کد خبر: 385279
|
۱۳۹۸/۱۱/۲۸ ۱۰:۲۵:۰۰
| |

علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت:

لیست انتخاباتی نمی‌دهیم/ از موجودیت نظام دفاع می‌کنیم

دبیرکل حزب اتحاد ملت، که یکی از اصلی‌ترین احزاب مخالف ارائه لیست انتخاباتی توسط اصلاح‌طلبان در حوزه انتخابیه تهران بود، می‌گوید که ما در تهران لیست نمی‌دهیم اما غایب صحنه نخواهیم بود.

لیست انتخاباتی نمی‌دهیم/ از موجودیت نظام دفاع می‌کنیم
کد خبر: 385279
|
۱۳۹۸/۱۱/۲۸ ۱۰:۲۵:۰۰

اعتمادآنلاین| علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت، که تاکید دارد باید انتظار عمومی از مجلس را برجسته کرد در عین حال بر این اعتقاد تصریح دارد ما اصلاح‌طلبان از موجودیت نظام دفاع می کنیم.

در ادامه گفت‌وگوی علی شکوری‌راد پس از اعلام تصمیم نهایی شورایعالی اصلاح‌طلبان درباره عدم ارائه لیست انتخاباتی در تهران را می‌خوانید:

*تحلیل شما از شرایط جریان اصولگرایان در انتخابات پیش رو چیست؟ آیا امکان تبدیل طیف قالیباف و احمدی‌نژاد به جریان سوم وجود دارد؟

جریان اصلی که در طرف مقابل اصلاح‌طلبی کار می‌کند و خیلی هم تمایل ندارد به نام اصولگرا نامیده شود جریان «جوانان مؤمن انقلابی» است، آن‌ها با توجه به این‌که رسانه‌های قدرتمند و نفوذ زیادی در مراکز قدرت دارند توانسته‌اند به جریان غالب اصولگرایی در انتخابات این دوره تبدیل شوند.

با توجه به حذف کلی اصلاح‌طلب‌ها از صحنه انتخابات، عملا این «جوانان مومن انقلابی» جریان اصلی انتخابات هستند و کاملا خیز برداشته‌اند تا مجلس را در اختیار بگیرند. اینکه الان می‌گوییم در برخی حوزه‌ها عملا نماینده‌ها معلوم هستند کار آن‌هاست و اینکه در برخی حوزه‌ها رقابت بین خود اصولگراهاست نیز کار آن‌ها است.

جریان قالیباف که با تابلو نواصولگرایی آمده یا جریان احمدی‌نژاد که خیلی چراغ خاموش آمده است می‌توانند به هم نزدیک شوند؛ چون جنس این دو به هم نزدیک است. در زمره نیروهای اصولگرا محسوب می‌شوند اما میزان تقیدات‌شان اقتضاء نمی‌کند که آن‌ها را چندان اصولگرا دانست. جوانان مومن انقلابی خیلی مایل نیستند خود را اصولگرا بنامند. احمدی نژاد هم تکلیف خود را قبلا با اصولگرایان روشن کرده بود.

تعریف روشنی هم از نواصولگرایی قالیباف ندیدیم. اصولگرایان سنتی هم توسط طیف‌های درون جناحی خود از گردونه انتخابات کنار گذاشته شده و یا وادار شده‌اند کنار بروند؛ مثل آقایان لاریجانی و باهنر که ثبت‌نام نکردند و یا این‌که از حزب موتلفه و جامعه روحانیت مبارز فردی که بتواند نقشی ایفا کند وجود ندارد. حتی جبهه پایداری و طیف منتسب به آقای مصباح یزدی نیز به نظر می‌رسد در این انتخابات برخلاف گذشته نقشی چندان نداشته باشد.

جسته و گریخته اخباری مبنی بر ایجاد لیست مشترک میان آن‌ها شنیده می‌شود، اما به نظر می‌رسد در غیاب اصلاح‌طلب‌ها انگیزه‌ای برای لیست مشترک ندارند و اختلافات‌شان بیش‌تر شده‌است. برای اولین بار اصولگرایان قادر نخواهند بود تمام بدنه خود را پای صندوق رای بیاروند. در انتخابات سال 96 مواردی مشاهده شد که کسانی که تا آن زمان در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند پای صندوق رای آمدند.

به لحاظ رأی آوری وضعیت اصولگرایان خوب نیست. به طوری‌که شاید نتوانند میزان رأی خود را به حدی برسانند که نامزدهای شکست خورده‌شان در دوره قبل به دست آوردند. در سال 94 اصلاح‌طلب‌ها 30 بر هیچ توانستند تهران را ببرند. در غیاب اصلاح‌طلبان که رکورددار دور قبل بودند، اصولگرایان حتی نمی‌توانند آن میزان رأیی که در آن دوره با آن شکست خوردند را به دست بیاورند. نهایتا شاید با نصف رأیی که با کسب آن شکست خوردند، این بار ببرند.

*باتوجه به این روندی که ترسیم کردید جریان اصلاحات در انتخابات پیش‌رو چه خواهد کرد؟

جریان اصلاح‌طلبی در تور سناریوی طراحی شده برای انتخابات به نوعی گرفتار شده است. اصلاحات اساسا نمی‌خواهد و نباید با صندوق رای قهر کند؛ چون صندوق رأی بهترین مسیر انجام اصلاحات است؛ بنابراین کناره‌گیری از آن خواست‌شان نیست. این وضع بر آنان تحمیل شده است. این جریان عملا از دادن لیست انتخاباتی بازمانده است. کاندیداهایش از رقابت بازمانده‌اند و بدنه‌اش هم میل به شرکت ندارند. لیست نمی‌تواند بدهد و نمی‌تواند میدان‌دار انتخابات باشد. شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به این نتیجه ‌رسید در تهران لیست ارائه نکند؛ اما این امکان را باقی گذاشت که احزاب اصلاح طلب با نام و عنوان خود از نامزدهای مورد نظر خود حمایت کنند. بالاخره برای عده‌ای که تصمیم دارند در انتخابات شرکت کنند یک یا چند لیست اصلاح‌طلبانه ولو نه کاملا مطلوب وجود خواهد داشت.

این سوال همیشه در برابر ما مطرح است که آیا ما ابتکار عمل خودمان را خواهیم داشت؟ یکی از ابتکار عمل‌های ما در حزب اتحاد نامه‌ای بود که به رئیس جمهور در مورد رد صلاحیت‌های اخیر نوشتیم و از او خواستیم این موضوع را مستمسکی جهت ارائه لایحه همه پرسی برای نظارت استصوابی کند. طرح این موضوع یک ابتکار عمل بود. ما امیدوار هستیم بتوانیم تا در انتخابات باز هم از این ابتکار عمل‌ها داشته باشیم تا غایب صحنه انتخابات نباشیم.

ما در تهران لیست نمی‌دهیم اما غایب صحنه نخواهیم بود. می‌توانیم با مردم صحبت کنیم و شرایط عمومی مشارکت مردم و عملکرد مجلس و شورای نگهبان را به چالش بکشیم. باید انتظار عمومی از مجلس را برجسته کنیم و برنامه‌هایی را که باید مجلس پیگیر آن باشد را تبیین کنیم و سطح انتظار از مجلس، فارغ از این‌که چه جناحی در آن اکثریت داشته باشد، را روشن کنیم. باید درباره همه این موضوعات حرف بزنیم. مردم ما مردمی غیرقابل پیش‌بینی هستند. در سه ماه گذشته ما سه حرکت و رویداد در جامعه دیدیدم که هرکدام ورق را برگردانده و فضا را تغییر اساسی داده‌اند.حوادث آبان‌ماه به دنبال افزایش قیمت بنزین،‌ شهادت سردار سلیمانی و وحدتی که زیر تابوت وی شکل گرفت و بعد فاجعه سقوط هواپیما و پنهانکاری فاجعه‌بارتر در مورد علت سقوط که شوک بزرگی به مردم وارد کرد از جمله آن بوده است.

اصلاح‌طلب ها بنا ندارند پس از آن‌که در تهران لیست ندادند، ساکت بنشینند. باید حرف‌شان را بزنند و تلاش کنند از فرصت انتخابات حداکثر استفاده را برای روشنگری ببرند.

* نظارت‌هایی که به آن اعتراض دارید قبلا هم بود. در انتخابات مجلس گذشته شورایعالی گفت کاندیدا نداریم و برای ارائه لیست با اصولگرایان معتدل ائتلاف می‌کنیم. چرا آن رویه را تکرار نمی کنید؟

اغلب آن‌ها هم در این دوره رد صلاحیت شده‌اند. ائتلاف با اعتدال‌گرایان چهار سال پیش کمک کرد یک پیروزی خیلی بزرگ به دست بیاوریم، اما چون در مجلس، از فراکسیون امید جدا شدند دستاورد عملکردی فراکسیون امید تحت الشعاع کنش جدایی طلبانه آنان قرار گرفت. این موضوع باعث گله و شکایت در بین رأی‌دهندگان اصلاح‌طلب شد. به اعتدال گرایان اعتمادی نیست و تصور می‌شود کلا دیگر جریانی به نام اعتدال‌گرا در جامعه نداریم. آن ها خیلی جریان پایا و قابل دوامی نیستند. شرایط جامعه به سمت رادیکالیزه شدن می رود و در این شرایط نیروهای میانه‌روتر اثربخشی کم‌تری خواهند داشت. البته ما از رادیکالیزه شدن و دو قطبی شدن استقبال نمی‌کنیم چون خسارتش زیاد است.

شورایعالی به این نتیجه رسید که در تهران لیست ندهد، ولی در شهرستان‌ها این موضوع به خودشان واگذار شده است. برخی از اصولگرایان احتمالا خود را اصلاح‌طلب معرفی می‌کنند تا بلکه رای مردم را به دست بیاورند. بنابراین باید در شهرستان‌ها از این موضوع مراقبت شود. نظر ما بر این است که ترغیب به شرکت در انتخابات صورت بگیرد، چون در معدودی از شهرستان‌ها مفهوم انتخابات امکان شکل گیری داشته‌است.

*چرا با کاندیدهای شناخته شده و محدود برای تهران لیست نمی دهید و حتما تاکید به ارائه لیست سی نفره دارید؟ آیا کلا لیست ندادن پیشاپیش پذیرفتن پیروزی اصولگرایان نیست؟

ما کاندیداهای شاخصی که بتوانیم الان در لیست تهران بگذاریم و بگوییم بقیه را با نیروهای ناشناس پرمی‌کنیم نداریم. کاندیدای شاخصی که لیست را قابل توجه کند در تهران نداریم.

*چند نماینده فعلی لیست امید برای حوزه انتخابیه تهران تایید صلاحیت شدند. چند عضو شورای مرکزی احزاب عضو شورای عالی هم هستند که در میان آنان اعضاء حزب متبوع شما هم هستند.

افراد خوبی هستند، ولی وزن و اعتباری ندارند که لیست به خاطر آنان وزن و اعتبار خاص پیدا کند. یعنی چهره مردمی و رسانه‌ای آنان خیلی ضعیف است. کاندیداهای موجود که در دوره قبل عمدتا برای اینکه جلوی ورود افراطیون گرفته شود در لیست قرار گرفتند عملکردی نداشتند که بتوانیم آن را جلوی چشم مردم بیاوریم تا در آنها رغبت ایجاد شود.

تصمیم‌ این است که به عنوان شورایعالی سیاستگذاری که نماینده جامعیت اصلاح‌طلبان است لیست داده نشود، ولی احزاب از این کار منع نشده‌اند. البته تجربه متفاوتی در دوره قبل داشتیم در بین نامزدهای ناشناس کاندیدهای خیلی برجسته‌ای پیدا شدند، مثل خانم سلحشوری و آقای صادقی که زبان مردم شدند. برخی افراد هم شناخته شده بودند و از آنان انتظاری نمی رفت و کار خاصی هم نکردند.

*چرا در تهران لیست نمی‌دهید اما در شهرستان لیست خواهید داد. سال 94 چه طور آن استراتژی که از سوی شورایعالی مطرح می‌شد که باید از کاندیدهای ناشناخته و اصولگرایان معتدل حمایت کرد تا تندروهای جریان مخالف وارد مجلس نشوند؟

این حرف شما منطقش درست است. آن چیز غلطی که بین اصلاح‌طلبان بر سر زبان‌ها افتاد این بود که تسلیم «انتخاب بین بد و بدتر» نمی‌شویم در حالی که سیاست ورزی در بسیاری از مواقع یعنی همین. متاسفانه سیاسیتمدارانمان گاهی مثل یک دانشجوی آرمان‌خواه یا روشنفکر حرف می‌زنند. در حالی که سیات‌ورزان بخصوص حزبی‌ها باید نتیجه‌گرا صحبت کنند. حزب تاسیس نشده است که حرف‌های زیبا بزند؛ بلکه باید نقش‌آفرینی کند. باید ادله اتخاد تصمیمی که گرفته‌ایم را احصاء کنیم. پیامدهای لیست ندادن را هم باید احصا کنیم. باید بگویم اگر لیست ندهیم چه اتفاقی بین اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و حاکیمت می‌افتد و چه تأثیری در سرنوشت کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ملت ما خواهد داشت.

همه این موضوعات باید گفته شود. دلایل را اعلام می‌کنیم. بر اساس برآوردهای فعلی ما کاملا روشن است که نباید لیست بدهیم. نقطه نظر مقابلی هم هست که می گوید ما باید صبر کنیم و میزان مشارکت مردم را برآورد کنیم و بعد تصمیم بگیریم. آنها می‌گوینداگر مردم به پای صندوق بیایند وظیفه ماست گزینه‌هایی را به آنها معرفی کرده‌باشیم، الان اغلب مردم در نظرسنجی‌ها گفته‌اند که در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. خب، این نظر سنجی را باید لحاظ کرد. معمولا بخشی از آن‌هایی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند، به تدریج به شرکت کردن سوق پیدا می‌کنند.

آن‌هایی که از الان می گویند مشارکت نمی‌کنند خیلی‌هایشان شرکت نمی‌کنند اما ممکن است تمایل هم پیدا کنند. ما از الان به بعد در آمارها شاهد افزایش تمایل به مشارکت خواهیم بود، اما برآوردمان این است که به رقم قابل توجهی نخواهد رسید.

حرف ما این است که وقتی درصدی اصلاح‌طلب پای صندوق می‌آیند و درصدی نمی‌خواهند مشارکت کنند ما باید چه کار کنیم؟ سرمایه گذاری خود را روی کدام بخش از سرمایه اجتماعی انجام دهیم؟ آن بخشی که تمایل به شرکت در انتخابات دارند یا آن بخشی که تمایل به مشارکت در انتخابات ندارند؟ این موضوعات را ما در تحلیل ها بررسی می‌کنیم. تصمیم ما باید بر اساس منافع نسل امروز و نسل فردا باشد. تصمیمی که ما امروز گرفته‌ایم به طور طبیعی بر اساس ارزیابی‌هایی که از بدنه جامعه به دست آمده، گرفته شده است. اگر شاهد شکل‌گیری موجی از رفتار جدید در مردم باشیم باید آن را رصد کنیم و در تصمیمات خود اثر دهیم.

*آیا یک جریان سیاسی وظیفه‌اش مشارکت فعال در امور سیاسی کشور نیست؟

بله ، هست.

*عدم ارائه لیست انتخاباتی در تهران به معنای عدم مشارکت در یکی از مهم‌ترین امور سیاسی کشور نیست؟

این شرایط و تصمیم بر ما تحمیل شده است. این سوالی که پرسیدید خیلی جدی است و باید جواب قانع کننده‌ای به آن داد. ما چشم‌مان را برای تصمیم گیری نبستیم. ما با چشمان باز تصمیم گرفته‌ایم. بعد اتخاذ این تصمیم هم سرمان را پایین نمی اندازیم و گوشه‌ای به انتظار بنشینیم. با چشمانی باز در عرصه باقی می‌مانیم تا اگر پارامتر جدیدی وارد شد آن را در تصمیم خود لحاظ کنیم.

حالا که تصمیمان بر این شده که در تهران لیست ندهیم، صحنه انتخابات را ترک نمی‌کنیم. همچنان در صحنه سیاسی باقی خواهیم ماند، با مردم حرف می زنیم، مطالبات‌شان را رصد می‌کنیم و مناسب با رویکرد مردم عملکرد و تصمیمات خود را تنظیم می‌کنیم.

*من هنوز توجیه نشدم؛ چرا که به یاد دارم جریان اصلاحات در سال 90 که بیشترِ چهره های اصلاح‌طلب زندان بودند در انتخابات شرکت کرد، در حالی که صحبت از تحریم انتخابات به گوش می رسید، رئیس دولت اصلاحات در دماوند رای داد و در سال 92 که اصلاحات اصلا در عرصه عمومی سیاسی حضور نداشت و بعد از سال 88 به حاشیه کشانده شده بود، نه‌ تنها لیست انتخاباتی برای شوراها ارائه داد، بلکه با انصراف محمدرضا عارف، از کاندیدایی سابقا نزدیکبه اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد و از زمان تشکیل شورایعالی تا انتخابات سال گذشته اصلاح‌طلبان از آن مشارکت و بازگشت به عرصه سیاسی به عنوان یک دستاورد یاد می‌کنند. متوجه نمی‌شوم که چه‌طور آن استراتژی که تبیین می‌کرد اعضای یک جریان سیاسی حتی در زندان هم باید رای بدهند حالا تصمیم به لیست ندادن در حوزه ای گرفته‌اند که پیش‌تر برنده آن بوده‌اند؟

اگر ما اصلاح‌طلبان در اتاق‌های در بسته می‌خواستیم تصمیم بگیریم، نتیجه آن ارائه لیست بود. اما ما متناسب با خواست مردم تصمیم گرفته‌ایم. عمده نیروهای اصلاح طلب بخصوص اصلاح‌طلبانی که در مشی اصلاح‌طلبی خود ثبات قدم داشتند، تصمیم گرفته‌اند در انتخابات مشارکت نکنند و همپای این تصمیم ما را از دادن لیست باز می‌دارند. خب ما بنا نیست که حرکتی در خلاء انجام دهیم. ما هر تصمیمی که می‌گیریم به میزان قبول آن توسط بدنه اجتماعی‌مان توجه داریم. سوال شما حاکی از این است که اصلاح‌طلبان قاعدتاً باید از کمترین فرصت‌ها بیش‌ترین استفاده را ببرند.

در سه دوره انتخابات گذشته ما این کار را کرده‌ایم. نتایج خوبی هم در زمان انتخابات به دست آورده‌ایم اما به دلیل آنکه نهادهای انتخاباتی از جمله ریاست جمهوری و مجلس با سدهای جدی برای انجام وظیفه و استفاده از اختیارات قانونی مواجه شدند مردم از اصل مشارکت در قدرت منصرف شده‌اند.

ما در سال 94 با انگیزه بالای مردم جهت مشارکت در انتخابات رو به رو بودیم. فقط ما باید لیست می‌دادیم تا مردم به آن رأی بدهند. اما الان این‌طور نیست. در آن دوره با حضور انگیزه مردم از امکانات موجود استفاده کردیم لیستی دادیم و مردم هم از آن حمایت کردند ولی در این انتخابات اساسا با این وضع مواجه نیستیم. شما به عنوان یک خبرنگار این سوال را مطرح می‌کنید و سوال شما جدی هم هست چراکه به دلیل شغلتان توجه زیادی به آینده دارید ولی مردم خیلی به این موضوع توجه نمی کنند که در آینده چه اتفاقی می‌افتد و آنچه که احساس می کنند را مطرح می‌کنند. ما اگر احزاب قوی بودیم باید افکار عمومی را شکل می دادیم، اما به دلیل آنکه اجازه داده نشده احزاب به اندازه کافی قدرتمند شوند، ناگزیر این احزاب هستند که خود را با جامعه تطبیق می‌دهند تا گسست ایجاد نشود. من به قطع نمی‌توانم بگویم تصمیم امروز منجر به چه نتایجی می‌شود و آن نتایج آیا برای ما ممکن نیست حسرتی ایجاد کند که کاش به گونه ای دیگر رفتار می کردیم؟ نمی‌توانم بگویم این اتفاق نخواهد افتاد کما این‌که امروز در ایران علی‌رغم همه تحریم ها و فشارهای بین المللی که وجود دارد زندگی عادی مردم ولو به سختی تأمین است. اگر این زندگی عادی به هم بخورد مردم دچار مشکل تامین مواد غذایی، تامین دارو بیش‌از امروز، تامین نیازهای اولیه و بخصوص دچار ناامنی شوند؛ آن زمان است که ممکن است به وضعیت امروزمان غبطه بخوریم و بگوییم کاش آن وضعیت را فقط می توانستیم حفظ کنیم.

نظام جمهوری اسلامی چهل سال عمر پر فراز و نشیب کرده است. ما طی دو ماه گذشته سه حادثه پردامنه آبان ماه، ترور شهید قاسم سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی و حوادث بعد از آن را داشتیم که به شدت مردم را تحت تأثیر قرار داد. تحولاتی که شاید نظیر هرکدام را در ظرف زمانی ده سال داشتیم اما این اتفاق ها طی دو ماه افتاده است؛ بنابراین نمی‌توانیم بگوئیم وضعیت همواره ثابت است. احتمالا شرایط در یکی از این ظرف های زمانی دچار تحولات اساسی دیگر می‌شود.

همه باید دست به دست هم بدهند. اگر ما شعار وحدت ملی و آشتی ملی می‌دهیم دلمان برای ایران، مردم و اسلام می سوزد تا ضربه نخورند. ما اصلاح‌طلبان از موجودیت نظام دفاع می کنیم و فکر می‌کنیم آینده کشور صرفا با اصلاحات، که دامنه آن می‌تواند وسیع باشد، تأمین می‌شود و نه هیچ نوع تحولی دیگر.

منبع: ایسنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها