باید دفاع کنند یا سازمان مشترک ارتش و سپاه چیست. این طور نیست که ارتش یا سپاه به تنهایی بخواهند عمل کنند، بلکه در هم ادغام هستند. ناظم این کار هم ستاد کل نیروهای مسلح است. در شرایط فعلی به خاطر پوشش فضای رسانهای و جلوگیری از شبههافکنی دشمنان، ما ندای وحدت ارتش و سپاه را رساتر کردیم. وگرنه چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
* برخی میگویند ما تنها کشوری هستیم که دو نیروی مسلح داریم، بجز پدافند که یک نیرو است، دو نیروی دریایی، هوایی و زمینی داریم. از این رو معتقد هستند که به لحاظ ساختار، نیروی انسانی، امکانات و هزینه، این دوگانگی ظاهری به چشم می خورد. اما شما چشمانداز دیگری ارائه کردید، مبنی بر اینکه در طرحهای دفاعی ما لایهبندی و نقش ارتش و سپاه تفکیک شده است.
قانون اساسی تکالیف و وظایف ارتش و سپاه را مشخص کرده است. به این ترتیب، برخی مأموریتها برای ارتش و برخی مأموریتها برای سپاه تعریف شده است. اما زیبایی کار آنجا است که این دو سازمان، در بسیاری موارد به هم کمک و از هم پشتیبانی میکنند. در حوزه مرزهای زمینی، هوایی و دریایی، هرجا ارتش نیاز داشته باشد تا برخی خلأها پوشش داده شود، این سپاه است که وارد میشود و متناسب با نیاز کشور در خودش انعطاف ایجاد میکند ودرباره سپاه هم به همین ترتیب. اساساً یکی از ویژگیهای سپاه این است که متناسب با نیاز کشور در خود قابلیت ایجاد میکند. بنابراین مرز مأموریتهای این دو سازمان مشخص است، یعنی در مأموریتهای خاص، ارتش یک وظیفه و سپاه وظیفه دیگری دارد و در مقابل یکدیگر را پشتیبانی میکنند. در حوزههای مختلف اطلاعاتی، عملیاتی، آمادی، آموزشی هیچ کار موازی که هزینههای اضافی را به دنبال داشته باشد وجود ندارد. در طرحهای دفاعی هم تا کوچکترین و جزئیترین امور وظایف مشخص و تعریف شده است، ضمن اینکه برای هماهنگی بیشتر در رزمایشها هم تمرین میشود که مثلاً در تهدیدات هوایی، زمینی، دریایی، سایبری و... چگونه بهصورت همافزا عمل شود.
بنابراین این طور میتوان گفت که به رغم همپوشانیها و همکاریهای ارتش و سپاه، فاصلهای که میان این دو نیرو در افکار عمومی ترسیم شده است، ناشی از نوع دسترسی به رسانه است، به این معنی که دسترسی سپاه بیشتر است و طبیعتاً بیشتر روی تواناییهای این نیرو در رسانهها تأکید میشود.
ارتش و سپاه بهعنوان بازوهای مسلح نظام از یک دکترین تبعیت میکنند ولی متناسب با مأموریتهای واگذاری، راهبردهای مختص خود را دارند. من فکر میکنم مردم عزیز ما به یک میزان فرزندان و برادران ارتشی و سپاهی خود را دوست دارند و علاقهمند هستند که این دو بازو در کنار هم باشند. سپاه به خاطر بافت مردمی خود یعنی استفاده از نیروی بسیج یک نیروی مردمی است. البته ارتش هم در طول دفاع مقدس تعداد زیادی سرباز در سازمان رزم خود داشت، تا جایی که 5/2 میلیون سرباز در طول دفاع مقدس در ارتش آموزش دیدند و جنگیدند. سپاه نیز به همین میزان و شاید بیشتر نیروی بسیج را به کار گرفت. با وجود این، ارتباط سپاه با بدنه مردم به مراتب بیشتر از ارتش است و همین است که سپاه در رسانهها و در نگاه مردم جایگاه نزدیک تری دارد. بحمدالله در سالهای اخیر با حضور فرماندهان نسل انقلاب این ارتباط با مردم به مراتب گستردهتر و نمایانتر شده و نمونههای بارز آن را میتوان در امدادرسانیهای مختلف در سیل ، زلزله، بازسازیها و ... مشاهده کرد.
*ارتش نیروی سیاسی و مؤثر در سیاست داخلی نیست، پس چرا همچنان از عبارت «عقیدتی سیاسی» برای این نهاد درون ارتش استفاده میشود؟
جهتگیری و عملکرد ارتش در راستای مأموریتهای واگذاری است. ورود نکردن ارتش به مسائل سیاسی تدبیر امامین انقلاب است، یعنی هم تدبیر حضرت امام(ره) بود و هم تدبیر رهبر معظم انقلاب است که نیروهای مسلح نباید در احزاب، گروهها و دستههای سیاسی ورود کنند. ضمن اینکه قانون هم تصریح دارد که ارتش نباید وارد مسائل سیاسی شود. اما این امر به آن معنا نیست که ارتش از سیاست بی اطلاع باشد.
سیاسیون و نظامیون دو جزء لاینفک هستند. در علوم راهبردی گفته میشود که جنگ ادامه سیاست است، اما به زبان دیگر یعنی در مناسبات بینالمللی وقتی سیاسیون به نتیجه نرسیدند، نظامیها هستند که باید وارد کار شوند و در مرحله بعد، نظامیها باید در جایی توقف کنند و سیاسیون وارد شوند و کار را دنبال کنند. سیاسیون و نظامیون در حوزه راهبردی در کنار هم هستند، اما در جمهوری اسلامی این دو حوزه سیاسی و نظامی گری، هیچ گاه نباید در هم ادغام شوند. این چیزی است که تصریح قانون و تصریح فرمانده معظم کل قوا است، اما به آن معنا نیست که نظامیها از سیاست بی اطلاع باشند، بلکه باید سیاست را در حد خود بدانند. این مسأله رتبهبندی هم دارد، یعنی هرکسی در حد و حوزه مسئولیت خود، باید به مسائل سیاسی اشراف داشته باشد تا بصیرت لازم را در بزنگاههای لازم داشته و بتواند تصمیم درست بگیرد. یکی از وظایف عقیدتی سیاسی در حوزه سیاسی برای همین معناست، یعنی هم سیاست و پیچیدگیها و زوایای آن را برای کارکنان تعریف کند و هم مرزها را مشخص گرداند و هم تدابیر و سیاستهای کلی نظام را در این حوزه شفافسازی کند تا کارها در مسیر و مجرای خود جریان پیدا کند.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید