یدالله طاهرنژاد، عضو حزب کارگزاران سازندگی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
رنجش جدیای نسبت به جریانات سیاسی وجود دارد/ مجالس یکدست توفیقی در جلب نظر مردم ندارند/ کسانی که میگویند «مستقل» هستند از چه چیزی، چه کسی و کجا مستقل هستند؟/ مجلس میتواند در از بین بردن کاستیها موثر باشد/ تبری جستن از جریانات سیاسی ریشهدار منجر به تض
عضو حزب کارگزاران سازندگی گفت: جریانات شناختهشده مواضع روشنی دارند، حالا عدهای نسبت به این مواضع اقبال دارند و عدهای هم ندارند، با این حال در مواجهه با آنها تکلیف روشن است. اما کسانی که موضع روشنی ندارند مردم چطور باید به آنها روی بیاورند یا نیاورند؟
اعتمادآنلاین| مهتاب اسفندیاری- با وجود فعالیت گروهها، احزاب و جریانات سیاسی آنچه بیشتر نگاهها را به خود میکشاند بیتوجهی مردم به اوضاع سیاسی کشور است. این روزها مردم به واسطه شرایط معیشتی و اوضاع اقتصادی کشور تمایلی به سیاست و مشارکت در آن نشان نمیدهند.
حدود 50 روز تا انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان باقی است و هنوز مشارکت اجتماعی قابل رویت نیست. همین اتفاق پیشبینیها را به سمت سردی تنور انتخابات برده است. به اعتقاد کنشگران سیاسی ، در این دوره نارضایتیها موجب شده مردم در انتخابات به جریانات سیاسی و احزاب و تشکلها اقبالی نداشته باشند. اما یدالله طاهرنژاد، عضو حزب کارگزاران سازندگی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین معتقد است اگرچه مردم در شرایط فعلی کشور از احزاب رنجیدهاند، اما آنها همچنان نسبت به جریانات و احزاب سیاسی ریشهدار خوشبین هستند. او همچنین در مورد برخی چهرهها که در جریان فعالیت سیاسی خود را از جریانات سیاسی و احزاب مستقل میخوانند توضیح میدهد که این افراد باید ابتدا بگویند خود را از چه چیزی مستقل میدانند. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
***
انتظارات مردم از جریانات سیاسی برآورده نشده و آنها دلگیر هستند
*جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا چقدر پایگاه اجتماعی دارند و با توجه به شرایط فعلی کشور، این جریانهای سیاسی توانایی نمایندگی مطالبات و خواستههای مردم را دارند؟
اینکه جریانات اصلاحطلبی و اصولگرایی چقدر پایگاه دارند در نظرسنجیها قابل احصاست و چیزی نیست که قابل ارزیابی نباشد. البته در شرایط فعلی کشور رنجش جدیای نسبت به جریانات سیاسی وجود دارد. انتظارات مردم از جریانات سیاسی برآورده نشده و بنابراین دلگیر هستند. اما به هر صورت همچنان جریانات سایسی ریشهدار به عنوان مرجع، محل رجوع مردم هستند و مردم به جهتگیری آنها توجه نشان میدهند. بنابراین نمیتوانیم به طور مطلق بگوییم پایگاه مردمی جریانات سیاسی زایل یا خیلی ضعیف شده، اما ضعیف شده است.
مردم از جریانات سیاسی ریشهدار ناامید شوند، نگاهشان به بیرون معطوف میشود
*به نظر شما خطر ناامیدی مردم از گروهها و احزاب و سیاسی چقدر میتواند برای حاکمیت و امنیت ملی خطرناک باشد؟
یک تفکر اشتباه که بعضاً تشدید هم میشود این است که فکر میکنند اگر مردم از جریانات سیاسی ریشهدار ناامید شوند، ممکن است به سمت دیگری متمایل شوند. در حالی که این جریانات چون در نظام ریشه دارند و خود را در داخل نظام تعریف میکنند، اگر مردم از آنها ناامید شوند، به این معنی نیست که به سمت نظام حاکم متمایل میشوند بلکه ممکن است به جریانات بیرون کشیده شوند و این بسیار خطرناک است.
بنابراین باید تلاش کرد که این اتفاق نیفتد و همچنان این امیدواری در مردم نسبت به عملکرد جریانات سیاسی وجود داشته باشد و تقویت شود تا نگاهها به داخل باشد و به بیرون معطوف نشود.
ما که نفهمیدیم این دوستانی که از مستقل بودن صحبت میکنند حرفشان چیست
*مساله دیگری که وجود دارد نگاه خود فعالان سیاسی نسبت به جریانات و گروههای سیاسی است. در مدت ثبتنام انتخابات زیاد پیش میآمد که وقتی از وابستگی حزبی و سیاسی آنها میپرسیدید میگفتند مستقل هستیم. شاید به دلیل همان شعار «اصلاحطلب، اصولگرا/ دیگه تمومه ماجرا» تلاش میکنند از این طریق برای خود پایگاه اجتماعی جذب کنند. تحلیل شما از این ماجرا چیست و چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
البته من هنوز نتوانستهام فهم درستی از «مستقل» به دست آورم؛ نتوانستهام تا به حال این موضوع را فهم کنم که مستقل یعنی چه؟ یعنی مستقل از چه چیزی؟ چه کسی؟
جریان سیاسی باید یک رویکرد، مرامنامه و اساسنامه داشته باشد و بر اساس آن حرکت کند. بعد هم با توجه به محتوایی که در اساسنامه و مرامنامه او وجود دارد یک اسم متناسب برای خود انتخاب میکند.
متاسفانه ما گرفتار افراد و جریاناتی هستیم که به نظر میآید هنوز سمت و سوی حرکتهای سیاسیشان شکل نگرفته است و در دوران گذر هستند و نمیتوانند یک تعریف روشن از جهتگیری خود ارائه دهند، پس به واژههایی پناه میبرند که در سیاست خیلی تعریف نشده است. البته این موجب تضعیف جریانات سیاسی هم میشود؛ به گونهای تبری جستن از جریانات سیاسی ریشهدار کشور منجر به تضعیف آنها هم میشود. بنابراین امیدواریم جریانی که میخواهد کار سیاسی انجام دهد با توجه به مجموعه تفکرات و شرایطی که دارد آنها را در یک قالب تشکیلاتی روشن و شفاف به جامعه عرضه کند، جامعه هم بداند که حرف آنها چیست و چه چیزی میخواهند بگویند.
ما تا به حال نفهمیدهایم این دوستانی که اینگونه صحبت میکنند حرفشان چیست.
در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... چه تز، تئوری، نظریه و مسلکی دارند که مردم بیایند به آنها رأی دهند. صرف اینکه بگویند ما مستقل هستیم، مستقل از چه چیزی؟ مستقل از چه کسی؟ مستقل از کجا؟ شاید تلقی شود که اینها مستقل از نظام هستند که البته تلقی بسیار خطرناکی خواهد بود. بنابراین فکر میکنم جامعه زیاد به این واژهها و تعابیر مبهم اقبال نشان ندهد.
جریانات شناختهشده مواضع روشنی دارند
*به نظر میرسد بخشی از نارضایتی از احزاب و جریانات، ریشه در برخی واکنشها و اظهارنظرهایی دارد که همین افراد مطرح میکنند و موجب بیاعتمادی به احزاب میشود؟
به هر حال جریانات شناختهشده مواضع روشنی دارند، حالا عدهای نسبت به این مواضع اقبال دارند و عدهای هم ندارند، با این حال در مواجهه با آنها تکلیف روشن است. اما کسانی که موضع روشنی ندارند مردم چطور باید به آنها روی بیاورند یا نیاورند؟ ایجاد و ابهام و تردید کردن بیتاثیر نیست. به نظر من این افراد باید تکلیفشان را با خودشان روشن کنند.
هر زمان مجالس یکدست بوده خروجی ملموسی نداشته است
*اینکه از همه جریانها و گروههای سیاسی در انتخابات حضور داشته باشند چقدر میتواند مردم را نسبت به شرایط آینده امیدوار کند؟
اعتقاد دارم مجالس یکدست خیلی توفیقی در کسب موفقیت و جلب نظر مردم ندارند. تجربه 40ساله جمهوری اسلامی هم نشان میدهد هر زمان مجالس یکدست بوده خروجی ملموسی نداشته است.
وقتی 2 جریان وزن قابل توجهی در مجلس دارند، مجلس کارآمدی بیشتری از خود نشان میدهد. بنابراین امیدواریم در مجلس آینده هم جریانات سیاسی وزن متعادل و متوازنی داشته باشند و بتوانند بر هم تاثیر بگذارند. اگر یک اکثریت قدرتمند و یک اقلیت ناچیز در مجلس شکل بگیرد، یا یک جریان یکدست حاکمیت مطلق پیدا کند، قطعاً خروجی مطلوبی نخواهد داشت.
مجلس میتواند نقشآفرین باشد و خیلی از کاستیها را برطرف کند
*کم و کاستیهای موجود در نظام را اصلاحپذیر میبینید؟
مجلس میتواند نقشآفرین باشد و خیلی از کاستیها را برطرف کند و بسیاری از مشکلات را در حوزههای مختلف حل کند. در مسائل اساسی ممکن است خیلی نتواند تاثیرگذار باشد؛ مثلاً در سیاست خارجی و مسائل کلان و راهبردی. اما در سیاستهای جزئی و مسائل اجرایی میتواند کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید